کتاب رویای صادقه
معرفی کتاب رویای صادقه
کتاب رویای صادقه نوشتهٔ میرزا نصرالله ملک المتکلمین است. انتشارات امید فردا این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر به افرادی که در راه آزادی و استقلال و حاکمیت ملت قدم برمیدارند و قلم میزنند و به مردمسالاری و دموکراسی میاندیشند، تقدیم شده است.
درباره کتاب رویای صادقه
گفته شده است که کتاب رویای صادقه یکی از بهترین آثار میرزا نصرالله ملک المتکلمین است که پس از چند دهه، انتشارات امید فردا آن را به چاپ رسانده است. این کتاب که از «روزنامهٔ غیبی» گرفته شده، از رستاخیز سخن گفته است. کتاب با زندگینامهٔ نویسنده آغاز شده و سپس بدنهٔ اصلی خود را در بر گرفته است. نویسندهٔ این کتاب در سال ۱۲۳۹ به دنیا آمد و در دوم تیر ۱۲۸۷ به قتل رسید. او از خطیبان مشهور دورهٔ مشروطه و یکی از اصلیترین واعظان مشروطهخواه بود؛ همچنین یکی از مدیران انجمن باغ میکده و از بنیانگذاران مدارس جدید بود که پس از به توپبستن مجلس دستگیر شد و در باغشاه در مقابل محمدعلی شاه قاجار به قتل رسید. متن کتاب رویای صادقه به زبانِ کتابتِ زمان نویسنده نوشته شده است. این متن از تجربهٔ نویسنده در دیدن آنچه در عالم واقع دیده نمیشود، روایت کرده است. او در فضای بیپایان قیامت سیر کرده و خیال و نادیدنیها را با هم در آمیخته است. این اثر به افرادی که در راه آزادی و استقلال و حاکمیت ملت قدم برمیدارند و قلم میزنند و به مردمسالاری و دموکراسی میاندیشند، تقدیم شده است.
خواندن کتاب رویای صادقه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعهٔ نثر دوران قاجار پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب رویای صادقه
«خوب متعمقانه نگریستم معلوم شد این جمعیت تمام هر یک به ادعا و کلامی مدعی و طلبکارند و بیچاره آقا در دریای وحشت و حیرت صد چندان بدتر از من غرق و غوطه ور است این مشاهده و مکاشفه هزار بار بر ترس و سرگردانیم افزود در این صحرای بی منتها که از هر گوشه غوغا و ازدحامی لا تُعّد و لا تُحصی بود . زمین سوزان و آفتاب گدازان هر دقیقه و آنی وجود را پخته و سوخته می داشت ، بی اندازه پریشان شده بودم که فضل الهی و ترحم ربّانی شامل آمد . از دور در میان گروهات مختلفه و کرورات متعدده میرزا محمد علی خان ناظم خلوت را مشاهده کرده مشار الیه نیز نظرش به من افتاد صدا بلند کرد ای فلانی اینجا چه کار می کنی ، مگر نه بینی چه خر بازاری است گفتم فلانی فکری کن و راهی بنما که هلاک شدم گفت : بی خیال باش جمعیت زیاد را وحشت مکن همه این ها زیر دُمبی شان سُست است و دست مرا گرفته در گوشه که جزئی ارتفاعی داشت گفت : بایست تا هر وقت اسم تو را خواندند در پای میزان حساب باید حاضر شوی و اِلا کسی را با تو کاری نیست .»
حجم
۹۶۸٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۷۶ صفحه
حجم
۹۶۸٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۷۶ صفحه
نظرات کاربران
یکی از بهترین آثار در زمینه ادبیات عصر مشروطه.