کتاب هزاره اندوه
معرفی کتاب هزاره اندوه
کتاب هزاره اندوه نوشتهٔ قاسم رفیعا است. انتشارات سپیده باوران این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر یک مجموعه داستان کوتاه را در بر گرفته است.
درباره کتاب هزاره اندوه
کتاب هزاره اندوه بیش از ۲۰ داستان کوتاه از قاسم رفیعا را در بر گرفته است. عنوان برخی از این داستانها عبارند از: «سنگ کمر بسته»، «کمر مقبولا»، «عاشقانهای در سکوت»، «سنگ خواهر برار»، «کنگ کهن» و «اسب سیاه».
داستان کوتاه به داستانهایی گفته میشود که کوتاهتر از داستانهای بلند باشند. داستان کوتاه دریچهای است که به روی زندگی شخصیت یا شخصیتهایی و برای مدت کوتاهی باز میشود و به خواننده امکان میدهد که از این دریچهها به اتفاقاتی که در حال وقوع هستند، نگاه کند. شخصیت در داستان کوتاه فقط خود را نشان میدهد و کمتر گسترش و تحول مییابد. گفته میشود که داستان کوتاه باید کوتاه باشد، اما این کوتاهی حد مشخص ندارد. نخستین داستانهای کوتاه اوایل قرن نوزدهم میلادی خلق شدند، اما پیش از آن نیز ردّپایی از این گونهٔ داستانی در برخی نوشتهها وجود داشته است. در اوایل قرن نوزدهم «ادگار آلن پو» در آمریکا و «نیکلای گوگول» در روسیه گونهای از روایت و داستان را بنیاد نهادند که اکنون داستان کوتاه نامیده میشود. از عناصر داستان کوتاه میتوان به موضوع، درونمایه، زمینه، طرح، شخصیت، زمان، مکان و زاویهدید اشاره کرد. تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در جهان «آنتوان چخوف»، «نیکلای گوگول»، «ارنست همینگوی»، «خورخه لوئیس بورخس» و «جروم دیوید سالینجر» و تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در ایران نیز «غلامحسین ساعدی»، «هوشنگ گلشیری»، «صادق چوبک»، «بهرام صادقی»، «صادق هدایت» و «سیمین دانشور» هستند.
خواندن کتاب هزاره اندوه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ایران و قالب داستان کوتاه پیشنهاد میکنیم.
بخشهایی از کتاب هزاره اندوه
«اردیبهشت تروغبذ زیباترین فصل سال است، اگر چه کسانی که به این شهر قدم گذاشتهاند میدانند که هر فصلش زیباییهای خودش را دارد و آدم میتواند در هر فصلی چیزهایی ببیند که روح او را سرشار از زیبایی کند. تابستان در تروغبذ با میوههای آبدار و شیرین همراه است، فصل زلالی رودخانهها و سرسبزی کوهساران؛ فصل برداشت محصول و پهنشدن چقهای آلو و پهنشدن دامن لواشکهای ترش و خوشمزده بر روی پشت بامها. فصل شنای بچهها در رودخانههای فصلی و استخرهای آبیاری باغات و نوبتبندی و میرابی و لذت آبیاری درختان تشنه و هزار اتفاق شگفتانگیز دیگر. پاییز هزاررنگ این شهر است، با درختهایی که هر کدام با رنگ یگانهٔ خود تابلویی هستند از زیبایی و قدرت خداوند. فصل بر پا شدن دیگهای عرقگیری و جمعآوری گیاهان پختهشده در دل طبیعت. چهلگیاه و خارشتر و... فصل پایینآوردن و لاغر کردن گردوها و فندقها.
فصل زمستان در تروغبذ هم حال خودش را دارد. زمستان فصل کوههای سپیدپوش و باغهای تنداده به خواب زمستانی است؛ فصل کرسیهای گرم و دلهای مشتاق شنیدن حکایتهای دلانگیز و خوردن خشکبار و گردو، همراه با طعم چای گرم و امیدبخش. برای بچهها زمستان فصل برفبازی و سرسرهبازی است و برای بزرگترها فصل استراحت و تندادن به آفتاب نیمروزی در کنار دیوار بزرگ قلعه. زمستان فصل همنشینی و همدلی است. باغداران که تابستان را به باغها کوچ کردهاند، برمیگردند و دوباره با هم قرارهای دوستانه میگذارند و چون کار مهمی جز هرس درختها ندارند، بیشتر اوقات را کنار هم هستند و شبهای طولانی زمستان را به بیان خاطرات و حس و حال دلنشین خود میپردازند.
اما بهار. اگر چه فروردین ماه اول سال است و فصل عید و دید و بازدید و تولد دوبارهٔ طبیعت، اما به جهت شرایط خاص کوهستانی تروغبذ، زیبایی طبیعت و زندگی شگفتانگیزش از اردیبهشت شروع میشود. هرچند بنفشههای زیبا پیش از حس روشن بهار و با اولین اشعهٔ دلانگیز خورشید به باغها سلام میکنند، هنوز سرزمین زیبای تروغبذ چهرهٔ زیبای خود را به نمایش نگذاشته است. در اردیبهشت است که ناگهان طبیعت جان میگیرد. اولین اتفاق در اردیبهشت سلام گلهای ارغوان به کوهستان است. بیشتر کوههای این اطراف را درختچههای ارغوان و سماق و زرشک کوهی پوشانده است و در اردیبهشت گلهای ارغوان جلوهٔ خاصی به کوهستان میدهد. همزمان شکوفههای گیلاس باغها را سپیدپوش میکنند. شکوفههای به و سیب و گلابی هم میخواهند از قافله عقب نمانند و در رقابتی زیبا باغها را مست از عطر خود میکنند و انسان درمیماند از این همه زیبایی و مسحور این شگفتی دل انگیزمیشود و آنگاه است که مست میشود و در میان علفزارانِ باشکوه و بلند میرقصد و نوای شادی سر میدهد.»
حجم
۱۵۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه
حجم
۱۵۴٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه