دانلود و خرید کتاب ظهور و سقوط خانواده شایق پور اشکان نیری
تصویر جلد کتاب ظهور و سقوط خانواده شایق پور

کتاب ظهور و سقوط خانواده شایق پور

نویسنده:اشکان نیری
انتشارات:نشر برج
دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب ظهور و سقوط خانواده شایق پور

کتاب ظهور و سقوط خانواده شایق پور نوشتهٔ اشکان نیری است. نشر برج این رمان ایرانی را منتشر کرده است.

درباره کتاب ظهور و سقوط خانواده شایق پور

اشکان نیری کتاب ظهور و سقوط خانواده شایق پور را در سه بخش با عنوان‌ها «مهاجمان صندوقچهٔ مخمل‌کبریتی»، «شایق‌پور در برابر شایق‌پور» و «تاترا ۶۰۳» نگاشته است. نویسنده در این رمان داستان زندگی ثریا را روایت کرده است. او پنج فرزند به نام‌های «سیروس، «مرتضی، «بابک، «فرن و «بهزاد» دارد که با آخرین فرزندش، بهزاد، در یکی از محلات قدیمی سمنان در یک خانه‌باغ زندگی می‌کند. آن‌ها وضع اقتصادی متوسطی دارند. ثریا براساس گذشته‌ٔ سرمایه‌داری خانوادگی‌اش همیشه به این جمله می‌اندیشد: «یک زمانی نصف سمنان مال ما بوده.» او در اواخر آذر ۱۳۸۵، ساعاتی پیش‌از مرگش متوجه می‌شود که هنوز می‌تواند روی زمین‌ها و مستغلات خانوادگی بسیاری ادعای مالکیت داشته باشد. پس از خاکسپاری او، پنج فرزندش این ادعا را پیگیری می‌کنند. بلندپروازی‌های فرزندان ثریا ماجراهایی کمدی و گاه تراژیک را برای خود، خانواده و دوستانشان ایجاد می‌کند.

خواندن کتاب ظهور و سقوط خانواده شایق پور را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران داستان‌های طنز ایرانی و علاقه‌مندان به قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب ظهور و سقوط خانواده شایق پور

«بابک گفت: «چطور نداره، پسر خوب! فرمول قوام اومدنش که دستمون اومده. فقط مونده ترکیب درستش که مثل دفعات پیش، بو و رنگش خراب نشه.» بعد رو گرداند به‌سمت اشکان و گفت: «کلی تو دفترچه‌م فرمول نوشتم.» پایش به چیزی گیر کرد و نزدیک بود زمین بخورد. خودش را نگه داشت. اشکان جعبهٔ ببرک را از دستش گرفت. بابک همچنان به راهش ادامه داد و گفت: «بالاخره یکی یا چند تاش درست از آب درمی‌آد. نمی‌خوام مثل شربت‌های تلخ و زهرماریِ شیمیایی بشه.»

اشکان قفل را باز کرد. غروب خورشید، سرخی‌اش را به دالان متروکه و کثیف ساختمان ریخت. بابک جلوتر رفت و گفت: «یه شیرین‌کنندهٔ طبیعی هم امروز صبح از پارک هشت شهریور پیدا کردم. تا جایی که نگهبان پارک متوجه نبود، کندم و با خودم آوردم. کم هم نیست.» سبد دردار را روی میز تحریر گذاشت و درش را باز کرد: «ببین!» داخل سبد پر بود از شاخ‌وبرگ پژمردهٔ سبز روشن.

اشکان کمی جلو رفت، نگاهی انداخت و اوهومی کرد. بابک به گوشه‌ای که زودپز و دم‌ودستگاه‌های دیگرشان بود، اشاره کرد و گفت: «زیاد وقت نداریم، اشکان‌جان! بجنب. ما در آستانهٔ تولید یک سقّزِ دارویی هستیم!» و دست لاغرش را مشت کرد، ضربه‌ای به هوا زد و با صدایی که در گلو انداخته بود و آن را کلفت‌تر و پرطنین‌تر کرده بود، ادامه داد: «سقزهای طبیعیِ دکتر مِهتا... با استفاده از صمغ درختانی مفید، عصاره‌ها و روغن‌های متنوع گیاهان دارویی! هر سقز، با توجه به ترکیبات خاص به‌کاررفته در اجزای آن، منحصربه‌فرد و برای درمان بیماری‌های مختلف و سلامت عمومی بدن شما مفید است. سقزهای بادکنکی دارویی دکتر مهتا برای کودکان دلبند شما! سقز بجوید و از روز اولتان بهتر شوید!» و رو کرد به اشکان که با دهان باز به او زل زده بود و گفت: «بفرما! این هم شعار تبلیغاتی‌مون. سقز بجوید و از روز اولتان بهتر شوید! حالا ببر اون قالب‌ها رو زیر شیر آب حسابی بشور و خشکشون کن که تا من مواد اولیهٔ یه ترکیب جدید رو درست می‌کنم، تو هم بیای و کار رو با هم شروع کنیم.» عرق پیشانی‌اش را با پشت دست خشک کرد و به اشکان نگاه کرد: «بدو، بدو! باید زود برم خونه! زوووود!» حالا دیگر فریاد می‌کشید.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۴۰۸٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۳۶۸ صفحه

حجم

۴۰۸٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۳۶۸ صفحه

قیمت:
۱۰۶,۰۰۰
تومان