کتاب افتادن برگی به نام فردی
معرفی کتاب افتادن برگی به نام فردی
کتاب افتادن برگی به نام فردی نوشتهٔ لئو بوسکالیا و ترجمهٔ مسیحا برزگر است. نشر کتاب کوچه این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این حکایت دربارهٔ موازنهٔ ظریفِ میان مرگ و زندگی و برای همهٔ سنین است.
درباره کتاب افتادن برگی به نام فردی
کتاب افتادن برگی به نام فردی حاوی داستانی ساده و حکیمانه دربارهٔ یک برگ است که «فِرِدی» نام دارد. این داستان دربارهٔ این است که گذر فصلها چگونه «فردی» و دوستان او را دگرگون کرد و آنها سرانجام، چگونه همراه برف زمستانی بر زمین افتادند. «افتادن برگی به نام فردی» ماجرای برگهایی است که مرگ را تجربه میکنند و ساده نگاهکردن به مرگ را نیز به ما میآموزند. «فِرِدی» در پایان با فروافتادن از شاخه بر زمینِ پوشیدهازبرف، با زندگی به صلح میرسد؛ با اینکه زندگی یک چرخهٔ مداوم است و هر پایان راهی بهمعنای آغازی دوباره است. در این داستان، هر کدام از برگهای درخت نام خود را دارند؛ درست همچون اعضای یک خانواده. در جریان داستان و گذر فصلها، گفتوگوهای عمیقی بین برگها درمیگیرد که بیشتر پیرامون مسائل بنیادین هستی مانند مرگ و زندگی و تغییرات اساسی و رشد و بلوغ و… است.
خواندن کتاب افتادن برگی به نام فردی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر امریکا و قالب حکایت پیشنهاد میکنیم.
درباره لئو بوسکالیا
فلیس لئوناردو بوسکالیا (Felice Leonardo Buscaglia) استاد دانشگاه، نویسنده و سخنران آمریکایی - ایتالیاییتبار است. بوسکالیا در ۳۱ مارس ۱۹۲۴ متولد شد و در ۱۱ ژوئن ۱۹۹۸ در ایالت نوادا درگذشت. پروفسور لئو بوسکالیا صاحب کتابهایی خواندنی مانند «عشق» است. او دربارهٔ کامیابی در زندگی و ایجاد رابطهای عاشقانه با زندگی بسیار سخن گفته است. بوسکالیا ۱۴ کتاب نوشته که به ۲۰ زبان دنیا ترجمه شدهاند و میلیونها نسخه از آنها به فروش رفته است. بعضی از کتابهای او مانند «عشق» که توسط مسیحا برزگر به پارسی برگردانده شده، جزو پرفروشترین کتابهای جهان قرار گرفتهاند. لئو بوسکالیا در برنامههای تلویزیونی بسیاری نیز شرکت کرد. او مدیر یک مؤسسهٔ خیریهٔ بزرگ نیز بود. کتاب «افتادن برگی به نام فردی» نیز یکی از داستانهای اوست.
درباره مسیحا برزگر
مسیحا برزگر ۱۷ فروردین ۱۳۴۰ در محلهٔ منیریهٔ شهر تهران به دنیا آمد. او نویسنده و مترجم معنویگرای معاصر ایرانی است. او را پرکارترین نویسندهٔ ایران در حوزهٔ ادبیات دانستهاند. گفته میشود که او ایران و زبان پارسی را بزرگترین موهبتهای الهی زندگی خود میداند و به خداوند نیز بسیار علاقهمند است. مسیحا برزگر با کتابها و سخنرانیهای معنوی که از او منتشر شده، شناخته میشود. او تا به امروز تعداد زیادی کتاب نوشته و ترجمههای بسیاری را منتشر کرده است. او همچنین یکی از سخنرانانی است که افزونبر دانش حوزوی و معنوی، به تحصیلات آکادمیک پرداخته و کارشناسیارشد رشتهٔ زبانشناسی هم دارد.
برزگر با قرآن و سخنان ائمه همنشین بوده است؛ ازاینرو توانست کتاب تفسیری از قرآن تحتعنوان «آفتاب در آیینه» بنویسد و همچنین با بیانی ساده برای مردم فارسیزبان از «صحیفهٔ سجادیه» (اثر مکتوب از امام چهارم شیعیان) تفسیری شفاف و دلنشین را ارائه بدهد. این ۲ کتاب از او توانستند جای خود را در دل و ذهن مخاطبان بسیاری باز کنند.
نبوغ مسیحا برزگر اما جایی خودش را نشان میدهد که دست بر کتابهای فراموششده میگذارد، دستی بر آنها میکشد و با تشریح و تفسیری نزدیک به اذهان مخاطب امروزی آن را دوباره به فرهنگ و زبان فارسی هدیه میدهد. مثلاً کتابی به نام «وحدت عارفانه» که در سال ۱۳۹۹ از او منتشر شد و این کتاب شرحی بود بر کتاب «حدیقه الحقیقه» از حکیم سنایی غزنوی. سنایی شاعر و عارفی بود که در قرن ۵ و ۶ هجری قمری زندگی میکرد. برزگر در این کتاب که نوعی ترجمه، تشریح و تفسیر است و ۶۰۰ صفحه دارد، جهانبینی عظیم حکیم سنایی را معرفی میکند و سعی میکند انسان امروزی را به تربیت و پرورش ناصحیح و دریافتهای ناکامل از خویشتن، جهان، خدا و هستی، حساس و آگاه کند. او در این کتاب انسان امروزی را دور از عشق، تنها و عبوس میبیند و همعقیده با سنایی از ضرورت عشق، کنارزدن تربیت و باورهای اشتباه و روآوردن به دیدگاهی عارفانه به دنیا صحبت میکند.
برزگر در کتابی دیگر به نام «با ما از عشق سخن بگو» به مشهورترین کتاب «جبران خلیل جبران» سری زده و محتوای کتاب «پیامبر» را به زبانی سرراست و دلنشین تعبیر و تفسیر کرده است. او در این کتاب همچنان به مفاهیمی مثل عشق پروبال داده و سعی کرده تا به غنای این اثر ادبی قرن بیستمی اضافه کند.
برزگر ۲ اثر دیگر به نامهای «جهان از قصهها سرشته شده است» و «ترانه خواندن به وقت باران» را هم تألیف کرده که در آنها هم به عظمت و شکوه جهان هستی و یافتن معنا در دل وقایع پرداخته است. این ۲ کتاب هم بیانی عاشقانه و شاعرانه دارند و با نگاهی عارفانه به هستی خلق شدهاند.
مسیحا برزگر از نویسندهای معنوی و مشهور آلمانی به نام «اکهارت تول» هم آثاری را ترجمه و منتشر کرده است. این ۲ اثر «نیروی حال» و «زمینی نو» نام دارند و برای افرادینوشته شدهاند که به دنبال معنای زندگی و هدف از خلقت هستند.
بخشی از کتاب افتادن برگی به نام فردی
«فِرِدی تنها شد.
او تنها برگِ باقیمانده بر شاخهٔ آن درخت بود.
صبحِ روز بعد، نخستین برفِ زمستانی بارید. برف، نرم و سفید و ملایم بود؛ اما سرمایی گزنده بود. آن روز، از آفتاب خبری نبود. روز، بسیار کوتاه بود. فِرِدی متوجه شد که رنگ خود را از دست داده و خشک و شکننده شده است. هوا مدام سردتر میشد و برف بر شانههای فِرِدی سنگینی میکرد.
سپیده هنوز سر نزده بود که بادی وزید و فِرِدی را از شاخه جدا کرد. او احساس کرد که در هوا شناور است و دارد نرم و آرام و ملایم به طرف پایین میرود.
هنگامی که افتاد، احساس کرد برای نخستینبار است که تمامی درخت را مشاهده میکند. چه زیبا و باوِقار بود درخت! فِرِدی اطمینان داشت که درخت برای مدتهایی مدید زنده میماند. در ضمن، حالا دیگر میدانست که او نیز پارهای از حیاتِ درخت بوده است، و از این بابت خوشحال بود و احساس غرور میکرد.
فِرِدی روی کپهای برف فرود آمد. حالا دیگر برف نرم بود و حتی گرم! در این موقعیت، او بیش از هر زمانی احساس راحتی میکرد. او چشمان خود را بست و به خواب رفت. او نمیدانست که به دنبال آن زمستان، بهار میآید و برفها آب میشوند. او نمیدانست که کالبد خشک و به ظاهر بیارزش او با آب درمیآمیزد و درخت را قویتر میکند. مهمتر از همه، او نمیدانست که آنجا، در دل خاک و دل درخت، فکرهایی برای برگهای تازه در بهار نهفته بود.
آغاز.»
حجم
۲۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۴۰ صفحه
حجم
۲۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۴۰ صفحه
نظرات کاربران
کوتاه اما دارای محتوای با ارزش