کتاب ایسان (جلد اول؛ شبکه بین المللی قاتلان)
معرفی کتاب ایسان (جلد اول؛ شبکه بین المللی قاتلان)
کتاب «ایسان (جلد اول؛ شبکه بین المللی قاتلان)» نوشتۀ مری تینگ و ترجمۀ آرزو محمودیان است و انتشارات کتابسرای تندیس آن را منتشر کرده است. شبکه بین المللی قاتلان جلد اول مجموعۀ هیجانانگیز ایسان است.
درباره کتاب ایسان (جلد اول؛ شبکه بین المللی قاتلان)
شبکۀ بینالمللی قاتلان شروعی نفسگیر و فوقالعاده دارد. داستان با یک فرار هیجانانگیز و هولناک آغاز میشود و از همان صفحات ابتدایی خواننده را به دل داستان میکشاند. آوا و ۲ نفر دیگر از اعضای گروهش در مأموریتی هستند که آوا آنها را رهبری و هدایت میکند، درحالی که سربازان شبیهسازیشده شلیک کنان پشت سرشان هستند آنها به سمت ساختمانی فرار میکنند و تنها ۱۰ دقیقه وقت دارند.
درباره ایسان
مجموعۀ ایسان در جهانی اتفاق میافتد که شکل دیگری دارد و دگرگون شده است. طبق پیشبینیهای دانشمندان، به دلیل برخورد شهابسنگها، زمین از بین رفته است و فقط یک سری سرزمینها باقیمانده و تعدادی از انسانها زنده ماندهاند. آوا، شخصیت محوری رمان، یکی از همین بازماندگان است. این مجموعۀ علمی تخیلی و دیستوپیایی در دنیایی تخیلی رخ میدهد. جلد اول از زبان آوا و به شیوۀ اولشخص روایت میشود و جلد دوم را شخصیت رِت روایت میکند. آوا دختری ۱۷ساله، باهوش و منحصربهفرد است و به عضویت ایسان یک سازمان مخفی درآمده که دختران را به قاتل تبدیل میکند و داروهایی به آنها تزریق میکند که حواس و تواناییشان را تقویت میکند. با واردکردن سِرُم هِلیکس. بی. ۷۷ به رگهای آوا، او میتواند نقشهٔ هر جایی را که در آن قرار میگرفت ببیند، به این صورت که یک تصویر هولوگرامی جلوی چشمانش قرار میگرفت که فقط خودش قادر به دیدن آن بود. او درگیر اتفاقاتی میشود که خودش هم از آن بیخبر است و خواننده به همراه او اتفاقات را تجربه میکند. هر بخش از کتاب بهگونهای آغاز میشود و پیش میرود که خواننده نمیتواند پیشبینی کند که چه اتفاقی خواهد افتاد.
خواندن کتاب ایسان (جلد اول؛ شبکه بین المللی قاتلان) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به علاقهمندان به رمانهای علمی تخیلی، دوستداران ادبیات دیستوپیایی و همچنین نوجوانان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب یسان (جلد اول؛ شبکه بین المللی قاتلان)
«با تمام توان میدویدم تا زنده بمانم. گلولهها یکی پس از دیگری سوتکشان از کنار گوشم رد میشدند. آدرنالین مثل قطاری سریعالسیر هر لحظه وارد خونم میشد. از پشت دیوار، دزدکی نگاهی انداختم به مسیری که دواندوان آمده بودم تا مطمئن شوم کسی در تعقیبم نیست. سپس با بیشترین سرعتی که در خود سراغ داشتم، از سرازیری راهرو پایین رفتم. جاستین و بروک درست پشت سرم بودند. همانطور که میدویدم، از گوشهٔ چشم نگاهی به عقب انداختم تا مطمئن شوم هنوز دارند پابهپایم میآیند، اما جاستین عقبمانده بود. حدس زدم بالاخره یکی از آن گلولههای جهنمی کار خودش را کرده است. نگاهی به صورت جاستین انداختم که از لای نقاب موهای بورش پیدا بود. میتوانستم عصبانیت و درد را در چهرهاش ببینم.»
حجم
۳۷۲٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۴۱۶ صفحه
حجم
۳۷۲٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۴۱۶ صفحه
نظرات کاربران
داستان تخیلی از شبکه ای که دخترهای جوان را برای تبدیل شدن به قاتلان حرفه ای تبدیل می کند و در این میان، آوا زندگی ای متفاوت با دیگر دخترها دارد... داستان به شدت سرگرم کننده و پر کششه و