دانلود رایگان کتاب مبدأ امین امیدوار
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب مبدأ اثر امین امیدوار

کتاب مبدأ

انتشارات:انتشارات آرنا
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۹از ۴۶ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب مبدأ

«مبدأ» داستانی است از امین امیدوار(-۱۳۶۷)، نویسنده معاصر ایرانی. در بریده‌ای از کتاب می‌خوانیم: «کودکی بسیار سریع گذشت، نامم رامین بود. اختلافات پدر و مادرم بسیار زیاد بود و دائماً دعوا می‌کردند. من تنها فرزند خانواده بودم اما جنگ میان پدر و مادر، میدانی برای محبت به من نمی‌گذاشت. خواب‌ها و رؤیاهای کودکانه‌ام پر از اضطراب و ترس حاصل از محیط متشنج خانه بود. بزرگ‌تر که شدم علائم اضطراب و نگرانی در رفتارم مشهود بود. هیچ‌گاه نتوانسته بودم طعم حمایت والدین و امنیت را بچشم. احساس تنهایی می‌کردم و اعتمادبه‌نفسی نداشتم. در ارتباط برقرار کردن و حتی حرف زدن مشکل داشتم و از رقابت می‌ترسیدم. اما با تمام این اوصاف خانواده داشتم! به‌هرحال خانه‌ای بود و حمایت مالی آن‌ها و وقتی خودم را با یتیم‌ها و دست‌فروش‌ها مقایسه می‌کردم راضی می‌شدم. یازده سال داشتم که زمزمه‌های جنگ جهانی شروع شد. تمام اخبار، تلویزیون، صحبت‌های مجالس دوستانه، خانوادگی و همکاران درباره جنگ و خطرات و اضطراب‌های ناشی از آن بود. دنیا در تمام زمینه‌ها پیشرفت کرده بود جز اخلاقیات که پیشرفت آن معکوس بود. ماشین‌های پرنده، پزشکی و درمان برای تمام بیماری‌ها، فضاپیماهایی با سرعت نور، استخراج معادن در سیاره‌های دیگر هیچ‌کدام باعث این نشده بود که انسان‌ها دست از زیاده‌خواهی بردارند. انگار انسان از صلح و ثبات بیزار بود، از گذشت و بخشش بی زار بود. انگار انسان عاشق حرص و طمع و حسادت بود! تأثیرات اخبار جنگ حتی میان صحبت‌های کودکانه همبازی‌هایم نیز نفوذ کرده بود. هومن می‌گفت پدرش گفته اگر جنگ شود همه‌چیز نابود می‌شود و دیگر نمی‌توان بر روی سیاره زمین زندگی کرد.»

نظرات کاربران

SARA
۱۳۹۵/۰۹/۲۳

خیلی از انتشارات آرنا ممنونم ک همه کتاب هاش رو رایگان تو طاقچه گذاشته .خدا خیرتون بده ان شاءالله..

mahdi
۱۳۹۷/۰۵/۰۳

کاش قدر این کتاب هارو میدونستیم کارگردان های ایران باید از این کتاب فیلم بسازند واقعا محشر می شه

کاربر ۱۴۱۶۷۲۵
۱۳۹۹/۰۳/۱۰

عالی بود. فوق العاده . اصلا قابل توصیف نیست. ممنونم از نویسنده محترم و طاقچه که این کتاب رو در اختیار کاربران قرار داده

GENERAL_siablash
۱۳۹۷/۱۰/۱۱

خیلی زیبا بود و هر فصل روایتگر داستان های یکی از شخصیت هایت که آدمو مجاب میکنه که بخونه و ادامه بده

shadi
۱۳۹۷/۰۶/۳۰

از لحاظ مفهومی و موضوع کتاب خوبی بود

Mil
۱۳۹۷/۰۱/۳۱

من لذت بردم واقعا جالب بود

a.m
۱۳۹۶/۰۸/۱۹

با سپاس از نویسنده ی محترم و با آرزوی موفقیت روزافزون ,فصل اول رو خیلی دوست داشتم,فصلهای بعدی هم توصیفات قوی ای داشتند ,تشکر

شادی
۱۳۹۶/۰۵/۰۴

عالی و خاص💖

کاربر ۲۲۲۴۱۲۶
۱۳۹۹/۰۶/۱۶

کتاب بسیار زیبایی بود و فضا سازی داستان در مقایسه با بسیاری از کتاب هایی که تاحالا خونده بودم متفاوت و جذاب بود و مهمتر از همه اینکه در پشت تمام اتفاقاتی که در این کتاب بوجود میامد یک هدف

- بیشتر
s.a
۱۳۹۹/۰۱/۲۱

خوب بود

بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۲۵)
"آیا واقعاً تولد، شروعم بوده است؟ چرا هستم؟ باید چه‌کار کنم؟ مقصد کجاست؟ " سؤالاتی که هیچ‌گاه ذهنم را رها نکردند!
🐺😎🙂
. در مکان و زمان سفر می‌کردم. دو روز در این حالت بودم. تمرکز! تمرکز! بالاخره متوجه شدم میان دو بعد ماده و غیرماده معلق هستم. کشف بسیار جدیدی بود و باید آن را ثبت می‌کردیم. تازه متوجه شدم ما بااین‌همه پیشرفتی که کردیم از عالم ماده هیچ‌چیز نمی‌دانیم و تنها توانسته‌ایم گوشه‌ای از علم را ببینیم! ما چقدر ضعیف و کوچک بودیم! من بعد غیر ماده را درک کردم! من قبل از این‌که بمیرم مردم!
r.k(Roma :)
مطمئن هستم هدف ابدیت برای همه یکی است. مطمئن هستم مقصد یکی است. مطمئن هستم مقصد ما همان مبدأ ماست!
mahdi
روزگار همیشه نقاط ضعف را می‌داند و ادعا را از حقیقت تشخیص می‌دهد
dariush
از آن به بعد دیگر نمی‌خندیدم و شادی نمی‌کردم تا روزگار شادیم را به بدبختی و غم تبدیل نکند. البته از چیزی هم ناراحت نمی‌شدم، چون دنیا را سیاه و بد می‌دیدم و ناراحتی و غم را لازمه آن.
رفتنی
"آیا واقعاً تولد، شروعم بوده است؟ چرا هستم؟ باید چه‌کار کنم؟ مقصد کجاست؟ " سؤالاتی که هیچ‌گاه ذهنم را رها نکردند!
کولر
نمی‌دانم چه اتفاقی افتاد اما غرورم را کنار گذاشتم و در مکالمات آن شب عاشقش شدم. نامش یامینای بود. بهترین روزهای زندگی‌ام روزهای عاشقی بود.
Amir ali
به آن‌ها می‌گفتم ناامیدی وقتی بدانیم اوواش بر همه‌چیز تسلط دارد و حواسش به ماست دیگر معنی ندارد. اما عده‌ی زیادی نمی‌توانستند باور کنند! آن‌ها را کاملاً می‌فهمیدم و می‌دانستم باید اتفاقاتی برایشان بیفتد و تجربیاتی کسب کنند تا بتوانند وجود اوواش را قبول کنند.
ziba.sh
تازه متوجه شدم ما بااین‌همه پیشرفتی که کردیم از عالم ماده هیچ‌چیز نمی‌دانیم و تنها توانسته‌ایم گوشه‌ای از علم را ببینیم! ما چقدر ضعیف و کوچک بودیم! من بعد غیر ماده را درک کردم! من قبل از این‌که بمیرم مردم! دنیایم کاملاً تغییر کرده بود. بسیار سخت‌تر از چیزی بود که فکرش را می‌کردم! گاهی اوقات آن‌قدر سخت می‌شد که آرزو می‌کردم هیچ‌گاه عالم غیر ماده را نمی‌فهمیدم. عالم غیر ماده زمان و مکان نداشت! می‌توانستم تمام ظلم‌ها، سختی‌ها، گریه‌ها و خنده‌ها را در یک‌لحظه حس کنم! کسی دروغ می‌گفت باید باور می‌کردم! کسی بد بود تا اعماق وجودم اذیت می‌شد اما باید کنارش می‌نشستم! آینده را می‌دیدم اما محکوم به سکوت بودم. علت بسیاری از بیماری‌ها و راه‌حل آن‌ها را می‌دانستم اما نباید درمان می‌کردم چون صلاحشان آن بود و آینده‌شان را می‌دیدم که بدون آن بسیار بد می‌شود! مجبور بودم اشتباه کنم با اینکه عواقب آن را می‌دانستم! جسمم تحمل این‌همه بی‌زمانی بی‌مکانی را نداشت! این تعارض بسیار زجرآور شده بود!
mahdi
بعد غیرمادی‌ام در آرامش مطلق است انگار می‌داند که جای خوبی می‌رود. انگار از بدنم راضی است.
mahdi

حجم

۱۰۷٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۶۶ صفحه

حجم

۱۰۷٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۱۶۶ صفحه

قیمت:
رایگان