دانلود و خرید کتاب عشق در خواب (جلد دوم)
تصویر جلد کتاب عشق در خواب (جلد دوم)

کتاب عشق در خواب (جلد دوم)

انتشارات:کلید پژوه
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب عشق در خواب (جلد دوم)

کتاب الکترونیکی «عشق در خواب (جلد دوم)» اثری است به کوشش بهلول بلارک و هاجر بلارک که مجموعه‌ای از اشعار فیروزه بلارک را گردآوری کرده‌اند و نشر کلید پژوه آن را به چاپ رسانده است.

درباره کتاب عشق در خواب (جلد دوم)

فیروز بلارک در سال ۱۳۱۷ در روستای محمودآباد (بخش جویم، شهرستان لار، استان فارس) که اکنون خالی از سکنه است به دنیا آمد. پدرش حسن اهل هرنگ از توابع بستک و مادرش فاطمه اهل بلغان (در نزدیکی محمودآباد) بود. او زندگی سختی را داشت و کارهای مختلفی از جمله چوپانی، کشاورزی، چاه‌زنی، گچ‌پزی و سنگ‌شکنی را انجام می‌داد. تا اینکه شبی پاییزی و در ۶۳سالگی خوابی می‌بیند که مسیر زندگی‌اش را تغییر می‌دهد. او روایت می‌کند که در خواب جبرئیل را دیده است که بر پیشانی‌اش بوسه زده و پس از آن به سرایش شعر روی می‌آورد. کتاب عشق در خواب حاصل این دگرگونی درونی اوست.

کتاب عشق در خواب (جلد دوم) را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران شعر معاصر و مطالعهٔ اشعار شاعران کمترشناخته‌شده پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب عشق در خواب (جلد دوم)

«سعدی

حضور شیخ سعدی ام سلام است

به درگاهت دگر فیروز غلام است

من فیروز چو کور و بیسواد است

به دیوان غزل، راهم کدام است

به یک خوابی وجودم شد دگرگون

همه فکر و خیالم، خامِ خام است

بیا شیخ اجل همراه من باش

چو در شهر غزل عشق با دوام است

تنم بس خسته و حالم خراب است

مثال مرغ سرگشته به دام است

به جانم شور عشق افتاده امشب

دگر امشب به چشم خوابم حرام است

ندا درداده، هاتف، سوی فیروز

اگر چه خواب حرام، عشقت غلام است

سحر

از عشق بسوختیم و بجز یار خبر نشد

بس انتظار کشیدیم و دل از پرده در نشد

با مرغ شب نشسته ایم، در این ره بسی

اما چه سود که این شب ظلمت سحر نشد

ما مانده ایم و ناله شبگیر عشق خویش

با ما کسی نیامد و بر ما چو پر نشد

در نعمتم زدند دم بسی کسان ز دوستی

این دوستی برایم دلا بجز ضرر نشد

من مانده ام به گوشهٔ میخانه بی نشان

نامم بجز در میکده جای دگر نشد

پیرم ولی دارم دل و جانی جوان چوشیر

صد شکر رقیب بختم از این دل خبر نشد

نام تو

با زبان بی زبانی وصف یار

گوید آخر دل به دیده بس ببار

آنکه بر پا دائماً هستی توئی

عشق خود ده تا شوم مست و خمار

نوک کِلکم می زند چنگی به دل

تا کنم یک ارتباطی بر قرار

وقت خلوت دستی بر گیسوی یار

خنده از او گریه از من گو هزار

گر که معشوق آید آخر پیش من

آن زمان من می کنم جانم نثار

یاربا این عشق خود از من مگیر

دل بدون عشق نمی آید بکار

عشق تو هر گوشه اش صد رحمت است

تا بروید در وجود من بهار

ای دلا جز بر درش پرپر مزن

یارم اینجا خانه اینجا گل هزار

شور عشقت عالمی رسوا کند

عندلیبان مست و قمری بی قرار

روی هر برگی نوشته نام تو

یا خدا و خالق و پروردگار

باران رحمت

بیا ای یار بیا گم گشتهٔ خویشم

نمی دانم کجا منزل کنم، در دل چه اندیشم

میان راه و تنهایم به دادم رس

نه سر دارم دریغ گویی که درویشم

نخواستم مِنّت ناکس کشم ای دل

بسی زخم زبان و بس زدند نیشم

سر شوریده ای دارم ز عشقت یار

به پا کن آتش عشقت که خاموشم

برار تو ابر رحمت یار ترحم کن

ببار باران لطفت بر سر خویشم

چه از دستم براید جز ثنای تو

ثنایت گر نگویم دائماً در حزن و تشویشم

بیا باد مراد کشتی بی لنگر نجاتش ده

رسان ساحل که دائم دل به تشویشم

تو ای شیرین صنم رخ را نمایان کن

که بردی با خط و خالت همه کیشم»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۶۱٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۴۶ صفحه

حجم

۱۶۱٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۴۶ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
تومان