کتاب طبیعت و تربیت در شخصیت و آسیب شناسی روانی
معرفی کتاب طبیعت و تربیت در شخصیت و آسیب شناسی روانی
کتاب طبیعت و تربیت در شخصیت و آسیب شناسی روانی نوشتهٔ جوئل پاریس و ترجمهٔ الهام بهادر است. انتشارات نمای علم این کتاب راهنما را برای روانپزشکان و روانشناسان روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب طبیعت و تربیت در شخصیت و آسیب شناسی روانی
کتاب طبیعت و تربیت در شخصیت و آسیب شناسی روانی، حاوی راهنمایی برای روانپزشکان و روانشناسان است. این کتاب به درک ریشههای اختلالات روانی از مدلی جدید و کارآمد برای درمان کمک میکند. جوئل پاریس (Joel Paris) در این اثر به شما میآموزد که پزشکان حوزهٔ سلامت روان چگونه میتوانند با در نظر گرفتن نقش طبیعت و تربیت برای درمان اختلالات به راهکاری جدید و کارآمد برسند. او معتقد است که رویکرد صرفاً مبتنی بر عوامل شخصیتی یا عوامل بیولوژیکیْ تقلیلگرایانه و ساده است. این رویکردها هر چند ممکن است در مواردی به موفقیت برسند، جامع و فراگیر نیستند و امکان سرعتبخشیدن به روند بهبود را ندارند. این نویسنده بهجای این رویکردها، مدل پیچیدهای را ارائه کرده است که در آن چندین متغیر بهطور همزمان عمل میکنند و کسی را که دچار مشکل روانی است با این مجموعه عوامل بررسی میکند؛ به این ترتیب روند بهبود نیز تسریع میشود.
«مارک زیمرمن»، استاد روانپزشکی و رفتار انسانی در دانشکدهٔ پزشکی براون گفته است که کتاب حاضر، نظرات روشنگرانهای را بیان کرده و برای هر رواندرمانگر و هر پژوهشگری لازم است. تفکر و تحقیقات جوئل پاریس اثبات شدهاند و او جهان گستردهٔ آسیبشناسی روانی و بحث پرورش طبیعت را در یک مدل ادغام کرده است. جوئل پاریس با بیمارستان عمومی یهودی «سر مورتیمر بی دیویس» در مونترال در کانادا همکاری داشته است و پژوهشهای بسیاری را زیر نظر بیمارستان انجام داده است. او استاد بازنشستهٔ روانپزشکی در دانشگاه مک گیل و نویسندهٔ بیش از ۲۰ کتاب و بیش از ۲۰۰ مقالهٔ علمی است. حوزهٔ اصلی تحقیق او «اختلال شخصیت مرزی» بوده است.
خواندن کتاب طبیعت و تربیت در شخصیت و آسیب شناسی روانی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به روانپزشکان و روانشناسان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب طبیعت و تربیت در شخصیت و آسیب شناسی روانی
«علوم اعصاب به یک پارادایم غالب در روانپزشکی تبدیلشده است و همچنین در بسیاری از حوزههای روانشناسی تأثیرگذار است. بااینحال، ما باید بپرسیم که چقدر تشابه بین آنچه که در حال حاضر در مورد مغز میتوانیم اندازهگیری کنیم، و مردم چگونه فکر میکنند، احساس میکنند و رفتار میکنند، زیاد است. این فصل مروری دلسوزانه اما انتقادی از پیشرفت در علوم اعصاب مرتبط با آسیبشناسی روانی و شخصیت ارائه میکند. من از دوران دانشجویی به پیوند بین زیستشناسی و ذهن علاقه داشتم. سپس رشته علوم اعصاب را «روانشناسی فیزیولوژیکی» نامیدند. اما در آن زمان، اطلاعات کمی در مورد نحوه عملکرد مغز وجود داشت. محققان فقط میتوانستند در مورد نقش دقیق انتقالدهندههای عصبی فرضیه مطرح کنند. بهعنوانمثال، یکی از معلمان من در حال مطالعه هیپوکامپ بود، اما در مورد نقش آن در حافظه هنوز جای حدس و گمان بود.
از آن زمان، تحقیقات پایه با جهش و مرزها به جلو رفت. اکنون میتوانیم تعاملات بین دهها انتقالدهنده عصبی را اندازهگیری کنیم. اکنون میتوانیم، حداقل تا حدی، نقش مناطق خاص مغز را بومیسازی کنیم.
از آن زمان، تحقیقات پایه با خیزشها و مرزها به جلو رفت. اکنون میتوانیم تعاملات بین دهها انتقالدهنده عصبی را اندازهگیری کنیم. اکنون میتوانیم، حداقل تا حدی، نقش مناطق خاص مغز را مشخص کنیم. اما درحالیکه علم عصبشناسی عملکرد نورونها و مدارهای عصبی را تا حد زیادی روشن کرده است، از توضیح ذهن یا ریشههای رفتار انسان بسیار دور است.»
حجم
۱٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۹۹ صفحه
حجم
۱٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۹۹ صفحه