کتاب حتی اگر همه چیز بد پیش برود... من خوبم!

کتاب حتی اگر همه چیز بد پیش برود... من خوبم! نوشتهٔ فیلیپ بلچ و ترجمهٔ طاهره زاهدی است و انتشارات الماس دانش آن را منتشر کرده است. با خواندن این کتاب متوجه می‌شویم چگونه در یک دنیای کثیف شاد زندگی کنیم؟

درباره کتاب حتی اگر همه چیز بد پیش برود... من خوبم!

به یک «دنیای کثیف» خوش آمدید! علتش درک می‌شود و تشخیص آن بی‌فایده است. همه چیز، همه جا در هر زمانی بد پیش می‌رود. هیچ چیز رو به راه نیست. دولت‌ها بی‌اعتبار شده‌اند. به سوی عبث در حرکتیم. کشور کشتی را با دید هدایت می‌کند، که بیش از پیش بین کسانی که مسئولیت زندگی خود را بر عهده می‌گیرند و افرادی که آن را تحمل می‌کنند، تقسیم شده است. در هر سرزمینی، استعدادها روانهٔ تبعید می‌شوند، در حالی که گردان‌های مهاجران منتظر ورود به آنجا هستند و این آمادگی را دارند تا جایگاه شهروندان «حقیقی» را تصاحب کنند، که از ترس ازدست‌دادن موقعیت اجتماعی خود فلج شده‌اند. عقب‌نشینی‌هایی که ما در طول زندگی در آنها سهیم بوده‌ایم، به‌ سختی به ما امکان می‌دهند تا بتوانیم حداقل‌ها را هر ماه در بهترین حالت ممکن بخریم. داعش، بوکوحرام و القاعده و سایر گروه‌ها با تمام قوا جوانانی را استخدام می‌کنند که آینده‌ای برای خود متصور نیستند. به زودی دمای هوا در زمستان ۲۵ درجه و در تابستان ۴۵ درجه خواهد بود که این باعث بروز بلایای آب‌وهوایی در سراسر کره زمین می‌شود.

بیایید این را قبول کنیم که هر کشوری علاقه‌ای به زمان حال ندارد و نسبت به آیندهٔ خویش مضطرب است و به گذشتهٔ خود پناه می‌برد.

آیا باید همچنان تسلیم باشیم و دیگر به چیزی یا کسی اعتماد نکنیم؟ به نظر می‌رسد بسیاری این چنین فکر می‌کنند، و این اساسی‌ترین خطری است که ما را تهدید می‌کند. مردم دنیا از سال ۲۰۰۵ به راحتی با این اصل نگران‌کنندهٔ احتیاط پیشگرانه که مستلزم حمایت بیش از حد از سوی دولت‌ها است، زندگی می‌کنند و به این خاطر ما به تدریج مصونیت‌های دفاعی خود و همچنین طعم مبارزه را در دنیایی از دست داده‌ایم که هرگز به طور همزمان بسیاری از شکست‌های عمدهٔ انتخاب نشده را تجربه نکرده اما همگی در عین حال به ما تحمیل شده‌اند: جهانی‌سازی، انقلاب دیجیتالی، کلان داده، اینترنت اشیا (قابلیت اتصال اشیا به شبکه اینترنت همراه)، هوش مصنوعی، روبات‌سازی، شبکه‌های اجتماعی، رویای تفکیک خاورمیانه، ظهورقارهٔ افریقا، بحران زیر آبی (یا بحران وام‌های بی‌پشتوانه)، آلودگی، گازهای گلخانه‌ای، عدم توجه در استفاده از منابع تجدیدناپذیر، تروریسم، تحول در فعالیت‌های اقتصادی سنتی و غیره.

هر قدر هم که واقعیت‌های (نویدبخش یا نگران‌کننده) وجود داشته باشد که نادیده گرفتن آنها، خودکشی است، اما در رویارویی با آنها بسیاری سرباز می‌زنند. به بهانهٔ این که هر کدام از ما شخصا نفوذی ندارد.

کتاب حتی اگر همه چیز بد پیش برود... من خوبم! به شما کمک می‌کند حامل خبرهای خوب باشید. زیرا فقط تعدد کارهای شخصی ما، حتی اعمال کوچک، می‌تواند روند کارها را تغییر دهد.

خواندن کتاب حتی اگر همه چیز بد پیش برود... من خوبم! را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران کتاب‌های موفقیت و خودیاری پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب حتی اگر همه چیز بد پیش برود... من خوبم!

«همه این را می‌دانند که وابستگی به ندرت یک وضعیت قابل پیش‌بینی یا مطلوب است. برای اطمینان کافی است این کلمه را در گوگل یا ویکی‌پدیا تایپ کنید تا معنای آنرا بفهمید. «اعتیاد شناسی: وابستگی یا اعتیاد وضعیتی است که، با وجود آگاهی کم و بیش حاد از مشکلات مرتبط با سوء مصرف، کاربر دیگر قادر به کنترل مصرفش نیست. هم چنین اعتیاد به بازی، وابستگی به اینترنت و بازی‌های ویدئویی را ببینید. از منظر روانشناسی: یک وابستگی عاطفی، یک نیاز عمومی و افراطی به مراقبت که منجر به بردگی و اضطراب جدایی می‌شود، این کلمه در حوزهٔ پزشکی، سالخوردگی و معلولیت مربوط به وضعیت افرادی می‌شود که وابسته به کمک شخصی در زندگی‌شان هستند. در زمینهٔ اقتصاد: وابستگی‌های مالی که مربوط به فردی می‌شود که درآمد کمی دارد یا فاقد آن است.»

هر وابستگی یک اعتیاد است که باید یاد بگیریم خود را از آن آزاد کنیم. کارآفرینان این را بهتر از هر کسی می‌دانند، نقطهٔ قوت آنها این است که هیچ چیز را از کسی درخواست نکنند، و همهٔ تلاششان را برای حفظ استقلال خود بکار گیرند، آیا یکی از اولین انگیزه‌های یک فرد خلاق رد یک مقام بالا یا مدیری نیست که در مورد همه چیز نظر می‌دهد، اما کدام یک به ندرت همانند او هستند؟ وقتی او شرکت خود را تاسیس می‌کند، می‌داند که هیچ کس منتظر او نیست و یا به او هدایایی نمی‌دهد. اینکه او ماه‌ها، حتی سال‌ها در جهان تنها بماند، بی آنکه در برابر دنیا به کمترین امکاناتی مجهز باشد. حسابرسی مالیاتی، بازدید بازرس ادارهٔ کار یا سرکوب کلاهبرداری‌ها، وام یا اضافه برداشتی که توسط خود بانکدار رد شده، ورشکستگی یک مشتری با نفوذ، عهدشکنی تامین کنندهٔ مالی، استعفای یک کارمند در بدترین لحظه، او از هیچ عذابی معاف نخواهد شد. او این را می‌داند، اما هیچ چیز مانع پیشرفت او نمی‌شود. علاوه بر این، او مجبور است هر روز اضطراب را به دفتر وارد کند و با رفتن به خانه شور و شوق را صادر کند تا در شرایط سخت خانواده‌اش را نگران نکند.»