دانلود و خرید کتاب درد ملت ابراهیم احمد ترجمه شلیر ایازی
تصویر جلد کتاب درد ملت

کتاب درد ملت

معرفی کتاب درد ملت

کتاب درد ملت نوشته ابراهیم احمد است. این کتاب را انتشارات شانی منتشر کرده است.

درباره کتاب درد ملت

اصطلاح رئالیسم به مفهوم خاص برای اشاره به جنبش ادبی در قرن نوزدهم به کار می‌رود و نام سبک نوشته ابراهیم احمد نمونه بارز «ژانی گه ل» ادبی است که در ادبیات معاصر استمرار دارد. رمان درد ملت از آثار رئالیستی ادبیات کردی است و به مفهوم عام کلمه‌ای است که سعی و تلاش نویسنده بر این است که انسان‌ها و اوضاع‌واحوال جامعه را آن‌طور که در زندگی واقعی مردم کردستان عراق به نظر می‌رسد بازگو کند. سبک رئالیستی واقعیت‌ها را روشن می‌سازد.

سبک ابراهیم احمد در داستان ژانی گل – درد ملت - به زبانی بسيار ساده‌ و شيواست‌ كه‌ از وضعيت‌ ملت‌ كرد و حصارهای تاریک و نهفته‌ جامعه‌ كردستان‌ سخن‌ به‌ ميان‌ می‌آورد. هرچند از لحاظ ساختاری و فُرم‌ رمانی مدرن‌ نيست‌، اما از لحاظ‌ محتوا كاملاً آيينه‌ تمام‌نمايي است‌ كه‌ فقر و گرسنگی، بی‌عدالتی و جور حكام‌ مستبد و درد و رنج توده‌های مردم‌ زحمتكش‌ كرد را به‌ تصور می‌كشد، كه‌ سرگذشت‌ بد جامعه‌ آنان‌ چگونه‌ در منگنه‌ سياست‌ها و ديكتاتوری فشرده‌ شده‌ و با مرداب تباهی و سياهی‌ها آميخته‌ شده‌ است‌.

خواندن کتاب درد ملت را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

علاقه‌مندان به آثار حماسی و ادبیات پایداری می‌توانند از خواندن این کتاب لذت ببرند.

درباره ابراهیم احمد

ابراهیم احمد در سال ۱۹۱۴ میلادی در سلیمانیه عراق زاده شد و در سال ۱۹۳۷ در رشته حقوق از دانشگاه بغداد دانش‌آموخته شد. وی در سال‌های ۱۹۴۲ تا ۱۹۴۴ حاکم شهر اربیل بود. از سال ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۹ با همکاری علاءالدین سجادی گاهنامه گلاویژ را منتشر کرد در سال ۱۹۴۴ به خاطر کارشکنی‌های دولتی علیه این نشریه، از کار دولتی کناره گرفت.

ابراهیم احمد از سال ۱۹۴۹ به مدت دو سال در زندان بغداد به‌سر برد و دو سال نیز در کرکوک تحت نظارت شهربانی عراق قرار داشت.

بخشی از کتاب درد ملت

«او را لاغر و ژولیده، میان راننده و فرد مسلح درشت‌هیکلی، جلوی ماشین نشانده و دست راستش را به دست چپ ژاندارم دستبند زده بودند. اتومبیلشان سلانه‌سلانه راه پرفرازونشیب شهر (چ...) را در پیش گرفته بود. افکار ناآرام و پریشانش راه به جایی نداشت و بی‌نتیجه بود. مناظر اطراف همانند پرده سینما جلوی چشمش به حرکت درمی‌آمد و بدون آنکه توجهش را جلب کند در ذهنش نقش می‌بست. افکار جد‌ال‌آمیز معلوم و نامعلوم آینده و اتفاقات ناخوشایند گذشته، همانند سیل زنبور به او هجوم آورده و گیجش کرده بود. نمی‌توانست چاره‌ای پیدا کند و خودش را از دست آن افکار نجات دهد. ناگهان اتومبیل تکان سختی خورد و با دیدن آینه جلوی راننده چاره‌ای به ذهنش رسید، دو چشم روشن باوقار، بی‌درنگ توجهش را جلب کرد. چشمانی که در طول سال‌هایی که زندانی بود، نسبت به سایر اعضای بدنش، اثر کمتری رویش گذاشته بودند. چشمانی که صدها بار آنها را در آینه اصلاحش دیده بود و هیچگاه حس به‌خصوصی در او ایجاد نکرده و او نیز برایشان ارزشی نگذاشته بود؛ اما این بار در مهم‌ترین چیزی که اکنون به آن احتیاج داشت، به دادش رسیده بودند و آن چیز پیداکردن خودش بود، اما باز هم فکر آواره‌اش به او مجال تأمل عمیقی را نداد. چشم‌هایش همانند نشانه‌ای بود که راه‌گم‌کرده‌اش را بازیافته باشد و مثل جانوری زخمی الانه کهنه‌اش را به یاد بیاورد. تمام این خود بازیافتن به این می‌مانست که خودش را به تالار بلورین یادگار برساند؛ یادگار قبل از زندانی شدنش.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۸۶۱٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۶۶ صفحه

حجم

۸۶۱٫۰ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۲۶۶ صفحه

قیمت:
۳۲,۰۰۰
تومان