کتاب تصویر مادر در قاب جوانی
معرفی کتاب تصویر مادر در قاب جوانی
کتاب تصویر مادر در قاب جوانی نوشتهٔ فریدریش کریستیان دلیوس و ترجمهٔ محمود حدادی است. نشر افق این رمان آلمانی را منتشر کرده است. این اثر از مجموعهٔ «ادبیات امروز» است.
درباره کتاب تصویر مادر در قاب جوانی
کتاب تصویر مادر در قاب جوانی رمانی است که فریدریش کریستیان دلیوس در آن زندگی زن جوانی را روایت کرده است که شوهرش در طول جنگ جهانی دوم به جبههٔ العلمین در شمال آفریقا اعزام شده است. زن در غربت شهر رم، برای شرکت در مراسم دعا در راه کلیساست که یادگاریهای معماری این شهر باستانی و رویدادهای فاجعهبار جنگ را میبیند. داستان این اثر در یک بعدازظهر ژانویه در سال ۱۹۴۳ در شهر رم میگذرد. زنی از اقامتگاهی مخصوص آلمانیها در دلِ شهر رم به کلیسای لوترن میرود تا کنسرتی از باخ بشنود.؛ جنگ برای او ملموس و واقعی نیست، اما این وضعیت تا زمانی ادامه دارد که او با حقیقت روبهرو میشود. آیا همسرش هرگز از جبهههای جنگ باز میگردد؟ رمان «تصویر مادر در قاب جوانی» را بخوانید تا بدانید. نویسنده در نگارش این اثر از جریان سیال ذهن استفاده کرده و تکگویههای درونی شخصیت اصلی داستان را با جریان سیال ذهن همراه کرده است. فریدریش کریستیان دلیوس در این اثر از نقلقولهایی بسیار از کتاب مقدس یا شاعران کلاسیک استفاده و رابطهای بینامتنی ایجاد کرده است.
خواندن کتاب تصویر مادر در قاب جوانی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات آلمان و علاقهمندان به قالب رمان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب تصویر مادر در قاب جوانی
«زیرا خودش همیشه گذران سختی داشته این پسر سوم کشاورزی مکلنبورگی که پدرش روزی طوفانی از پشتِ اسبِ ازرعدوبرقرَمبرداشته افتاد و فلج شد و اسیر صندلیچرخدار ناچار شد مزرعهٔ بیاینمشکلگرورفته را هم بفروشد و کمی بعد هم مُرد، در این میان مادرش هم از غصهٔ این بدبختی افسردگی گرفت و باقی عمرش در گوشهٔ آسایشگاه روانی گذشت و هر دو برادرش، همچنین خودش که تازه ده سالش میشد، به مدرسهٔ نظامی رفتند و درس و مشق سربازی دیدند و پدرش، که در بین این سه برادر کوچکتر بود، نظر به ریزنقشیِ آشکارش خواست نشان بدهد که از همه شجاعتر است، پس به نیروی دریایی رعبانگیز و بدنام پیوست و در اونیفرم آبی این نیرو، جنگ جهانی که در گرفت، تا مقام افسری زیردریایی ارتقا یافت و برای قیصر محبوبش کشتی غرق میکرد و با وجدانی ناراحت ملوان و جاشوی کشتیهای دشمن را میدید که آب دریا میبلعیدشان، اما خودش از همهٔ حملهها به سلامت جست، درحالیکه بسیاری از همقطارانش غرق شدند، یکی از برادرانش ــــ خلبان نظامی ــــ سقوط کرد و آن دیگری در سنگر فرانسه کشته شد و او آخرسر نهفقط بیکس ماند که بیقیصر هم، جایی که زندگی بدون قیصرش معنایی برایش نداشت، خاصه در بیکاری پس از جنگ، حال اینکه متأهل بود و صاحب یک بچه و بهزودی بچهٔ دوم هم،
در کشاورزی همانقدر کارش گرفت که در ادارهٔ بیمهٔ سوانح، گرفتار یک بیماری سنگین و فلجیهایی توضیحناپذیر، تا خداوند به نجاتش آمد و بر عهدهاش گذاشت که کشیش دورهگرد شود و با درشتیِ صدای نظامیاش و خطابههایی مانند عشق به چه معناست، بنیادیترین ارزش انسانی چیست یا چگونه زندگی کنیم آدمها را به راه راست هدایت کند و یقین که اینجا در رم، در زرقوبرق خیابان ونتو، در جواهرفروشیهای خوشعطروبو و خیاطیهای اعیانی چیزی جز گناه نمیدید و در همهٔ این شهر شاید تنها در قبال تابلو نقاشیِ ایمان آوردن پولس در کلیسای لوتریِ میدان دلپوپولو شوقی نشان میداد، چون موضوع ایمان و رسالت، ایوب و پولس همه موضوع کانونی زندگیاش بودند و سقوط پولس را از خان زین با افتادن پدرش از اسب در ربط میدید و کلام کتاب مقدس را با زندگی، و مطمئناً از این ربط و ارتباط درسهای خودش را میگرفت،»
حجم
۹۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه
حجم
۹۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۰۴ صفحه