دانلود و خرید کتاب دروازه سرنوشت آگاتا کریستی ترجمه فائزه اسکندری
تصویر جلد کتاب دروازه سرنوشت

کتاب دروازه سرنوشت

معرفی کتاب دروازه سرنوشت

کتاب دروازه سرنوشت نوشتۀ آگاتا کریستی و ترجمۀ فائزه اسکندری است. این کتاب را انتشارات شرکت کتاب هرمس منتشر کرده است.

درباره کتاب دروازه سرنوشت

کتاب دروازه سرنوشت یک رمان تاریخی از آگاتا کریستی است که در سال ۱۹۴۴ منتشر شد. اتفاق‌های رمان در ۲۰۰۰ سال قبل از میلاد رخ می‌دهد. این اولین رمانی است که داستان‌های تاریخی و داستان‌های پلیسی در آن ترکیب می‌شود. قصهٔ این کتاب دربارهٔ یک خانوادهٔ مصری است که زندگی آرامی دارند. هنگامی که پدر این خانواده، «ایمهوتپ» با همسر جدیدش برمی‌گردد، خانواده آشفته می‌شود.

خواندن کتاب دروازه سرنوشت را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

علاقه‌مندان به داستان‌های جنایی و پلیسی می‌توانند از خواندن این کتاب لذت ببرند.

درباره آگاتا کریستی

آگاتا کریستی در تاریخ ۱۵ سپتامبر ۱۸۹۰ در تورکی، دوون به دنیا آمد. او نویسندۀ مشهور انگلیسی و خالق داستان‌های جنایی و ادبیات کارآگاهی بود. او نخستین نویسنده‌ای است که کتاب‌هایش بیشترین ترجمه را به زبان‌های مختلف دنیا داشته و پس از او، ژول ورن و سپس شکسپیر در این روند قرار دارند؛ کریستی همچنین طولانی‌ترین نمایشنامۀ جهان را به نام «The Mousetrap» نوشته است. این نمایشنامه از سال ۱۹۵۲ تا ۲۰۲۰ در West End اجرا شد. این نمایش در مارس ۲۰۲۰ به‌دلیل همه‌گیری ویروس کرونا بسته شد. این نویسندۀ انگلیسی، ترجمه‌شده‌ترین نویسنده است. کریستی ۶ رمان نیز با نام مستعار Mary Westmacott نوشته است. آگاتا کریستی طی هر ۲ جنگ جهانی، در بیمارستان‌ها خدمت کرد و دانشی درمورد سم‌هایی را که در بسیاری از رمان‌ها، داستان‌های کوتاه و نمایشنامه‌های او وجود داشت، به دست آورد؛ او همچنین در دوره‌ای از زندگی‌اش، چندین‌ماه را در حفاری‌هایی در خاورمیانه می‌گذراند و بدین‌ترتیب از این دانش نیز در نگارش کتاب‌هایش سود می‌جست. کریستی از خانواده‌ای ثروتمند و طبقۀ متوسط بود که عمدتاً در خانه تحصیل می‌کرد. او در سال ۱۹۲۰ «ماجرای مرموز در استایلز» را با حضور کارآگاه «هرکول پوآرو» نوشت و با این اثر بود که به نخستین پله‌های موفقیت پا گذاشت.

آگاتا کریسی جوایز ویژه و مختلفی را در طول عمر هنری‌اش دریافت کرده است. بیشتر کتاب‌ها و داستان‌های کوتاه او (و بعضی‌ها از آن‌ها چندین‌بار) به‌صورت فیلم درآمده‌اند. از آن میان می‌توان فیلم‌های قتل در قطار سریع‌السیر شرق، مرگ در رودخانه نیل و قطار ساعت ۴:۵۰ پدینگتون را نام برد؛ همچنین بسیاری از نوشته‌های کریستی بارها برای تهیۀ برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی مورداستفاده و اقتباس قرار گرفته‌اند. علی دهباشی، سردبیر مجلهٔ بخارا، در «شب آگاتا کریستی» گفت که این نویسندۀ انگلیسی، به‌خاطر علائق باستان‌شناسی همسرش، بارها به ایران سفر کرده بود. در سال ۱۳۴۵ بود که محمدعلی سپانلو با آگاتا کریستی گفت‌و‌گویی انجام داد.

تنها بخشی از آثار این نویسنده را در فهرست زیر ببینید:

رمان‌های هرکول پوارو:

شیطان به قتل می رسد، ماجرای اسرارآمیز در استایلز، قتل در زمین گلف، قتل راجر آکروید، چهار (قدرت) بزرگ، راز قطار آبی، خطر در خانه آخر، لرد اجور می‌میرد، قتل در قطار سریع‌السیر شرق، تراژدی در سه پرده، مرگ در میان ابرها، قتل به ترتیب الفبا، قتل در بین‌النهرین، ورق‌های روی میز، شاهد خاموش، مرگ بر روی نیل، کریسمس هرکول پوآرو، ملاقات با مرگ، جنایت‌های میهن پرستانه و ... .

مجموعه داستان‌ها:

تحقیقات پوآرو، قتل در مجتمع مسکونی، راز رگاتا، کارهای هرکول، شاهدی برای پیگرد قانونی، سه موش کور، ماجرای پودینگ کریسمس، گناه مضاعف، نخستین پرونده‌های پوآرو، گرفتاری در خلیج پولنسا، مجموعه چای هارلوین، روشنایی ماندگار.

رمان‌های خانم مارپل:

قتل در خانه کشیش، جسدی در کتابخانه، انگشت متحرک، اعلام یک قتل، آنها این کار را با آیینه انجام می‌دهند، جیب پر از چاودار و... .

آگاتا کریستی در تاریخ ۱۲ ژانویه ۱۹۷۶ درگذشت.

بخشی از کتاب دروازه سرنوشت

«ــ بگو ببینم، توپنس. تو این‌قدر باهوش بودی که در هشت‌سالگی کتاب بخوانی؟

ــ بله. من وقتی پنج سالم بود می‌توانستم بخوانم. آن‌وقت‌ها همه می‌توانستند بخوانند. حتی نمی‌دانستم که باید خواندن را یاد گرفت. یک نفر داستانی را بلند می‌خواند و آدم هم خیلی خوشش می‌آمد و یادش می‌ماند که کتاب را از کدام قفسه برداشتند. همیشه هم اجازه داشت که کتاب را بردارد و نگاهی به آن بیندازد. بعد می‌دیدی که خواندن را یاد گرفتی بدون اینکه خودت را با هجی‌کردن و این جور چیزها اذیت کنی. البته بعدش زیاد خوب نبود، من هیچ‌وقت یاد نگرفتم درست هجی کنم و اگر وقتی چهار سالم بود کسی هجی‌کردن را به من یاد داده بود خیلی خوب می‌شد. البته پدرم جمع و تفریق و ضرب را به من آموزش داد، چون می‌گفت مفیدترین چیزی که می‌توانی در زندگی‌ات یاد بگیری جدول‌ضرب است. تقسیم‌های بلند و بالا را هم یاد گرفتم.

ــ چه مرد باهوشی بوده.

ــ راستش گمان نکنم زیاد باهوش بوده باشد، ولی خیلی آدم خوبی بود.

ــ فکر نمی‌کنی از موضوع پرت شدیم؟

ــ چرا. به‌هرحال، فکر کردم بد نیست دوباره داستان «آندروکلس و شیر» را بخوانم، خیلی خوشم آمد. کتابی بود پر از قصه‌هایی درباره حیوانات نوشته آندرو لانگ و این داستان «آندروکلس و شیر» هم بخشی از آن بود. یک داستان هم بود به اسم «یک روز از زندگی‌ام در اتون» نوشته یکی از دانش‌آموزان مدرسه اتون. نمی‌دانم چرا دلم می‌خواست بخوانمش، با اینکه قبلاً خوانده بودم. یکی از کتاب‌های موردعلاقه‌ام بود. داستان‌های کلاسیک هم بود، کتاب‌های خانم مولزورس، ساعت کوکو، مزرعه چهارباد...

ــ بسیار خوب. لازم نیست لیست علایق ادبی زمان بچگی‌ات را به رخ من بکشی.

توپنس گفت:

ــ می‌خواهم بگویم پیدا کردنشان این روزها خیلی سخت است. یعنی بعضی وقت‌ها تجدید چاپ می‌شوند، ولی معمولاً عکس‌های کتاب را عوض کردند. باور کن، یک روز که کتاب آلیس در سرزمین عجایب را دیدم، اصلاً نتوانستم تشخیص بدهم که این همان کتاب است. همه چیزش عجیب‌وغریب شده بود. کتاب‌هایی هست که هنوز هم می‌توانم پیدا کنم. کتاب‌های خانم مولزورس، یکی دو تا کتاب قدیمی حاوی قصه‌های پریان... صورتی، آبی و زرد و کلی کتاب از این نویسندگان جدید که من واقعاً از آن‌ها لذت برده‌ام. مثلاً خیلی از کتاب‌های استنلی ویمنز و نویسندگان دیگری مثل او. اینجا هم از این کتاب‌ها زیاد داریم. این پشت.

ــ خیلی خوب. وسوسه شدی که این کتاب‌ها را بخری. فکر کردی خرید خوبی است.

ــ بله. حداقل... منظورت از خداحافظ چه بود؟

ــ نگفتم خداحافظ. گفتم خرید خوب.

 ــ آها. فکر کردم می‌خواهی بروی بیرون و داری با من خداحافظی می‌کنی.»

معرفی نویسنده
عکس آگاتا کریستی
آگاتا کریستی
انگلیسی | تولد ۱۸۹۰ - درگذشت ۱۹۷۶

آگاتا کریستی با نام اصلی آگاتا مری کلاریسا میل، ۱۵ سپتامبر ۱۸۹۰ در دون شایرِ انگلستان به دنیا آمد. پدر آمریکایی‌اش فردریک میلر نام داشت. مادرش کلارا بومر انگلیسی و از خانواده‌ای اشرافی بود. آگاتا به دلیل آمریکایی بودن پدر می‌توانست تبعه ایالات متحده نیز باشد، ولی هرگز از آن کشور تقاضای تابعیت نکرد. آگاتا یک خواهر و یک برادر داشت که هردوی آن‌ها از او بزرگ‌تر بودند. گر چه خواهر و برادر آگاتا را به مدرسه شبانه‌روزی و خود او را به یک مدرسه تکمیلی در فرانسه فرستاده بودند اما آگاتا در پنج سالگی خودش خواندن را یاد گرفت و بعد با استفاده از کتابخانه پدرش به معلوماتش اضافه کرد و تحصیلات آکادمیک نداشت.

کاربر ۱۴۲۰۶۰۹
۱۴۰۲/۰۶/۲۶

معمولا بعد از خوندن کتابهای آگاتا کریستی نظرم این بود که مگه میشه داستانهای اگاتا کریستی بد باشه؟ اما با خوندن این کتاب متوجه شدم بله میشه!!!! ترجمه افتضاح،داستانش بدون هیچ هیجانی حوصلتونو سر میبره و ترجمه هم مزید برعلت میشه تا

- بیشتر

حجم

۲۰۲٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۳۱۰ صفحه

حجم

۲۰۲٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۳۱۰ صفحه

قیمت:
۷۶,۰۰۰
۳۸,۰۰۰
۵۰%
تومان