کتاب برد شما از رختکن آغاز می شود
معرفی کتاب برد شما از رختکن آغاز می شود
کتاب برد شما از رختکن آغاز می شود نوشتهٔ جان گوردون و مایک اسمیت و ترجمهٔ حمیده کارون است و نشر آموزنده آن را منتشر کرده است. هفت C برای خلق تیمی برنده در کسبوکار، ورزش و زندگی در این کتاب آمده است.
درباره کتاب برد شما از رختکن آغاز می شود
بسیاری از گروههای خوب و توانمند را دیدهایم که برای کارهای بزرگ با ایدههای ناب دور هم جمع شدهاند و همه انتظار آن را داشتهاند که بهترینها را ارائه دهند؛ اما بعد از مدتی از هم پاشیدهاند و اثری از تیم اولیه با آن همه استعداد و ایدههای ریز و درشت باقی نمانده است.
میتوان نتیجه گرفت که فقط با تکیه بر استعدادها و ایدههای منحصربهفرد نمیتوان همیشه برنده بود و در اوج ماند. گروه بد میتواند با اشتباههای بزرگ استعدادهای بزرگ را از بین ببرد؛ اما گروه خوب، گروه خوب مانند یک نهال برای رشد و بالندگی نیاز به مراقبت دارد. مراقبتی که هم درونگروهی باشد و هم برونگروهی.
مایک اسمیت و جان گوردون در کتاب برد شما از رختکن آغاز می شود تجربیاتشان را در تیمداری و ساماندهی یک گروه در اختیار شما قرار دهند؛ اینکه مرحله به مرحله برای رشد و مراقبت از گروه که هم باعث اعتلای همه و شخصیت تکتک اعضای گروه شود، باید چه کارهایی انجام داد. آنها برای خلق تیمی برنده در کسبوکار، ورزش و زندگی، هفت C و دو C بزرگ را که عامل محرک این فرایند هستند، معرفی میکنند.
این دو معتقدند برای ساختن تیمی قوی و برنده باید از رختکن تیم شروع کرد و با پشتیبانی رهبر تیم و مراقبت همیشگی در اوج ماند.
فصلهای این کتاب از این قرار هستند:
فصل اول: فرهنگ
فصل دوم: مُسری
فصل سوم: باثبات
فصل چهارم: ارتباط برقرار کنید
فصل پنجم: بپیوندید
فصل ششم: تعهد
فصل هفتم: توجه
خواندن کتاب برد شما از رختکن آغاز می شود را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر میخواهید تیمی برنده داشته باشید، از رختکن شروع کنید. این کتاب راهنمایی فوقالعاده برای موفقیت شما و تیمتان خواهد بود.
بخشی از کتاب برد شما از رختکن آغاز می شود
«همواره باور داشتهام که فرهنگ از بالا به پایین ایجاد میشود و شکل میگیرد و از پایین به بالا عملی و اجرایی میشود. پس لازم بود فرهنگ را با همکاری تیم مدیریت (یعنی مالک، مدیر کل و مدیران اجرایی)، تیم مربیگری و تیم فوتبال ایجاد کنم. برای تقویت فرهنگ در بین مدیران و رهبران تیم، لازم بود باورها، ارزشها و انتظارات مشترکی که قبلاً، زمان مصاحبه برای پست مربیگری تیم، دربارهٔ آنها بحث کرده بودیم به مالک، مدیر تیم و مدیر کل باشگاه یادآوری شوند. لازم بود پیوسته دربارهٔ تغییراتی که اعمال میکردیم و دلیل اعمال آنها با این افراد گفتوگو کنیم.
برای ایجاد فرهنگی قدرتمند در تیم، ارزیابی شخصیت و رفتار بازیکنان را در کنار مهارتهای فوتبالی آنها آغاز کردیم. تغییراتی که باید در افراد ایجاد میشدند صرفاً بر اساس تواناییهای بازیکنان در زمین بازی نبودند، بلکه ویژگیهای بارز و ثابت شخصیتی آنها نیز دقیقاً بررسی میشدند. میخواستیم بازیکنانی داشته باشیم که، هم در زمین بازی و هم خارج از آن، تصویری مثبت از باشگاه ارائه دهند. لازم بود بازیکنانی داشته باشیم که هم اعضای خوبی برای تیم باشند و هم شهروندانی خوب.
اطمینان حاصل کردیم که مالک باشگاه، آرتور بلنک، از دلیل اعمال تغییراتی که در فهرست نفرات اعمال میشد مطلع است و میداند این تغییرات چگونه از فرهنگی که برای ایجاد آن تلاش میکردیم پشتیبانی میکنند. باید نشان میدادیم که تغییراتی که با افزودن یا حذف برخی افراد در فهرست ایجاد میشدند در مسیر بهبود فهرست و افراد حاضر در داخل و خارج زمین بازی بودند. همهٔ این فعالیتها در راستای ذهنیت مربیگری، ارزشها و اصولی بودند که پیش از شروع کار در مقام سرمربی، دربارهٔ آنها گفتوگو کرده بودیم. قرار نبود هیچ شخص غریبه و ناهمگونی، هرقدر هم که مهارت و استعداد داشته باشد، به تیم اضافه شود. من و توماس، به پشتوانهٔ مالک و مدیران ارشد باشگاه، ایجاد فرهنگ تازهٔ تیمیمان را از صفر شروع کردیم.
در اولین فصل استراحت تیم، با توماس همکاری بسیار نزدیکی داشتیم. زیاد اتفاق میافتاد که روزانه چندین جلسه داشته باشیم. هر روز، حتماً طوری تنظیم میکردیم که، در ابتدا و پایان روز، با هم جلسهای داشته باشیم و جنبههای مختلف عملکرد را در فوتبال بررسی کنیم. در جلسههایی که مربوط به کارکنان بودند، همیشه به این میپرداختیم که هر بازیکن چگونه میتواند چیزی به رختکن و به فرهنگ تیم بیفزاید. هر دو خوب میدانستیم که ساختن تیم صرفاً محدود به این نمیشود که بهترین بازیکنان را به خدمت بگیریم. یکی دیگر از موضوعات بحث چگونگی به پیش رفتن عوامل پشتیبان، ارتباط و تعامل بین عملکرد فوتبالی تیم و سایر بخشهای سازمان بود.
تنها شکل دادن به فرهنگ تیم کافی نبود. برای دستیابی به موفقیت پایدار، نیاز به فرهنگ سازمانی برنده داشتیم و میدانستم که میتوانیم، با همکاری نزدیک با تیم مدیریت، در مسیر ایجاد و اجرای این فرهنگ، به این موفقیت دست پیدا کنیم. از دید من، لازم بود که مالک و مدیران در این فرایند حضور داشته باشند و بخش جداییناپذیر آن باشند. لازم بود حضور آنها نیز به اندازهٔ حضور و همکاری بازیکنان باشد. علاوه بر این، میدانستم که برای اینکه تیمی در زمین بازی موفق شود، چیزی بیش از حضور مدیران، بازیکنان و کارکنان لازم است. لازم است تکتک افراد سازمان در این مسیر همکاری کنند.»
حجم
۱۴۱٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۶۹ صفحه
حجم
۱۴۱٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۶۹ صفحه