کتاب مفهوم پرستش
معرفی کتاب مفهوم پرستش
کتاب مفهوم پرستش نوشتهٔ نینیان اسمارت و ترجمهٔ محمدمهدی فلاح است. انتشارات پارسیک این کتاب را منتشر کرده است. مترجم، این اثر را به «داریوش شایگان» تقدیم کرده است.
درباره کتاب مفهوم پرستش
کتاب مفهوم پرستش (The concept of worship) جلد نخست از مجموعهای به نام «فلسفهٔ دین» است به قلم یک دینپژوه و پدیدارشناس دین. این کتاب که در سال ۱۹۷۲ میلادی منتشر شده، دو بخش اصلی دارد. عنوان این بخشها عبارت است از «پرستیدن» و «وجود خدا». نینیان اسمارت (Ninian Smart) در این اثر نکات دقیقی را که به نظر میرسد امروز هم برای مخاطبان متخصص و غیرمتخصص تازگی دارد، ارائه کرده است. متن کتاب با بیانی کاملاً تحلیلی پیش رفته است و مفاهیم با نظمی منطقی یکبهیک تعریف شدهاند. گفته شده است که شاید فهم این کتاب، بهدلیل ارجاعات مکرر آن به ادیان شرقی، برای مخاطب فارسیزبان اندکی دشوار باشد.
خواندن کتاب مفهوم پرستش را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران حوزهٔ فلسفهٔ دین پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب مفهوم پرستش
«فیندلی مدعی است که پرستش، اغلب به همان ترتیبی که خطوط کلیاش در فراز قبل آمد، به نوعی مناسک مافوقبودن کانون پرستش را اعلام میکند. ولی او میخواهد بر مافوقبودن «نامتناهی» خدا اصرار ورزد و در این موضوع پشتوانهٔ خوبی در سنت یهودی-مسیحی و دیگر سنتها دارد. اما در بیان اینکه این «نامتناهیبودن» معادل چیست دشواریهایی وجود دارد. به این موضوع بازمیگردیم. اجازه دهید اول به این بپردازیم که در نظر فیندلی ضروری و غیرضروری چه معنایی میتوانند داشته باشند. از آنجا که او از دیدگاهی «مدرن» بهره میگیرد که براساس آن وجود نمیتواند ضروری باشد (دیدگاهی درباب اینکه چه چیزی میتواند صدق ضروری داشته باشد و چه چیزی نمیتواند) منظور او اساسا باید این باشد که وجود خدا به لحاظ منطقی غیرضروری نیست؛ یعنی گزارهٔ «خدا وجود ندارد» برای پرستنده درکناپذیر است. اما آیا پرستندگان بر این باورند؟ شاید پرستندگان قدیسی پیدا شوند که فرض عدم وجود خدا را خودمتناقض ندانند. ولی حتی اگر چنین افرادی را بیابیم، فیندلی میتواند استدلال کند که الهیات آنان تا حدودی نازل است و آنان نباید به این شکل فکر کنند. ولی چرا نباید این گونه بیندیشند؟ آیا هستندهای ضروری «برتر» از هستندهای غیرضروری است؟ این فرض عجیب بهنظر میرسد زیرا (در دیدگاه مدرن) فرد میتواند میان دو قضیهٔ متفاوت داوری ارزشی کند. بهنظر میرسد که فیندلی در برهانش از یک معنا از غیرضروری به معنای دیگری میپرد؛ شاید سرسری فرض گرفته شود که چون الف در وجودش مبتنی بر ب است، آنگاه الف نسبت به ب نازلتر است (همانطور که خواهیم دید، این ایده علاوه بر سرسری بودن بسیار شکبرانگیز است)؛ ولی این آن چیزی نیست که به لحاظ منطقی غیرضروریبودن فهمیده میشود و نتیجه نمیشود که چون چیزی از نظر منطقی غیرضروری است پس در وجودش هم وابسته به چیز دیگری است. بنابراین، از اینکه عبارت «سرعت نور چنین و چنان است» غیرضروری است دشوار بتوان فهمید که نور در وجود داشتنش وابسته به چیز دیگری است. به هر ترتیب، اگر گمان رود که عدموابستگی ویژگی ارزشمند خدا است–یعنی او در معنایی غیر از معنای منطقی، منوط به دیگر هستندگان نیست– این موضوع میتوانست (به اصطلاح) مورد توافق باشد. اینکه همهچیز وابسته به خدا است در واقع در نتیجهٔ آموزهٔ خلقت است. ولی این مفهوم –یعنی اینکه هستندهای که همهٔ دیگر هستندگان وابسته به آن هستند- معادل تصور هستندهٔ ضروری نیست.»
حجم
۱۹۳٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
حجم
۱۹۳٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه