کتاب و تو برنگشتی
معرفی کتاب و تو برنگشتی
کتاب و تو برنگشتی نوشتهٔ مارسلین لوریدان ایونس و ترجمهٔ نگار یونس زاده است. نشر نی این زندگینامهٔ هولناک را منتشر کرده است.
درباره کتاب و تو برنگشتی
کتاب و تو برنگشتی حاوی یک زندگینامه یا در واقع سرگذشتنامهٔ اردوگاه اسیران «بیرکه ناو» و قتل عام یهودیان در سالهای ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۵ میلادی است. نویسندهٔ این کتاب در ۱۳ آوریل ۱۹۴۴ و همراه با پدرش به «آشویتس ـ بیکنائو» تبعید و در ۱۰ مهٔ ۱۹۴۵ بهدست ارتش سرخ آزاد شد. پدرش مثل ۴۵ عضو دیگر خانواده و خویشانش هرگز از اردوگاه برنگشت. مارسلین لوریدان ایونس ۷۰ سال بعد با نگارش کتاب «و تو برنگشتی»، دوران هولناک اسارت و زندگی پس از آن را روایت کرده است. با او در این ناداستان همراه شوید.
در یک تقسیمبندی میتوان ادبیات را به دو گونهٔ داستانی و غیرداستانی تقسیم کرد. ناداستان (nonfiction) معمولاً به مجموعه نوشتههایی که باید جزو ادبیات غیرداستانی قرار بگیرد، اطلاق میشود. در این گونه، نویسنده با نیت خیر، برای توسعهٔ حقیقت، تشریح وقایع، معرفی اشخاص یا ارائهٔ اطلاعات و بهدلایلی دیگر شروع به نوشتن میکند. در مقابل، در نوشتههای غیرواقعیتمحور (داستان)، خالق اثر صریحاً یا تلویحاً از واقعیت سر باز میزند و این گونه بهعنوان ادبیات داستانی (غیرواقعیتمحور) طبقهبندی میشود. هدف ادبیات غیرداستانی تعلیم همنوعان است (البته نه بهمعنای آموزش کلاسیک و کاملاً علمی و تخصصی که عاری از ملاحظات زیباشناختی است)؛ همچنین تغییر و اصلاح نگرش، رشد افکار، ترغیب یا بیان تجارب و واقعیات از طریق مکاشفهٔ مبتنی بر واقعیت، از هدفهای دیگر ناداستاننویسی است. ژانر ادبیات غیرداستانی به مضمونهای بیشماری میپردازد و فرمهای گوناگونی دارد. انواع ادبی غیرداستانی میتواند شامل اینها باشند: جستارها، زندگینامهها، کتابهای تاریخی، کتابهای علمی - آموزشی، گزارشهای ویژه، یادداشتها، گفتوگوها، یادداشتهای روزانه، سفرنامهها، نامهها، سندها، خاطرهها و نقدهای ادبی.
خواندن کتاب و تو برنگشتی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ناداستان و قالب زندگینامه پیشنهاد میکنیم.
درباره مارسلین لوریدان ایونس
مارسلین لوریدان ایونس (Marceline Loridan - Ivens) در ۱۹ مارس ۱۹۲۸ در فرانسه به دنیا آمد. او نویسنده، کارگردان، فیلمنامهنویس و بازیگری است با نام اصلی «مارسلین روزنبرگ». خانوادهٔ لهستانییهودی او در ۱۹۱۹ از لهستان به فرانسه مهاجرت کرد و در شروع جنگ جهانی دوم در ووکلوز اقامت گزید. او همانجا و در سنین نوجوانی به نهضت مقاومت پیوست. آخرین محل سکونت آنها پیش از اسارت به دست گشتاپو، عمارت گوردون در بولن بود. او در ۱۳ آوریل ۱۹۴۴ همراه با پدرش به آشویتسبیرکنائو تبعید و در ۱۰ مهٔ ۱۹۴۵ بهدست ارتش سرخ آزاد شد، اما پدرش مثل ۴۵ عضو دیگر خانواده و خویشانش هرگز از اردوگاهها برنگشت. مارسلین در ۱۹۵۵ به حزب کمونیست فرانسه پیوست و کمتر از یک سال بعد آن را ترک کرد؛ سپس به مبارزه و هواخواهی از جبههٔ آزادیبخش ملی الجزایر پرداخت. سالها بعد فیلمی هم از این مبارزات ساخت به نام «الجزایر، سال صفر» (۱۹۶۲) که تا مدتها نمایش آن در فرانسه ممنوع بود. او سالهای متمادی کارهای مختلفی را تجربه کرد؛ از جمله رونویسی برای روشنفکران همعصر خود و کار در مؤسسات آمارگیری و تلویزیون. او وارد دنیای سینما شد و در ساخت فیلمهای مستند متعددی همکاری کرد که مهمترین آنها عبارت است از «مدار هفده درجه: جنگ خلق» (۱۹۶۸)، مجموعهٔ دوازده قسمتی «چگونه یوکونگ کوهها را جابهجا کرد؟» (۱۹۷۶)، «داستان بالون» (۱۹۷۶)، «اویغورها» (۱۹۷۷) و «قزاقها» (۱۹۷۷). از خاطرهٔ بازدیدش از بیرکنائو در سال ۱۹۹۱، فیلمی ساخت به نام «مرغزار کوچک درختان غان» (۲۰۰۳) که همان سال در جشنوارهٔ فیلم مونیخ جایزهٔ «برنهارد ویکی» را دریافت کرد. چند کتاب نوشت. کتاب «و تو برنگشتی» در سال ۲۰۱۵ منتشر شد و جایزهٔ ادبی ژان ژاک روسو را در همان سال و جایزهٔ بزرگ خوانندگان مجلهٔ ال در بخش غیرداستانی را در سال ۲۰۱۶ برای او به ارمغان آورد. دو کتاب دیگر او به نام «زندگی آشفتهٔ من» و «عشق بعدی» بهترتیب در سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۱۶ منتشر شد. او تا پایان عمر در مدارس و دانشگاههای مختلف دربارهٔ خاطرات و مستندات جنگ جهانی دوم سخنرانی کرد. سرانجام در ۱۸ سپتامبر ۲۰۱۸ درگذشت و در گورستان مون پارناس در پاریس به خاک سپرده شد.
بخشی از کتاب و تو برنگشتی
«هشتادوشش سالم است و دو برابر تو در زمان مرگت سن دارم. حالا دیگر بانویی سالخوردهام. از مردن نمیترسم و به وحشت نمیافتم. نه به خدا اعتقاد دارم، نه به چیزی که میگویند پس از مرگ. در میان آن ۲۵۰۰ نفر که نجات پیدا کردند، من یکی از ۱۶۰ نفریام که هنوز زندهاند. ۷۶۵۰۰ یهودی فرانسه بودیم که به آشویتسبیرکنائو تبعید شدیم. شش و نیم میلیون نفر در اردوگاهها مردند. ماهی یک مرتبه من و دوستان نجاتیافتهام با هم شام میخوریم. بلدیم با هم بخندیم، حتی به اردوگاه، به روش خودمان. سیمون را هم میبینم. دیدهام چطور قاشقهای کوچک را از کافهها و رستورانها بلند میکند و داخل کیفش میسراند. زمانی وزیر بوده، زنی است بسیار بانفوذ در فرانسه، شخصیتی برجسته، اما هنوز قاشقهای کوچک و بیارزش را انبار میکند برای اینکه مجبور نباشد به سوپ بدمزهٔ بیرکنائو لب بزند. چه میشد اگر آنها، تکتکشان، از تداوم و استمرار اردوگاه در درون ما خبر داشتند. همهٔ ما اردوگاه را در ذهن داشتیم و تا زمان مرگ هم با ما بود.»
حجم
۷۴٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۹۱ صفحه
حجم
۷۴٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۹۱ صفحه
نظرات کاربران
کتاب جالبیه... من چاپی کتاب رو خوندم.