کتاب رسالت زیگموند فروید
معرفی کتاب رسالت زیگموند فروید
کتاب رسالت زیگموند فروید نوشتهٔ اریش فروم و ترجمهٔ فرید جواهر کلام است. انتشارات علمی و فرهنگی این کتاب را منتشر کرده است. نویسنده در این اثر ابعاد مختلف زندگی زیگموند فروید را شرح داده و نظریههای او را بررسی کرده است.
درباره کتاب رسالت زیگموند فروید
اریش فروم در کتاب رسالت زیگموند فروید دست به بررسی زندگی و آرای روانکاوانهٔ فروید زده است. زیگموند فروید (Sigmund Freud) عصبشناس برجستهٔ اتریشی بود که در جهان بهعنوان «پدر علم روانشناسی دنیا» شناخته میشود. او با بنیاننهادن روانکاوی بهعنوان یک روش درمانی در علم روانشناسی، موفق شد گام بزرگی در شناخت و درمان اختلالها و آسیبهای روانی بردارد. «زیگموند شلومو فروید» در ۶ می ۱۸۵۶ میلادی در جمهوری چک و در خانوادهای یهودی به دنیا آمد. فروید علاقهٔ خاصی به ادبیات داشت. آثار شکسپیر را به زبان انگلیسی خوانده بود. بسیاری معتقدند که درک او از روانشناسی، به درکش از مطالعهٔ آثار شکسپیر بازمیگردد. او علاوه بر انگلیسی، زبانهای آلمانی، ایتالیایی، فرانسوی، اسپانیایی، یونانی، عبری و لاتین را هم بلد بود. در ۱۷سالگی وارد دانشگاه وین شد. قرار بود ابتدا در رشتهٔ حقوق تحصیل کند، اما وارد رشتهٔ پزشکی شد. در سال ۱۸۸۱ با درجهٔ دکتری از دانشگاه فارغالتحصیل شد. در سال ۱۸۸۱ با «مارتا برنیز» آشنا شد و پس از گذراندن یک دوره نامزدی طولانی در سال ۱۸۸۶ با او ازدواج کرد. آنها صاحب ۶ فرزند شدند. پس از اتمام درسش شروع به کار در بیمارستان وین کرد و در بخش روانپزشکی مشغول به کار شد، اما پس از گذشت چند سال، در سال ۱۸۸۶ از این کار استعفا داد. او تشنهٔ تحصیل بود؛ پس تصمیم گرفت یک دورهٔ تخصصی در رشتهٔ اختلالات عصبی بگذراند. بعد از کار در بیمارستان و اتمام درسش، کلینیک خصوصی خودش را افتتاح کرد. یک دورهٔ تخصصی که دربارهٔ خواب و هیپنوتیزم بود، گذراند. پس از شرکت در این دوره تصمیم گرفت کارش را بیشتر بهسمت آسیبشناسی روانی ببرد. گذراندن این دوره او را بر آن داشت تا درمان از طریق هیپنوتیزم را آغاز کند. نتیجهٔ کار بسیار جالب و قابلتأمل بود. فروید به این نتیجه رسید که درمانی که با کمک این تکنیک حاصل میشود، موقتی است، اما هنگامی که مراجعانش را تشویق میکند تا بهصورت آزادانه از مسائلشان صحبت کنند، علائم و نشانگان بیماری روانیشان بهبود پیدا میکند. این تکنیک امروز هم به کار گرفته میشود و از آن با عنوان «تداعی آزاد» یاد میشود.
فروید نظریههای علمی بسیاری مطرح کرد که پایه و اساس علم روانشناسی قرار گرفتند. تکنیک تداعی آزاد یکی از این نظریات بود که امروزه هم در اتاقهای مشاوره و رواندرمانی استفاده میشود. در این روش، رواندرمانگر، مراجعش را تشویق میکند تا هر آنچه را به ذهنش میآید، بیان کند. این روش کارآیی خود را ثابت کرده است. کشف «انتقال»، یکی دیگر از تکنیکهایی است که فروید به کار برد و امروز نیز در جلسات مشاوره، روانکاری و رواندرمانگری از آن استفاده میشود. با کمک این تکنیک، مراجع خاطراتی را از دوران کودکی خود با رواندرمانگرش در میان میگذارد. این خاطرات میتواند دربردارندهٔ احساساتی باشد که مراجع در ارتباط با افراد مهم زندگیاش، مانند پدر و مادر، تجربه کرده است. روانکاو با تفسیر این احساسات و هیجانات به فرد در مراحل درمانش کمک میکند. «عقدهٔ ادیپ» یکی دیگر از نظریاتی بود که بهعنوان اصل و مرکز نظریهٔ روانکاوی درآمد. عقدهٔ ادیپ که برگرفته از تراژدی باستانی «ادیپوس شهریار» است، به میل سرکوبشده به آمیزش با والد جنس مخالف اطلاق میشود. یکی دیگر از مهمترین فرضیههای فروید، اهمیت به وجه ناهشیار زندگی است. او معتقد بود که افکار و انگیزهها و خاطرات ناهشیار، در زندگی روزانه ما نقشی بسیار مهم ایفا میکنند؛ به عبارت دیگر میتوان گفت که این عوامل ناهشیار، کنترل رفتارهای ما را بر عهده گرفتهاند.
اریش فروم در کتاب حاضر بیان کرده است که فروید بسیار مایل بود بر این نکته تأکید کند که روانکاوی را او خلق کرده است. پیشرفتهای بزرگ و نیز نقایص روانکاوی، معرّف شخصیت بنیانگذار اوست؛ بنابراین بیتردید باید اساس و منشأ روانکاوی را در شخصیت فروید جستوجو کرد. فروید چگونه انسانی بود؟ انگیزههای درونی او چه بودند که او را وادار میکردند به شیوهٔ خاصی عمل، احساس و فکر کند؟ آیا همانطور که دشمنانش گفتهاند او وینی۱ فاسدی بود که در شهر وین، که شهری بیبندوبار و غرق در شهوترانی بود، بزرگ شده بود؟ یا آنطور که اغلب پیروان وفادارش ادعا کردهاند، او استاد بزرگی بود که در وجودش هیچ عیب و نقصی وجود نداشت! در راه یافتن حقیقت، بیباک و آشتیناپذیر بود، خانوادهاش را دوست داشت، با شاگردانش مهربان و با دشمنانش منصف بود و غرور و خودخواهیای در وجودش نداشت؟ بدیهی است که برای درک شخصیت پیچیدهٔ فروید و تأثیر او در ساختار روانکاوی، نه بهتان و بدگویی به کار میآید و نه ستایش قهرمانانه و حماسی. هنگامی که میکوشیم تصور روشنی از فروید به دست بیاوریم و بفهمیم او چگونه انسانی بود و چه انگیزههایی او را به کار وا میداشت، ناگزیر باید از همان عینیتی استفاده کنیم که او آن را مقدمه و شرط لازم برای روانکاوی بیمارانش میدانست.
فروید خود زادهٔ دوران روشنگری بود و از همین روی به نیروی خردْ ایمان قاطع داشت. شعار دوران روشنگری، یعنی «جرئت دانستن داشته باش»، همچون مهری بر پیشانی فروید و آثار او خورده بود. ایمان به خرد، پیامد آزادی و رهایی مردمان طبقهٔ متوسط فئودالی بود. باروخ اسپینوزا، ایمانوئل کانت، ژان ـ ژاک روسو و ولتر؛ هر چند فلسفههای متفاوتی داشتند، اما همگی در اعتقاد پرشور به حقیقت وجه اشتراک داشتند و همهٔ آنها برای دستیابی به دنیایی انسانی و جدید که در آن آزادی به تمام معنا وجود داشته باشد، مبارزه میکردند. این روحیه در میان مردم طبقهٔ متوسط اروپای غربی و مرکزی و مخصوصاً در میان دانشپژوهانی که شیفتهٔ گسترش علوم طبیعی بودند تا قرن نوزدهم ادامه پیدا کرد. اصل و نسب یهودی فروید به نوبهٔ خود به روحیهٔ روشنگری و حقیقتجویی او کمک میکرد. آداب و رسوم یهودیان اساساً بر پایهٔ خرد و انضباط معنوی بود و از آنجا که اقلیت کموبیش تحقیرشدهای بودند، انگیزهٔ درونی نیرومندی داشتند برای مقابله با ظلم و بیخردی و خرافات که موانع راه آزادی و پیشرفت بودند و فروید نیز چنین بود.
خواندن کتاب رسالت زیگموند فروید را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعه در باب زندگینامه و آرای زیگموند فروید پیشنهاد میکنیم.
درباره اریک فروم
اریش فروم (اریک فروم) در ۲۳ مارس ۱۹۰۰ به دنیا آمد. او روانکاو و جامعهشناس آمریکایی - آلمانیتبار، روانشناس اجتماعی در مکتب فرانکفورت و همچنین یک سوسیالدموکرات و از برجستهترین فیلسوفان مکتب اومانیستی است. فروم در آثارش کوشید تا ارتباط میان روانشناسی و جامعه را شرح دهد. او معتقد بود که با بهکاربستن اصول روانکاوی بهعنوان علاج مشکلات و بیماریهای فرهنگیِ انسان، راهی بهسوی تحقق یک «جامعهٔ معقول» و متعادل از لحاظ روانی خواهیم یافت. بعضی از مشهورترین کتابهای این نویسنده عبارتند از «سرشت راستین انسان»، «هنر عشقورزیدن»، «گریز از آزادی»، «روانکاوی و دین»، «انسان برای خویشتن»، «پژوهشی در روانشناسی اخلاق»، «هنر بودن»، «انقلاب امید: در ریشههای عوامل غیراومانیستی و اومانیستی جامعه صنعتی». اریک فروم در ۱۸ مارس ۱۹۸۰ درگذشت.
بخشی از کتاب رسالت زیگموند فروید
«با در نظر گرفتن علاقهٔ احتمالی فروید به سوسیالیسم در سالهای بلوغ، جای تعجب نیست که او ناخودآگاه خود را با ویکتور آدلر، رهبر محبوب حزب سوسیال دموکرات اتریش، مقایسه کرده است. خانم برنفلد، ضمن صحبتی دربارهٔ شرایطی که فروید آپارتمان خود را در برگگاسه اجاره کرد، به نکتهٔ جالبی اشاره میکند. فروید با خانوادهاش تا سال ۱۸۹۱ در شوتنرینگ زندگی میکرد. در آن سال خانواده در انتظار به دنیا آمدن کودکی بود و به همین دلیل، تصمیم گرفتند به جای دیگری بروند. پروفسور فروید و همسرش برای انتقال به خانهٔ تازه با دقت برنامهریزی کردند. آنها فهرستی از مهمترین نیازهای خود تهیه و وقت نسبتاً زیادی را صرف طراحی خانهٔ جدید کردند. یک روز بعدازظهر، فروید بعد از آنکه بیمارانش را دید برای گردش کوتاهی به راه افتاد. او پس از گردش در چند باغ، به خانهای رسید که روی در آن تابلویی زده شده بود با این مضمون که «اجاره داده میشود». فروید ناگهان به شدت مجذوب آن خانه شد، وارد آن شد و نگاهی به اطراف انداخت و دید که همهٔ نیازهایش را برآورده میکند و بلافاصله اجارهنامه را امضا کرد. این همان منزل شمارهٔ ۱۹ برگگاسه است. او به منزل برگشت و به همسرش گفت که خانهٔ ایدهآل را پیدا کرده است و همان شب او را به دیدن منزل جدید برد. خانم فروید همهٔ عیبهای خانه را دید، ولی با درایتی خاص متوجه شد که فروید باید در همان خانه زندگی کند و هیچ جای دیگری به کارش نمیآید، بنابراین گفت که از خانه خوشش آمده است و میتواند آن را اداره کند. آنها به خانهٔ جدید نقل مکان کردند و به مدت ۴۷ سال در این خانهٔ خفه و قناس زندگی کردند.»
حجم
۱۲۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۳۴ صفحه
حجم
۱۲۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۳۴ صفحه