کتاب یک لقمه آرامش
معرفی کتاب یک لقمه آرامش
کتاب یک لقمه آرامش نوشتهٔ الهام ملک تاج است و نشر گنجور آن را منتشر کرده است. این کتاب در جستوجوی معنای آرامش است و میخواهد نتیجهٔ آن را با خوانندگان سهیم شود.
درباره کتاب یک لقمه آرامش
آنکه امروز دل گفتههایش را میخوانید، یک دختر است؛ با هزار ویژگی مخالف یا مشابه همجنس و همسن و سالانش. گاهی صبور، گاهی شکننده، گاهی شاد و گاهی هم غرق غم و اندوه. نه آسانیها همیشه از او دور بوده؛ و نه از طعم گس و تلخ سختیها بینصیب گشته. زندگی برای این دختر یک تناقض است. تناقضی تلخ و شیرین که دست به دست هم میدهند و زندگی را برایش معنا میکنند.
الهام ملک تاج مثل دیگر همنسلهایش طعم چالشبرانگیز و تمامنشدنی این تناقض دنیوی را خوب چشیده است.
او در کتابش میخواهد بگوید که ای کاش همهٔ ما بکوشیم تا خود را به خود بشناسانیم و طبیبی شویم برای دردهایمان. تا بسوزانیم سرنوشت ناآگاهی را.
او از خود ننوشته. از جهانی ناشناخته نوشته که نادیده گرفته شده. جهانی که اگر کشف نشود، دریای روزگارش، ما را به زیر میکشد و حسرت ساحلش را به دلمان میگذارد. او از طلوع نوشته، از آغاز حرف زده، از حیات، از زندگی، از احیای روان و آرامش روح.
خواندن کتاب یک لقمه آرامش را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به کسانی که میخواهند خودشان را بهتر بشناسند پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب یک لقمه آرامش
«یکی از مهمترین موضوعاتی که هرکس در زندگی خود باید به آن توجهی ویژه داشته باشد و به سادگی از کنار آن رد نشود؛ مبحث اعتماد به نفس است.
اعتماد به نفس، بنیادیترین بخش شخصیت هرفرد را تشکیل میدهد. به عبارت بهتر برترین صفتی که یک انسان میتواند در خود پرورش دهد، ویژگی اعتماد به نفس مثبت است.
این نوع اعتماد در واقع میزان باور و اطمینانِ ما نسبت به تمام تواناییها و استعدادهای خودمان است. اینکه آگاه باشیم چه ویژگیها و توانمندیهایی در زمینههای مختلف داریم، یا نداریم.
مسئلهٔ بعدی توجه به دانستن و توانستن ماست. اینکه ما بدانیم چه تواناییهایی در ما وجود دارد. آنها را کشف کنیم و نیز باور کنیم؛ که میتوانیم در راستای این تواناییها گام برداشته و به هدف مشخص خود برسیم. این یعنی اینکه ما داری اعتماد به نفس مثبت هستیم. پس ما میدانیم توانا هستیم، در نتیجه عمل هم میکنیم.
درست مثل کسی در نوشتن استعداد دارد. او ابتدا میداند چه استعدادی دارد. سپس به توانایی خود اعتماد میکند و به خود میگوید؛ که من میتوانم. بنابراین در مرحلهٔ بعد در جهت این توانایی مسیر خود را ادامه داده و پُر قدرت تلاش میکند.
اما نقطهٔ مقابل اعتماد به نفس مثبت، اعتماد به نفس منفی است. به این معنا که شخص به نتوانستن خود اعتماد دارد؛ نه به توانستن خود. به عبارت بهتر، فرد باور دارد که نمیتواند کاری کند. برای مثال: نمیتواند مهندس باشد. درس بخواند. کار پیدا کند. عاشق شود و یا حتی درست زندگی کند. پس او یا نمیداند و نمیتواند یا میداند اما نمیتواند. مثل کسی که میداند برای درمان بیماریاش باید دارو تزریق کند؛ اما به خاطر ترس از آمپول این کار را نمیکند. چون باور دارد نمیتواند درد آمپول را تحمل کند.
در نتیجه همهٔ انسانها داری اعتماد به نفس هستند. حال یا از نوع مثبت یا منفی. اما نکتهٔ حائز اهمیت آن است، که اعتماد به نفس از آغاز تولد و به صورت اکتسابی در هر فرد شکل میگیرد. البته آغاز این دوره از هنگام تولد تا ۱۴ ماهگی کودک، بیشترین اهمیت را به خود اختصاص میدهد. زیرا در این رنج زمانی، کودک از طریق ارتباط با والدین و اطرافیان، توسط حس، تمام ارتباطهای مغزیاش شکل میگیرند. هرگونه آسیب در این دوره، اثرات مخربی در بزرگ سالی آن کودک به بار خواهند آورد.
بنابراین اگر در این مدت، والدین با دقت و توجه به تمام نیازهای کودکشان مثل تغذیه، در آغوش کشیده شدن، بازی کردن، نوازش و... پاسخ صحیح دهند، مغز کودک روزانه بارها این پیام را دریافت میکند، که همه چیز دارد عالی پیش میرود و امنیت خاطر در ناخودآگاه او شکل میگیرد. همین مسئله هم خود باوری و زیربنا سازی اعتماد به نفس آن کودک در بزرگسالی را سبب میشود.
اما برعکس اگر کودک در یک خانوادهای پُر از تشویش، دشمنی، دعوا و ناآرامی متولد شود؛ همچنین به نیازهای روزمرهاش، پاسخی درست در زمان مناسب داده نشود، و یا حتی اگر کودک توسط کسانی به غیر از مادر واقعی خودش بزرگ شود، احتمال اینکه در آینده دچار آسیب شود وجود دارد. به همین خاطر تاکید بر توجه به مسئله اعتماد به نفس، از اهمیت بالایی برخوردار است.»
حجم
۶۶٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۲۵ صفحه
حجم
۶۶٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۲۵ صفحه