کتاب اسبی برای مردن
معرفی کتاب اسبی برای مردن
«اسبی برای مردن» مجموعه داستان کوتاهی نوشته محمدعلی دستمالی(-۱۳۶۰)، نویسنده معاصر ایرانی است.
در بخشی از داستان «اسبی برای مردن» از این کتاب میخوانیم:
مالخرها دیروز غروب آمدند. ناچار بودم پرداخت کنم. تمام پولِ نقدی که داشتیم به یکباره رفت. این پول را کنار گذاشته بودیم برای عمل جراحی دماغ زنم. روی این پول حساب کرده بود.
میخواست با این عمل به سعادتی که میخواست، برسد. مالخرْ سیگاریه، بعد از آنکه با آتش سیگار تمامشدهاش سیگار تازهای گیراند و دود را آهستهآهسته از لای جگنزار سبیلهایش بیرون داد، با فارسی درهم و برهمی که واقعاً معلوم نبود کجا یاد گرفته گفت: «با دو میلیون تومنِ بیقابل شدی صاحاب یه اسب ده میلیونی.»
این را که گفت، حس خوشنودی عجیبی پیدا کردم، چون واقعاً حرفهایش چندان دور از حقیقت نبود.
رفتم جاهایی و قیمت گرفتم. کار آسانی نبود. آخر، اسب که مثل جاروبرقی نیست همه بدانند چند است؛ چیزی نیست که بشود توی ضمیمهی یک روزنامه مظنهاش را درآورد. کلی گشتم تا آدم واردی به تورم خورد. ته دلم را قرص کرد: «اگه واقعاً همون چیزی باشه که میگی... اسب مسابقه... جوون و قبراق، نژاد کردی اصلاحشده باشه و خوب بهش رسیده باشن، بالای پنج تومن میارزه.»
برای من مهم نبود اسب چند میلیون میارزد. حتا اینکه اسب من از چه نژادی باشد نکتهای نبود که فکرم را مشغول کند. من که هیچوقت در بند چنین معاملاتی نبودهام که سررشته پیدا کنم.
مالخرْ سیگاریه مدعی بود که نژاد این اسب به اصیلترین اسبهای زاگرس برمیگردد، اما من با خود فکر میکردم که اینها به حال من چه توفیری دارد؟ اصلْ این است که لااقل برای یک بار هم که شده، من صاحب چیزی شدهام که از ته دل خواستهام؛ چیزی را تصاحب کردهام که با مرموزترین و پنهانیترین احساسات درونیِ من رابطه دارد.
حجم
۶۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۷۹ صفحه
حجم
۶۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۹
تعداد صفحهها
۷۹ صفحه
نظرات کاربران
روایت گری و نوعی نگاه به حادثه که اغلب در جایی مگو در ذهن اتفاق می افتد، چه قلم خوبی چه روایت موثری
داستانهایی عمیق و جذاب برای بازاندیشی در زمینه روابط پیچیده انسانی. برای کسانی که به واکاوی مفهوم رابطه علاقه مندند؛ این کتاب را توصیه می کنم.