کتاب ری من، رغبت تو
معرفی کتاب ری من، رغبت تو
کتاب ری من، رغبت تو گردآوریشده و نوشتهٔ زهرا فرخ پور است و انتشارات فرنام آن را منتشر کرده است. این کتابْ گزیدهای از ترانههای محلی است.
درباره کتاب ری من، رغبت تو
کتاب ری من، رغبت تو نگاهی است به ترانههای محلی که با بیانی ساده و روان و به آهنگی شیرین و دلنشین سروده شده و در میان مردم فرهیخته شهر و روستا، رواج داشته است و نشان از ادبیات غنیِ کشور باستانی و عزیزمان ایران دارد که انعکاسی از امیدها و آرمانهای ماست.
هرچند امروزه نامی از سرایندگان خوش ذوق این ترانهها در میان نیست ولی هر انسانِ با احساسی، با مطالعهٔ سرودههای این شاعران گمنام که به حق از چهرههای درخشان ادبِ ایران به شمار میروند، پی میبرد که سراینده با سرودن شعر روح پرتلاطم و دردهای درونِ خویش را آرامش بخشیده و سعی در کسب نام و آوازه نداشته است.
در قدیم تقریباً تمام روستاییان، این ترانهها را از حفظ داشتهاند و سالیان سال آن را از زبان مادران و پدرانمان در هنگام لالایی خواندن برای فرزندان، یا در حال قالیبافی، هنگام کشاورزی، در شبنشینیها و قهوهخانهها و در زمان انجام فعالیتهای خانه و... میشنیدیم که با پیشرفت تکنولوژی و آمدن انواع رسانه به جمع خانوادهها این سنت شیرین از میان ما رخت بربسته و رفتهرفته به دست فراموشی سپرده شده است و اکثر این حافظان اشعار محلی نیز یا محفوظات خود را فراموش نمودهاند یا اینکه از این دنیا رخت بربستهاند، از این رو شمهای از این ترانهها را که در صندوقچه سینهٔ مردم شهرستان فسا و توابع آن پنهان بود، در دفتری ثبت نمودم تا ماندگار شود.
خواندن کتاب ری من، رغبت تو را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ترانههای قدیمیِ محلی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب ری من، رغبت تو
«یکی یارم یکی پیغومِ یاَم
یکی کار میکنه جای برارم
عزیزم یادِ یارم، یادِ یارم
شمارهیْ برگ گل یادِ برارم
***
عزیزم سبزه یارم سبزه یارُم
تموم سبزه ها جمعن به دورم
به توی سبزهها ییْ بانمک بود
ندیدم سبزه ای مونندِ یارم
***
سلامِ من ببر بابای پیرم
دوم بر مادری که داد شیرم
سوم بر خواهران بی کَسونم
که چارم خون ببارد دیدگونم
***
پَر و بالت بده من بال بیگیرم
دَمِ شاه چراغ منزل بیگیرم
دم شاه چراغ و سید میر احمد
عزیز من بیاد، او را بیبینم
***
دلی پژمرده و آشفته دارم
به دنیا دلبری گم کرده دارم
کتاب عاشقی هر شُو می خونم
هنوزم دفتری ناخونده دارم
***
گُل نازم بیا باغت بکارم
خودم باغبون بشم آبت بدارم
خودم باغبون بشم تا موسم گُل
بیچینم هر گُلی که وایه دارم
***
به کوهای بیستون اُفتاده کارم
عجب کافر دلی گشته دچارم
ندارم پا که از دسّش گریزم
سخن از کوه البرز کرده بارم
***
شوِ دیشو ما خُو دیدم نگارُم
نِشِسّه با تکبّر در کنارم
اوَل دسّ محبت گردنم کرد
دوم پرسید ز حال و روزگارم
***
چنار شَصتَکون و بید هارُم
دوچشمون وِلم داده فرارُم
انار اصفهون، سروِ دریمی
مقابل کردم و نیس قدّ یارُم
***
ولم، صغری، نِشین گوشهیْ کنارم
دل پُر غصّه ام دسّ تو دادم
بده ییْ بوسه ای یارِ قدیمی
به پیغمبر قسم که وایه دارم
***
کجا کار میکنی چاشتت بیارم
شکر شربت کنم برَت بیارم
شکر شربت کنم با آبِ انگور
کجا پیدا کنم مثّ تو معقول
***
وِل سبزه تو داری اختیارم
به بازار می بریم حرفی ندارم
به بازار می بری تا من فروشی
به غیرِ تو خریداری ندارم»
حجم
۵۸٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه
حجم
۵۸٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه