دانلود و خرید کتاب سرد النا رهبری
تصویر جلد کتاب سرد

کتاب سرد

نویسنده:النا رهبری
ویراستار:محمدرضا ایدرم
انتشارات:نشر پیدایش
امتیاز:
۴.۳از ۴ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب سرد

کتاب سرد نوشتهٔ النا رهبری است. نشر پیدایش این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این داستان بلند از درون یک جنگل با حضور شخصیتی مرموز آغاز می‌شود.

درباره کتاب سرد

کتاب سرد که در ۹ بخش نوشته شده، یکی از کتاب‌های مجموعهٔ «ادبیات ژانری» نشر پیدایش است. النا رهبری این داستان بلند را با توصیفی از چشم‌ها آغاز می‌کند.

در ابتدای داستان راوی از چشمانی سیاه‌رنگ می‌گوید که با دقت به ۳ نفر نگاه می‌کنند. قصه از درون یک جنگل آغاز می‌شود. راوی اول‌شخص درمورد شخصیت داستان سخن می‌گوید؛ شخصیتی که به‌گفتهٔ راوی هر بار به این جنگل می‌آید، عادات عجیبی پیدا می‌کند. او اکنون ساکت و بی‌جنبش در سایهٔ درخت تنومند سپیدار ایستاده است. باید هر چه سریع‌تر این کار خود را نیز به پایان برساند و بازگردد. اما چه کاری را؟

داستان بلند سرد نوشتهٔ النا رهبری را در طاقچه بخوانید.

خواندن کتاب سرد را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب داستان بلند پیشنهاد می‌کنیم.

بخش‌هایی از کتاب سرد

«آرا به بلندی‌های حیرت‌انگیزی که مثل دکل‌های یک کشتی غول‌پیکر فلزی روی سرشان سایه انداخته بودند چشم دوخت. فرصت تعجب کردن یا سؤال پرسیدن نداشت. نگاهی به خودش انداخت. هنوز شنل زمردین تیهو را به دوش داشت چون به قول دخترکِ میزبان، اینجا هم یکی از بازتاب‌های آیینه بود. حس عجیبی داشت. حسی که به او می‌گفت نباید اینجا باشد. انگار در بُعدی ممنوع از زمان بودند. انگار داشتند تاریخ را دزدکی دستکاری می‌کردند و بودن او و ژا اینجا... دوباره آن دست دور کمرش محکم شد و یک پرش بلند و خالی شدن زیر پایش، رشتهٔ افکارش را گسست. دخترک کمی جلوتر روی لبهٔ حجم فلزی بی‌نهایت بلند که آرا ترجیح می‌داد آنها را دکل صدا کند، پشت توده‌ای از مه و دودهای خاکستری با بویی غریب ایستاده بود. حرکت نرم بال‌هایش گه‌گاه غبارها را کنار می‌زد و چشمان سیاهش را هویدا می‌کرد و آن برق آشنا که آرا به یاد نداشت آن را کجا دیده. دختر لبخند زد و بی‌آنکه برای بالا بردن صدایش از این فاصله تلاش کند گفت: «این بهترین راه بود.»

و به آرا چشمکی زد. آرا حوصلهٔ تحلیل جملهٔ شیطنت‌بار دختر غریبه را نداشت. «اینجا دیگه کدوم خراب شده‌ایه؟» هرگز از بلندی نمی‌ترسید ولی حالا که... ژا جست بلند دیگری زد. ژا بال نداشت، نه نداشت ولی چون پیشتر فرشته بوده، قوانین کهنه و زنگارگرفتهٔ اینجا او را شناختند و به او اذن پرواز دادند البته اینها فقط کسری از سخنرانی‌های دختر میزبان بود. آرا بازدمش را با حرص بیرون داد. کاش با دختر می‌رفت. می‌فهمید که ژا از نزدیک بودن او به خودش اکراه دارد، حرکت نامحسوس و محتاطانهٔ انگشتان سردش را دور کمرش به سختی احساس می‌کرد. اخم کرد. انگار می‌ترسید به مرض لاعلاج انسان شدن مبتلا شود.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۱۴٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۹۶ صفحه

حجم

۲۱۴٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۹۶ صفحه

قیمت:
۷۵,۰۰۰
تومان