کتاب کودکان خردورز
معرفی کتاب کودکان خردورز
کتاب کودکان خردورز نوشتهٔ مایکل اس. پریچارد و ترجمهٔ فریدون امام زاده شوشتری است. انتشارات پارسیک این کتاب را که درمورد آموزش و یادگیری اخلاقیُ کودکان است، روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب کودکان خردورز
کتاب کودکان خردورز که در ۹ فصل نوشته شده، با چشمانداز کمک به کودکان برای گسترش توانایی آنان در خردورزشدن نوشته شده است و روشهایی در آن موردبحث قرار گرفته که میتواند در تبدیلشدن کودکان به بزرگسالانی خردورز تأثیر داشته باشد. خردورزیْ شکل خاصی از عقلانیت است و ویژگیهایی دارد که آن را از سایر اشکال عقلانیت متمایز میکند. عقلانیت زمانی به خردورزی میانجامد که پیامدهای احتمالی هر رفتار را برای دیگران در نظر بگیرد و اصول اخلاقی رعایت شود. به نقش خانواده و مدارس در پرورش خردورزی و اخلاقمداری کودکان در فصلهای گوناگون کتاب اشاره شده است.
«تفکر انتقادی در مدارس»، «خانوادهها، مدارس و آموزش اخلاق»، «اطمینان خاطر اخلاقی»، «اهداف و مقاصد آموزش اخلاق» و «تفکر انتقادی یعنی چه؟» عنوان برخی از فصلهای کتاب مایکل اس. پریچارد است.
خواندن کتاب کودکان خردورز را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به پدرها، مادرها، معلمها و مربیهای کودکان پیشنهاد میکنیم.
درباره مایکل اس. پریچارد
پروفسور مایکل اس. پریچارد، فیلسوف آمریکایی و متولد سال ۱۹۴۱ میلادی است. او دارای مدرک دکتری فلسفه از دانشگاه ویسکانسین و از مدیران «مرکز مطالعهٔ اخلاق در جامعه» در دانشگاه میشیگان است. پریچارد مدرس دورههایی دربارهٔ نظریهٔ اخلاق، اخلاق عملی، اخلاق حرفهای، فلسفهٔ قرن هجدهم انگلستان و فلسفه برای کودکان است. موضوع کتاب «کودکان خردورز» به قلم او، آموزش و یاددهی اخلاق به کودکان با تشویق آنها به تفکر انتقادی دربارهٔ مسائل است. نویسنده بر این باور است که کودکان، حتی از سنین پیش از ورود به مدرسه، دارای تواناییهای تفکر فلسفی و اندیشمندانهای هستند که با آموزش قابلتقویت است. او آثار دیگری در همین زمینه دارد؛ آثاری مانند «ماجراهای فلسفی با کودکان».
بخشی از کتاب کودکان خردورز
«شاید مطالب فصلهای گذشته موجب شود برخی نگرانیها دربارهٔ گنجاندن یا نگنجاندن آموزش اخلاق در برنامههای درسی مدارس دولتی کاهش پیدا کند؛ اما نه بهطور کامل. مسلما باید به تفاوتهای اخلاقی احترام گذاشته و از تلقین عقاید جلوگیری شود. با اینهمه، ممکن است عدهای اعتراض کنند این وضعیت خود باعث احتمال بروز خطر دیگری میشود؛ نوعی شک و تردید نهانی که متناسب باناپایداری اخلاق است. تمایل به اینکه به هر حال باید شکلی از قطعیت اخلاقی داشته باشیم قابل درک است. ما دوست داریم بتوانیم با نوعی اطمینان خاطر به مسایل اخلاقی فکر کنیم و شاید به نظر عجیب برسد که چهگونه این امر بدون داشتن قطعیت اخلاقی، دستکم دربارهٔ برخی مسایل، امکانپذیر است. اگر کودکان این اطمینان خاطر را نداشته باشند، چهگونه میتوانند با حالت شک و تردید، بهویژه در کلاس درسی که بحث آزاد تشویق میشود، در بحث شرکت کنند؟ همچنین قطعیت و اطمینان حاصل از آن کافی نیست. اعتراض به اینجا ختم نمیشود؛ کودکان باید دربارهٔ گزینههای درست موضوعات به قطعیت برسند یا به عبارت دیگر باید اطمینانشان بهدرستی جلب شود.
شاید عدهای نتیجه بگیرند اعلام نظر قطعی اخلاقی، یا دستکم تضعیف نکردن آن، بخشی اساسی از آموزش اخلاق است. آنها میپرسند چهگونه میتوان این کار را در کلاس درسی که از اعلام نظرات مشورتی نهایی طفره میرود انجام داد. این پرسش بنا را بر آن میگذارد که صدور نظرات مشورتی بر کودکان تاثیر مطلوب خواهد داشت اما دستکم دو دلیل وجود دارد که فکر کنیم اینطور نیست. یکم آنکه ممکن است کودکان این اظهار نظرها را تنها به عنوان هشدارهای خارجی در نظر بگیرند، هشدارهایی که باید تنها در حضور بزرگسالان رعایت شده و در شرایط دیگر فراموش شود. دوم آنکه اگر نظرات مشورتی خودشان نادرست بوده یا اصولا نامرتبط باشند چه وضعیتی پیش میآید؟»
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه