کتاب قصاید و غزلیات خواندنی سنایی
معرفی کتاب قصاید و غزلیات خواندنی سنایی
کتاب قصاید و غزلیات خواندنی سنایی گردآوری و شرح احسان عظیمی است و نشر پیدایش آن را منتشر کرده است.
درباره کتاب قصاید و غزلیات خواندنی سنایی
دربارهٔ زندگی سنایی، قصهها و نکتههای بسیار و گوناگون در کتابهای تاریخی نوشته شده است. سنایی در جوانی و از آغاز سرودنش، بیشتر به مدح و ستایش شاهان پرداخته بود، اما حوادثی چنان روح او را دگرگون کرد که همهٔ گذشته را پشت سر نهاد و زندگی دیگری را چه در عالم شخصی و چه در عالم هنر برای خویش رقم زد. چنانکه امروز او یکی از برجستهترین شاعران ایرانزمین محسوب میشود.
سنایی شاعر قرن ۵ و ۶ هجری قمری است. در سال ۴۶۷ ه.ق در غزنه متولد شد و ۶۲ سال عمر کرد و عاقبت در سال ۵۲۹ ه.ق در همان شهر غزنه وفات یافت و دفن شد. غزنه در شرق افغانستان کنونی قرار دارد و مقبرهٔ سنایی نیز در آنجا باقی است.
شعر سنایی چه در قصیده و چه در غزل مملو از مفاهیم اخلاقی و عرفانی است. سنایی اما عارفی عزلتگزین نبوده است. او که از دانش و علوم آن روزگار به اندازهٔ کافی بهره داشت، همچون یک منتقد اجتماعی، وضعیت مردم و رنجهای آن روزگار را در شعر خویش منعکس کرده است. ستم شاهان، ظلم مأموران حکومت، صوفیان دروغین و روحانیان ریاکار، در کنار تقدیس خداوند و پرداختن به نکات عرفانی، همه و همه اشعار او را بسیار متفاوت از برخی از همعصرانش کرده است. به هر حال او از بزرگترین شاعران تاریخ ادبیات فارسی است و گواه این ادّعا نیز اشعار زیبایی است که در این مجموعه گرد آمده است.
آثار سنایی:
سنایی آثار متعددی دارد؛
دیوان اشعار: شامل قصاید، غزلیات، رباعیات و قطعهها.
حَدیقَه الحقیقه: مثنوی بسیار بلندی است.
۱) سَیرُ العِباد اِلی المَعاد
۲) کارنامه بلخ
۳) تَحریمَه القَلَم
۴) مکاتیب سنایی: که شامل نامههای اوست.
خواندن کتاب قصاید و غزلیات خواندنی سنایی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به نوجوانان علاقهمند به ادبیات کلاسیک ایران پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب قصاید و غزلیات خواندنی سنایی
«مکن در جسم و جان منزل، که این دون است و آن والا
قدم ز این هر دو بیرون نه، نه اینجا باش و نه آنجا
به هرچْ از راه باز اُفتی، چه کفر آن حرف و چه ایمان
به هرچْ از دوست و امانی، چه زشت آن نقش و چه زیبا
سخن، کز روی دین گویی، چه عِبرانی چه سُریانی
مکان، کز بهر حق جویی، چه «جابُلقا» چه «جابُلسا»
شهادت گوی آن باشد که هم ز اوّل در آشامد
همه دریای هستی را بدان حرف نهنگآسا
درون جوهر صفرا، همه کفر است و شیطانی
گرت سودای دین باشد، قدم بیرون نِه از صفرا
چه مانی بهرِ مُرداری چو زاغان، اندر این پستی
قفس بشکن چو طاووسان، یکی برپر، برین بالا
عروس حضرت قرآن، نقاب آنگه براندازد
که دارُالمُلک ایمان را مُجرّد بیند از غوغا
عجب نَبْود، گر از قرآن نصیبت نیست جز نقشی
که از خورشید جز گرمی نیابد چشم نابینا
بمیر ای دوست! پیش از مرگ، اگر می زندگی خواهی
که ادریس از چنین مُردن بهشتی گشت پیش از ما
اگر دینت همی باید ز دنیادار، دل بگسل
که حرصش با تو هر ساعت بُود، بیحرف و بیآوا...»
حجم
۱۶۹٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۹۶ صفحه
حجم
۱۶۹٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۹۶ صفحه