کتاب تابستان غم انگیز ساموئل اس

کتاب الکترونیکی «تابستان غم‌انگیز ساموئل اس» نوشتهٔ جی. پی. دانلیوی و با ترجمهٔ رضا اسکندری‌آذر، توسط نشر هیرمند منتشر شده است. این رمان کوتاه، داستان مردی به نام «ساموئل اس» را روایت می‌کند که در دههٔ شصت میلادی در وین زندگی می‌کند و با روان‌کاو و بحران‌های روانی خود دست‌وپنجه نرم می‌کند. اثر حاضر با طنزی تلخ و نگاه موشکافانه به روان انسان، به بررسی تنهایی، بیگانگی و تلاش برای یافتن معنا در زندگی می‌پردازد. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب تابستان غم انگیز ساموئل اس

«تابستان غم‌انگیز ساموئل اس» از آثار شاخص «جی. پی. دانلیوی» است که در قالب رمان کوتاه نوشته شده و فضای آن در وین دههٔ شصت میلادی می‌گذرد. این کتاب، داستان مردی تنها و مهاجر را دنبال می‌کند که درگیر بحران‌های هویتی و روانی است و با طنزی سیاه و گاه گزنده، به لایه‌های پنهان روح انسان می‌پردازد. ساختار کتاب بر پایهٔ روایت اول‌شخص و مونولوگ‌های درونی شکل گرفته و خواننده را به دنیای ذهنی و پیچیدهٔ شخصیت اصلی می‌برد. دانلیوی با بهره‌گیری از عناصر طنز، تلخی و جزئیات زندگی روزمره، تصویری از انسان معاصر ارائه داده که در جست‌وجوی معنا و رهایی از انزواست. این رمان کوتاه، با نگاهی انتقادی به جامعه و روابط انسانی، دغدغه‌های وجودی و بحران‌های فردی را به تصویر کشیده است.

خلاصه داستان تابستان غم انگیز ساموئل اس

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! داستان با زندگی «ساموئل اس» در وین آغاز می‌شود؛ مردی مهاجر که در آپارتمانی کوچک و خاکستری روزگار می‌گذراند و با روان‌کاو خود جلسات منظمی دارد. او با احساس بیگانگی، تنهایی و بحران‌های مالی دست‌به‌گریبان است و تلاش می‌کند با پروژه‌های کوچک و معاشرت با چند بیوهٔ وینی، خود را سرپا نگه دارد. رابطهٔ او با کنتس بیوه، که ترکیبی از دوستی و کشمکش است، بخش مهمی از روایت را شکل می‌دهد و در کنار آن، ساموئل با موجی از خاطرات، حسرت‌ها و ناکامی‌ها روبه‌رو می‌شود. در میانهٔ داستان، ورود دو دختر آمریکایی به وین و آشنایی آن‌ها با ساموئل، لایهٔ تازه‌ای به روایت می‌افزاید. این برخوردها، تضادهای فرهنگی و نسلی را برجسته می‌کند و ساموئل را با پرسش‌هایی دربارهٔ هویت، گذشته و آینده‌اش مواجه می‌سازد. او در تلاش برای یافتن معنا و رهایی از انزوا، بارها با شکست و سرخوردگی روبه‌رو می‌شود و حتی پیشنهادهایی برای تغییر وضعیتش را رد می‌کند. روایت با طنزی تلخ و نگاهی انتقادی به روابط انسانی، بحران‌های روحی و تلاش شخصیت اصلی برای کنارآمدن با خود و جهان اطرافش را به تصویر می‌کشد، بی‌آنکه پایانی قطعی یا راه‌حلی روشن ارائه دهد.

چرا باید کتاب تابستان غم انگیز ساموئل اس را بخوانیم؟

این کتاب با نگاهی موشکافانه و طنزی تلخ، به لایه‌های پنهان روان انسان و بحران‌های وجودی می‌پردازد. روایت اول‌شخص و فضای خاص وین دههٔ شصت، تجربه‌ای متفاوت از مواجهه با تنهایی، بیگانگی و جست‌وجوی معنا را پیش روی خواننده می‌گذارد. «تابستان غم‌انگیز ساموئل اس» با پرداختن به روابط انسانی، تضادهای فرهنگی و دغدغه‌های فردی، فرصتی برای تأمل دربارهٔ وضعیت انسان معاصر فراهم می‌کند. زبان و لحن خاص نویسنده، فضای منحصربه‌فردی خلق کرده که خواننده را به دنیای ذهنی و پیچیدهٔ شخصیت اصلی می‌برد.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این رمان برای علاقه‌مندان به ادبیات مدرن، داستان‌های روان‌شناختی و آثار با محوریت بحران هویت و تنهایی مناسب است. کسانی که دغدغهٔ معنا، انزوا و روابط انسانی را دارند یا به دنبال روایتی متفاوت و طنزآمیز از زندگی شهری و مهاجرت هستند، از خواندن این کتاب بهره خواهند برد.

بخشی از کتاب تابستان غم انگیز ساموئل اس

«او در یک خیابان پر از سایه‌ی خاکستری در وین زندگی می‌کرد. در آپارتمانی واقع در طبقه‌ی دوم. در پس چهار پنجره‌ی کثیف و خاک‌آلودی که هرگز رنگ چفت باز به خود ندیده بودند. بامدادان به‌آهستگی از خواب برمی‌خاست و تلوتلوخوران با پاهای برهنه خودش را به هوای بیات مستراح در آن سوی هال می‌رساند. گاهی می‌ایستاد و لحظاتی را به تماشای صف گذاشته بود که در آن، جسم می‌کوشید راه خودش را برود و روح تقلا می‌کرد آن را در جای سابقش نگاه دارد. هوای قلبش را با رژیم گوشت آب‌پز داشت و هرگز اجازه نمی‌داد مذهب، اشتها یا حس بذله‌گویی‌اش را کور کند. در این گوشه‌ی غربت‌زده‌ی شهر که از هیاهوی باقی دنیا بی‌بهره مانده بود و برای اينکه صدایی وارد مغزت شود باید با نوک انگشت به جمجمه‌ات ضربه می‌زدی، او عمری به زندگی‌اش بدهد و حالا با داشتن چندین هزار دلار اندوخته، هفته‌ای دو بار به دیدن روان‌کاو خپل و گوشتالوی خودش می‌رفت. روان‌کاوی که در سایه می‌نشست، از گوشه‌ی چشم نگاهش می‌کرد، غرق در سکوت گوش می‌داد و هرازگاه نقلی می‌خندید... و از قرار معلوم تز خاص خودش را در برخورد با زندگی داشت؛ اینکه: «آدمی اگر یک جا بماند، زود پیر می‌شود.»»