
کتاب زنمرد
معرفی کتاب زنمرد
کتاب الکترونیکی زنمرد مجموعهای از دوازده داستان کوتاه از دو نویسندهٔ برجسته، «آنجلا کارتر» و «دیوید فاستر والاس» است که با ترجمهٔ «ادریس رنجی» و به همت نشر هیرمند منتشر شده است. عنوان این مجموعه برگرفته از شعر «دف» از «رضا براهنی» است. این کتاب در ژانر مجموعه داستان کوتاه قرار میگیرد و هرکدام از داستانها با روایتی خاص، به لایههای پنهان هویت، جنسیت و مناسبات انسانی میپردازند. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب زنمرد اثر آنجلا کارتر و دیوید فاستر والاس
کتاب «زنمرد» اثری است که در قالب مجموعه داستان کوتاه، روایتهایی از دو نویسندهٔ معاصر، «آنجلا کارتر» و «دیوید فاستر والاس» را گرد هم آورده است. این کتاب نخستین بار در سال ۱۳۹۵ منتشر شده و در دسترس فارسیزبانان قرار گرفته است. ساختار کتاب بهگونهای است که هر داستان دنیایی مستقل با شخصیتها و فضاهای منحصربهفرد میآفریند و درعینحال، دغدغههایی مشترک دربارهٔ هویت، جنسیت، قدرت و روابط انسانی را دنبال میکند.
داستانها با بهرهگیری از عناصر خیال، اسطوره و واقعیت، مرزهای میان زن و مرد، انسان و حیوان و واقعیت و افسانه را به چالش میکشند. این مجموعه با انتخاب داستانهایی از دو نویسندهٔ متفاوت، «آنجلا کارتر» و «دیوید فاستر والاس»، امکان مقایسهٔ رویکردهای روایی و مضمونهای مشترک یا متضاد را برای خواننده فراهم میکند. هر داستان کوتاه با زبانی تصویری و گاه استعاری، به لایههای عمیقتری از تجربهٔ انسانی نفوذ میکند. کتاب «زنمرد» در مجموعهٔ «شهرزاد» قرار گرفته و عنوان آن نیز اشارهای به پیوند روایت و هویت دارد.
خلاصه داستان زنمرد
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند!
داستانهای «زنمرد» هرکدام با فضاسازی و شخصیتپردازی ویژه، بهسراغ موقعیتهایی میروند که در آنها هویت، جنسیت و قدرت به چالش کشیده میشود. در داستان «خاطرخواهی آقای لیون»، روایتی از دگرگونی و مواجهه با ناشناختهها شکل میگیرد؛ دختری جوان، بهخاطر بدهی پدرش، وارد خانهای مرموز میشود که صاحب آن موجودی نیمهانسان و نیمهحیوان است. فضای داستان میان واقعیت و افسانه معلق است و رابطهٔ میان دختر و میزبانش بهتدریج از ترس و بیگانگی به نوعی همدلی و دگرگونی بدل میشود. داستان با ارجاع به قصههای پریان و اسطورهها، به بازتعریف نقشهای زن و مرد و امکان تغییر سرنوشت میپردازد. در داستان «عروس ببر»، شخصیت اصلی دختری است که پدرش او را در قمار به مردی مرموز میبازد. او وارد عمارتی متروک و پررمزوراز میشود و با اربابی روبهروست که هویتی دوگانه دارد؛ هم انسان است و هم حیوان، هم ارباب است و هم اسیر.
روایت با توصیفهای دقیق از فضا و اشیا، حس بیگانگی و تعلیق را به خواننده منتقل میکند و درعینحال لایههای پنهان قدرت، میل و آزادی را آشکار میسازد. در دیگر داستانهای مجموعه نیز شخصیتها اغلب در موقعیتهایی قرار میگیرند که باید با هویت خود، انتظارات جامعه و نیروهای ناشناخته دستوپنجه نرم کنند. روایتها با بهرهگیری از عناصر جادویی، طنز تلخ و نگاه انتقادی، به بازخوانی کلیشههای جنسیتی و مناسبات قدرت میپردازند. در مجموع، «زنمرد» مجموعهای است از داستانهایی که هرکدام، با روایتی متفاوت، به تجربههای مرزی و دگرگونکنندهٔ انسان معاصر میپردازند.
چرا باید کتاب زنمرد را بخوانیم؟
این کتاب با گردآوری داستانهایی از دو نویسندهٔ مطرح، امکان مواجهه با روایتهایی چندلایه و متفاوت را فراهم میکند. داستانها با پرداختن به هویت، جنسیت و قدرت، خواننده را به تأمل دربارهٔ نقشها و کلیشههای رایج در جامعه دعوت میکنند. روایتهای کتاب «زنمرد» نهتنها به بازخوانی افسانهها و اسطورهها میپردازند، بلکه با نگاهی انتقادی، تجربههای انسانی را در موقعیتهای غیرمنتظره و گاه فراواقعی به تصویر میکشند. این مجموعه برای کسانی که به داستان کوتاه، روایتهای مدرن و دغدغههای هویتی علاقه دارند تجربهای متفاوت و چالشبرانگیز خواهد بود.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
مطالعهٔ «زنمرد» به علاقهمندان داستان کوتاه، دوستداران ادبیات معاصر، کسانی که به موضوعات هویت، جنسیت و مناسبات قدرت توجه دارند و همچنین مخاطبانی که به روایتهای چندلایه و استعاری علاقهمندند پیشنهاد میشود. این کتاب برای کسانی که بهدنبال بازخوانی افسانهها و تجربهٔ روایتهای متفاوت هستند، مناسب است.
درباره دیوید فاستر والاس
«دیوید فاستر والاس» را یکی از برجستهترین نویسندگان نیمهٔ دوم قرن بیستم میدانند؛ نویسندهای که بیش از هر چیز با رمان سترگ «مزاح بیپایان» و سرنوشت تراژیک خودکشیاش در حافظهٔ ادبیات ماندگار شد. او در ۲۱ فوریهٔ ۱۹۶۲ در نیویورک به دنیا آمد و با نوشتن داستانها و جستارهایی دربارهٔ اضطرابهای پنهان انسان معاصر و تنهایی عمیق فرد در جهان مدرن، به صدایی اثرگذار بدل گشت. نثر پیچیده، ساختارهای روایی نوآورانه و زبانی سرشار از خلاقیت «والاس» را به نویسندهای منحصربهفرد با طرفدارانی پرشمار در میان نسل جدید تبدیل کرد.
نخستین حضور جدی او در ادبیات با انتشار رمان «جاروی سیستم» در سال ۱۹۸۷ رقم خورد. دو سال بعد، با مجموعهداستان «دختری با موهای عجیب» نظر منتقدان را جلب کرد و سرانجام در ۱۹۹۶ با انتشار رمان هزارصفحهای «مزاح بیپایان» نقطهٔ عطفی در کارنامهاش و تحولی در ادبیات معاصر پدید آورد. در سالهای پس از آن، «والاس» به یکی از چهرههای اصلی محافل ادبی و دانشگاهی بدل شد.
بااینحال، افسردگی سایهٔ سنگینی بر زندگیاش داشت. او در ۱۲ سپتامبر ۲۰۰۸، هنگامی که مشغول نگارش رمان ناتمام «پادشاه رنگپریده» بود، به زندگیاش پایان داد. از او آثاری ماندگار همچون «مصاحبههای کوتاه با مردان کریه»، «به لابستر نگاه کن» و «کارهای مثلاً مفرحی که دیگر انجام نمیدهم» به جا مانده است؛ آثاری که همچنان برای بسیاری خوانندگان و نویسندگان الهامبخش و تکاندهندهاند.
درباره آنجلا کارتر
«آنجلا کارتر»، نویسندهٔ نامدار انگلیسی، در سال ۱۹۴۰ به دنیا آمد. او رماننویس، شاعر، روزنامهنگار و استاد نویسندگی خلاق بود که بیشتر آثارش در سبکهای رئالیسم جادویی و پیکارسک نوشته شده بودند. «کارتر» در سال ۱۹۶۶ با انتشار نخستین رمانش، «رقص سایه»، بهسرعت جایگاهی برجسته در ادبیات انگلیس به دست آورد.
او افزون بر خلق رمانها و داستانهای کوتاه ماندگار، به بازنویسی و ترجمهٔ قصههای پریان فرانسوی ـ بهویژه آثار «شارل پِرو» ـ نیز پرداخت. در طول سالهای فعالیتش، تدریس نویسندگی خلاق را در دانشگاه «شفیلد»، دانشگاه «براون» و همچنین در مؤسسات دانشگاهی در آمریکا و استرالیا بر عهده داشت.
«کارتر» طی دوران کاری خود جوایز ادبی مهمی را به دست آورد، از جمله جایزهٔ «سامرست موآم» و جایزهٔ «جان لیولین ریس». این نویسندهٔ پرآوازه در سال ۱۹۹۲ درگذشت، اما آثارش همچنان الهامبخش نویسندگان و خوانندگان در سراسر جهان باقی مانده است.
بخشی از کتاب زنمرد
«پدر گفته بود پیش از شب خانه خواهد بود. برف تمام سیمهای تلفن را از جا کنده بود. پدر نمیتوانست تماس بگیرد؛ حتی برای گفتن بهترین خبرها. جادهها هموار نیستند. امیدوارم بلایی سرش نیاید. اما ماشین کهنهی پدر بهسختی توی گودال گیر کرده بود. حتی ذرهای چم نمیخورد. قبلا یک بار ورشکسته شده بود؛ و حالا دوباره ورشکسته شده. آن روز صبح این را از وکلایش شنیده بود؛ پس از تلاشی تدریجی و طولانی برای بازگرداندن داراییاش، جیبهایش را برای پول سوختی که او را به خانه برساند زیر و رو کرد. اما آنقدر پول برایش نمانده بود که برای دلبرش، دختر کوچک و دردانهاش، شاخهی گل رز سفیدی را که از او خواسته بود بخرد؛ این تنها هدیهای بود که خواسته بود. مهم نبود پرونده چطور پیش میرفت و ممکن بود او دوباره چهقدر پولدار شود. دخترک چیزی به این کوچکی از او خواسته بود و او نتوانسته بود برایش فراهم کند. به ماشین بیمصرف ناسزا گفت. آخرین رشتهی باریکی که روحش را از هم گسست. کار دیگری از دستش برنمیآمد جز اینکه کت پشم گوسفندش را دور خود بپیچد، آن کپهی فلز را رها کند و برای یافتن کمک روانهی باریکهراه پوشیده از برف شود.»
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۶۸ صفحه
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۶۸ صفحه