دانلود و خرید کتاب از صفحه خارج شو بهرام درخشانزاده
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.

معرفی کتاب از صفحه خارج شو

کتاب از صفحه خارج شو نوشتهٔ بهرام درخشانزاده است. نشر سنجاق این کتاب را به‌صورت الکترونیک منتشر کرده است. چرا مدرسه نمی‌تواند ما را برای جهان پیچیدهٔ امروز آماده کند؟

درباره کتاب از صفحه خارج شو

کتاب از صفحه خارج شو که در درجهٔ اول برای دانش‌آموزان نوشته شده، دو بخش دارد. عنوان این دو بخش عبارت است از «با صفحه آشنا شو» و «از صفحه خارج شو». این کتاب می‌تواند به دانش‌آموزان کمک کند تا با شناخت بهترِ سیستمِ آموزشی کنونی در ایران، برای آینده‌شان تصمیمات بهتری بگیرند. این کتاب در درجهٔ دوم برای معلمان و والدین دانش‌آموزان نوشته شده و با به‌تصویرکشیدن چیستی و چرایی سیستم آموزشی کمک می‌کند شناخت دقیقی از آن به دست آورند تا بتوانند به دانش‌آموزان برای داشتن زندگی هدفمند کمک کنند. بهرام درخشانزاده، نویسندهٔ اثر حاضر توضیح داده است که این کتاب در درجهٔ سوم برای تمام کسانی است که احساس خوشایندی به شغلشان ندارند و از آن لذت نمی‌برند و برای همین فکر می‌کنند در جای اشتباهی مشغول کارند. این کتاب به آن‌ها کمک می‌کند علت حس بدشان را پیدا کنند و مسیر شخصی‌سازی‌شده و مناسب خود را طراحی کنند تا شغلی انتخاب کنند که به لحظه‌لحظهٔ آن احساس خوشایندی دارند.

نشر سنجاق زیرمجموعهٔ «طاقچه» برای ناشر - مؤلفان است. نشر سنجاق از صفر تا صد انتشار کتاب کنار مؤلفان و مترجمان است و آن‌ها را با ارائهٔ باکیفیت تمام خدمات لازم، پشتیبانی و همراهی می‌کند. این نشر سفارش انتشار کتاب و اثر در هر حوزه‌ای (داستان و رمان، کتاب‌های علمی، کتاب شعر، تبدیل پایان‌نامه به کتاب و…) را می‌پذیرد. کتاب‌ها با این انتشارات، منتشر می‌شوند، می‌توانند به‌دست میلیون‌ها مخاطب برسند و نویسنده می‌تواند با فروش کتابش درآمدی ماهانه کسب کند. این انتشارات برای افرادی است که می‌خواهند کتاب جدیدی منتشر کنند و برای افرادی است که پیش از این، کتابی منتشر کرده‌اند و اکنون می‌خواهند نسخهٔ الکترونیکی آن را منتشر کنند.

خواندن کتاب از صفحه خارج شو را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دانش‌آموزان ایران، معلمان و والدین آن‌ها پیشنهاد می‌کنیم؛ همچنین اگر از شغل خود راضی نیستید، این اثر را بخوانید.

بخشی از کتاب از صفحه خارج شو

«چند وقت پیش، یکی از دوستانم پیش من آمد تا ماشین قرض بگیرد. من برای دادن سوئیچ به او خیلی مردد بودم؛ چون می‌دانستم آدم حواس‌پرتی است؛ ولی به‌هرحال سوئیچ ماشینم را به او دادم. شب هر قدر با گوشی‌اش تماس گرفتم جواب نداد. نگرانش شدم و تاکسی گرفتم و به خانه‌اش رفتم. دیدم در کوچه دارد دنبال چیزی می‌گردد. پرسیدم: «چیزی را گم کرده‌ای؟» چشمش که به من افتاد با نگرانی گفت: «آره، سوئیچ ماشینت از دستم افتاد. حالا هر قدر می‌گردم پیدایش نمی‌کنم.» با هم دنبال سوئیچ گشتیم؛ ولی انگار آب شده بود و رفته بود زیر زمین. بعد از چند دقیقه که از پیداکردن آن ناامیدشده بودم از او پرسیدم: «مطمئنی سوئیچ را همین‌جا گم کرده‌ای؟» جواب داد: «نه!» پرسیدم: «نه؟! می‌گویم مطمئنی همین‌جا از دستت افتاده؟» جواب داد: «گفتم که نه! سوئیچ را توی خانه گم کردم.» با تعجب پرسیدم: «پس چرا داری این‌جا دنبالش می‌گردی؟» گفت: «چون امروز برق خانه را قطع کرده‌اند و توی خانه کاملاً تاریک است. نمی‌توانستم سوئیچ و گوشی را پیدا کنم؛ ولی وقتی از پنجره بیرون را نگاه کردم، متوجه شدم تیر چراغ‌برق کوچه روشن است؛ برای همین تصمیم گرفتم این‌جا که روشن‌تر است دنبال سوئیچ بگردم؛ چون اگر سوئیچ و گوشی این‌جا افتاده باشند، می‌توانم پیدایشان کنم.»

این داستان باورنکردنی است؛ چون باورش سخت است که کسی تا این اندازه احمق باشد؛ ولی حقیقت دارد و نه‌فقط برای من که برای تک‌تک ماها اتفاق افتاده است. وقتی ۷ ساله بودم، وارد کلاس اول ابتدایی شدم و روی یکی از نیمکت‌های آخر کلاس نشستم. در آن روز، کلید دست‌یابی به موفقیتم را دودستی تقدیم سیستم آموزش‌وپرورش کردم و به‌مدت ۲۰ سال، همراه سیستم به‌دنبال آن گشتم؛ ولی نتوانستم آن را پیدا کنم. اصلاً احساس موفقیت و خوش‌بختی نمی‌کردم تا بالأخره یک روز دل به دریا زدم و سؤالی را از سیستم پرسیدم: «مطمئنی کلید موفقیت من را همین‌جا گم‌کرده‌ای؟ مطمئنی حفظ‌کردن مطالب و نمرهٔ بالا گرفتن در درس‌هایی مثل و تاریخ و جغرافی می‌تواند باعث موفقیت من بشود؟ مطمئنی اگر مهندس، دکتر، وکیل یا معلم بشوم، می‌توانم به موفقیت برسم و احساس خوش‌بختی کنم؟»

و جوابی که بعد از ۲۰ سال شنیدم این بود: «نه! کلید موفقیت تو جایی در آن اتاق تاریک است، اتاقی که چشم من توانایی دیدن آن را ندارد؛ ولی چون این‌جا خیلی روشن است، می‌توانم مهارتت را در این درس‌های مشخص بسنجم و تو را برای شغل‌های مشخصی آماده کنم. اصلاً برایم اهمیتی ندارد که کلیدت کجا گم شده است. من جایی دنبال آن می‌گردم که بتوانم بهتر ببینم. اگر موفقیت تو در گرو کارآفرین‌شدن و ایجاد سیستم آموزشی ایده‌آل است، من هیچ کمکی نمی‌توانم به تو بکنم. من فقط می‌توانم مجبورت کنم که درس‌های مشخصی را حفظ کنی، نمرهٔ بالا بگیری، کنکور بدهی، وارد دانشگاه بشوی، مدرک بگیری و یکی از شغل‌هایی که برایت مشخص کرده‌ایم را انتخاب کنی. این مسیری است که کاملاً مشخص است و می‌توانم خیلی واضح از ابتدا تا انتهای آن را ببینم؛ ولی مسیری که برای تو مناسب است اصلاً مسیر مشخصی نیست و اگر می‌خواهی آن را دنبال کنی، باید وارد اتاق تاریک بشوی.»

خیلی از ماها هرگز چنین سؤالی را از سیستم استانداردسازی که وظیفهٔ خودش را موفقیت و خوش‌بختی ما می‌داند نمی‌پرسیم؛ چون گمان می‌کنیم سیستم‌ها اشتباه نمی‌کنند و به ما گفته‌اند که اگر نمی‌توانیم خودمان را با آن‌ها سازگار کنیم، این ما هستیم که مشکل داریم و باید تغییر کنیم. درست مانند پادشاه برهنه و لباس نامرئی‌اش۳، برای این‌که به جهل خودمان اعتراف نکنیم، سال‌ها خودمان را مجبور به مطالعه و حفظ‌کردن درس‌های بی‌فایده کرده‌ایم، بدون این‌که از این کار لذت ببریم. بهترین سال‌های عمرمان را در شغلی می‌گذرانیم که به آن هیچ علاقه‌ای نداریم؛ تنها به این دلیل که تصور می‌کنیم اگر در شغل رؤیایی‌مان مشغول به کار نیستیم، مشکل از خود ماست و ابداً تقصیر را گردن سیستم استانداردسازی نمی‌اندازیم؛ ولی در چند فصل گذشته متوجه شدیم که خانه از پای‌بست ویران است و سیستم آموزشی ما درست مانند سیستم استانداردسازیِ کارخانه‌ها، با نادیده‌گرفتن فردیت افراد سعی می‌کنند آن‌ها را به محصولاتی یکسان و شبیهِ هم تبدیل کند.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۱۹٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۱۱۴ صفحه

حجم

۲۱۹٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۱۱۴ صفحه

قیمت:
۳۰,۰۰۰
تومان