دانلود و خرید کتاب گره بر باد سیمین جعفر جلالی (یزدی)
تصویر جلد کتاب گره بر باد

کتاب گره بر باد

معرفی کتاب گره بر باد

کتاب گره بر باد نوشتهٔ سیمین جعفر جلالی (یزدی) است. انتشارات نسل نواندیش این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این رمان حاوی ماجرای زندگی «لیلا» است؛ دختری از خانواده‌ٔ کم‌درآمد و فقیر جامعه.

درباره کتاب گره بر باد

کتاب گره بر باد رمانی ایرانی است که در ۳۲ فصل نوشته شده است. این رمان به زندگی لیلا پرداخته که با تمام کم‌وکاستی‌ها از زندگی‌ و خانواده‌اش راضی است و احساس خوشبختی می‌کند، اما روزی همه‌ٔ ماجرا تغییر می‌کند. قصه از نگاه راوی آن یعنی لیلا روایت می‌شود. او برای گذران زندگی در کنار مادرش فرش می‌بافد و در کار‌های خانه کمک‌حالِ خانواده‌اش است. خانه‌ٔ آن‌ها تلفن ندارد؛ بنابراین از تلفن همسایه‌شان استفاده می‌کنند. روزی زن همسایه به‌بهانه‌ٔ تماس تلفن سراغ مادر خانواده می‌آید. مادر با ۲ خبر به خانه بازمی‌گردد؛ خبری خوش و خبری بد؛ خبرهایی که آغاز تغییرات در زندگی این خانواده‌ٔ شاد می‌شوند. خبر اول، خبر خواستگاری برای یکی از دختران این خانواده است و خبر دیگر از طرف عمه‌ٔ فرزندان است؛ عمه‌ای که از هر نظر با این خانواده فرق دارد و پول‌دار و مرفه است.

خواندن کتاب گره بر باد را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب گره بر باد

«بی‌اعتنا به گفته‌اش پای دار در جای قبلی معصوم نشستم و شروع به زدن پود کردم. در همان حال با صدایی که به گوش معصوم برسد گفتم: «زود جمعشون نکنی‌ها، می‌دونی که بابا نون خمیر نمی‌خوره». شانه را که روی پود می‌زدم، به خبری که فاطمه‌خانم می‌خواست به مامان بدهد و به آن تلفن فکر کردم. اگر مادربزرگ نبود پس چه کسی با مامان کار داشت؟ فقط مادربزرگ و گاهی هم خاله‌اختر بودند که زنگی به ما، یعنی به خانه فاطمه‌خانم می‌زدند و ما را پایِ تلفن می‌خواستند. مامان از این جهت سعی می‌کرد با دادن هدایایی کم‌ارزش و گاهی هم با دادن مقداری رشته به فاطمه‌خانم کارش را جبران کند. گرچه به مادربزرگ و خاله‌اختر سفارش کرده بود غیر از مواقعی که کارِ ضروری دارند زنگ نزنند، گوش آن‌ها بدهکار این حرف‌ها نبود. پدرم غیر از خواهری که در تهران زندگی می‌کرد، قوم‌وخویش نزدیک دیگری نداشت. اقوام دورش همه در تبریز زندگی می‌کردند. فقط عمه فامیل نزدیک پدر بود که وضع خوبی داشت و به قول مامان آنقدر فاصله‌اش از نظر مالی با ما زیاد بود که عارش می‌آمد ما را به عنوان فامیل به خانه‌اش راه بدهد. با این حال مامان و بابا سالی یکی دو بار و بیشتر در روزهای سال‌ِ نو به خانه‌اش می‌رفتند. وقتی از خانه عمه برمی‌گشتند آنقدر برایمان هدایا و عیدی می‌آوردند که همه‌مان را شگفت‌زده می‌کردند. هدایایش بیشتر، شبیه کمک به مستمندان بود تا عیدی. چندین قواره پارچه ارزان‌قیمت را در بسته‌های کادویی می‌پیچید و تحویل مامان می‌داد. پارچه‌هایی که به دردِ لباس دخترانه و پیراهن مردانه می‌خورد. چندین جفت جوراب و تعدادی هم دفتر و قلم از جمله هدایایش بود. بعد از بازگشتِ مامان و بابا از خانه عمه، بر سر تصاحب و تقسیم هدایا بین ما بچه‌ها دعوا و جروبحث می‌شد. پارچه‌ها را مامان برمی‌داشت تا سرِ فرصت تکلیفشان را روشن کند و دفتر و قلم بین من و غلامحسین، برادر کوچکم تقسیم می‌شد. زیرا فقط ما دو نفر به مدرسه می‌رفتیم.

کار زدنِ پود که تمام شد، شروع به بافتن گل‌ها و زدن نقشه کردم. مامان می‌گفت: «رج‌هایی که من نقشه‌اش را می‌بافم، بدون اشتباه است و گل‌ها با ترسیم کامل‌تری روی زمینه می‌نشیند»، ولی در مورد خودش این نظر را نداشت. می‌گفت: «حواسم پرت می‌شود و اغلب اشتباهاتی دارم که در رج بعد مشخص می‌شود و ناچارم یک‌طوری جمع‌وجورش کنم.»

باز هم صدای مامان را از بیرون شنیدم: «بچه‌ها در رو باز کنید». پنجره آشپزخانه به کوچه باز می‌شد و مامان برای صرفه‌جویی در مصرف برق حتی از زدن زنگ هم خودداری می‌کرد و از میان پنجره باز، ما را برای باز کردن در فرا می‌خواند.»

کاربر ۱۶۳۱۵۹۸
۱۴۰۲/۰۳/۱۱

اصلا کتاب جالبی نبود تخیلی و کاملا دور از ذهن اصلا توصیه نمیکنم

کاربر ۵۲۶۵۳۰۲
۱۴۰۱/۱۱/۲۳

من تقریبا بیشتر کتاب های خانم جعفر جلالی رو خوندم همیشه عاشق نوع نوشتارشونم انگار هیچ ایرادی نمی بینم جز مشتاقی و همیشه منتظر آثار جدیدشونم نمی دونم ایشون نوشته ی منو روزی میبینن یا نه ولی فقط میتونم بگم خیلی

- بیشتر
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۵۴۵٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۴۶۵ صفحه

حجم

۵۴۵٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۵

تعداد صفحه‌ها

۴۶۵ صفحه

قیمت:
۹۹,۹۰۰
۲۹,۹۷۰
۷۰%
تومان