کتاب بگیر و ببخش
معرفی کتاب بگیر و ببخش
کتاب بگیر و ببخش نوشتهٔ آدام گرنت با ترجمهٔ رضا اردلان در شنیدار منتشر شده است. این اثر که خلاصهٔ کتاب اصلی بگیر و ببخش است، نشان میدهد که بخشندگی شما را به اوج موفقیت میرساند.
درباره کتاب بگیر و ببخش
آدام گرنت، پژوهشگر نامی و برترین استاد دانشگاه اقتصادی وارتون در کتاب خود تحت عنوان «بگیر و ببخش» نیروهای شگفتانگیزی را مورد بررسی قرار داد که باعث میشود برخی افراد به موفقیتهای بزرگی دست یابند؛ در حالی که دیگران روز به روز اوضاعشان بدتر میشود و یا در بهترین حالت پیشرفت چشمگیری نمیکنند.
تا به حال با کسی برخورد کردهاید که همه چیز را برای خودش میخواهد و حتی حاضر است به این منظور همه چیز را زیر پا بگذارد؟ یا برعکس، کسی که برای پیشرفت و موفقیت دیگران بدون هیچ چشمداشتی تلاش میکند؟ دیدگاه این دو گروه از انسانها به زندگی، جامعه و خودشان چیست که چنین رفتاری دارند؟ برای موفقیتِ بیشتر باید عضو کدام دسته از این افراد بود و آیا دسته سومی هم وجود دارد که نه خودخواه و مغرور باشند و نه یک بخشنده ی بازنده؟ در کتاب بگیر و ببخش میخوانید که بخشندگی و غرور چه تأثیری بر موفقیتهای فردی و جمعی بشر میگذارد و چگونه میتوان از آسیبها و عواقب افراط در هر یک جلوگیری کرد.
کتاب بگیر و ببخش را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به کتابهای توسعهٔ فردی پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب بگیر و ببخش
«بخشندهها؛ خالقان موفقیت گروهی!
همهٔ ما میتوانیم لحظاتی را به یاد بیاوریم که تحت تأثیر سخاوتمندی دیگران قرار گرفتیم؛ مثلاً با یک نصیحت یا راهنمایی، راهکاری پیش پای ما گذاشتند، موقعیت شغلی ایجاد کردند و یا در انجام وظایف دشوار به ما کمک نمودند. جالب اینجاست که تمام این کارها را بدون هیچ چشمداشتی انجام دادهاند. این افراد سخاوتمند، «دهنده۶» نامیده میشوند و صفت اصلی آنها این است که همیشه کمتر از آنچه میبخشند، دریافت میکنند. آنها در مورد دانش و زمانی که برای دیگران صرف میکنند، سخاوت دارند و منافع جمعی را بر منفعت شخصی ترجیح میدهند.
به عنوان مثال، جُرج مهیر نویسنده مجموعه سیمپسونها و برنده جایزه اِمی (مهمترین جایزه تلویزیون آمریکا) یک نمونه کلاسیک از دهندگان است. او بدون توقع هیچگونه سود و پاداشی، دائماً سایر نویسندگان را به استفاده از ایدههایش تشویق میکرد؛ بدین صورت که او به شکلگیری بیش از ۳۰۰ قسمت از این مجموعه کمک کرد، اما تنها به عنوان نویسندهٔ ۱۲ قسمت از آن شناخته میشود. آنچه برای او اهمیت داشت، موفقیت سریال بود، نه کسب منافع شخصی!
جُرج مهیر همچنین خالق اصطلاح مه برای بیان ملالت بود که اولین بار توسط بارت، یکی از شخصیتهای سریال سیمپسونها مورد استفاده قرار گرفت و حتی وارد فرهنگ لغت نیز شد. اما این مورد هم برای مهیر در کسب اعتبار اهمیتی نداشت و گویا فراموش کرده بود که خودش این کلمه را اختراع کرده است. تنها هدف جرج به معنای واقعی کلمه، موفقیت آن مجموعه بود.
دهندگان به منفعت مشارکت و دستاوردهای آن واقف هستند و تلاش میکنند تا حد ممکن برای همگان فرصت ایجاد کنند. انگیزه درونیِ دهندهها، تمایل به کمک به دیگران و ایجاد موفقیت برای گروه است.»
حجم
۲۳٫۹ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۱۳ صفحه
حجم
۲۳٫۹ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۱۳ صفحه