کتاب راز پروانه ها و هاپچه
معرفی کتاب راز پروانه ها و هاپچه
کتاب راز پروانه ها و هاپچه نوشتهٔ منوچهر اکبرلو است. نشر آماره این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر، ۲ نمایشنامهٔ کوتاه برای کودکان را دربردارد.
درباره کتاب راز پروانه ها و هاپچه
کتاب راز پروانه ها و هاپچه، ۲ نمایشنامهٔ کوتاه را در خود گنجانده است.
نمایشنامهٔ «راز پروانه ها» دربارهٔ دختری است که با پدرش زندگی میکند؛ پدری که ظاهراً عتیقهفروش است اما کمکم متوجه میشویم که این شغل اصلی او نیست.
این نمایشنامه که در سال ۱۳۹۷ در «تالار هنر» تهران بهکارگردانی حمیدرضا ملاحسینی روی صحنه رفته است، در چند صحنه میگذرد؛ خانه، موزه، کتابخانهٔ شهر و مغازه عتیقهفروشی «پانووا» مکانهای این نمایشنامه هستند.
نمایشنامهٔ «هاپچه» نیز بهوسیلهٔ کاراکترهایی که «بازیساز یک»، «بازیساز دو»، «هلی» و «ملی» هستند اجرا میشود؛ شخصیتهایی که همه بدون جنسیت هستند.
این نمایشنامهها، بهقلم منوچهر اکبرلو، برای کودکان نوشتهشدهاند.
عکسهایی از اجرای نمایشنامهٔ راز پروانهها را هم میتوانید در میانهٔ این کتاب ببینید.
خواندن کتاب راز پروانه ها و هاپچه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات نمایشی ایران پیشنهاد میکنیم.
درباره منوچهر اکبرلو
منوچهر اکبرلو در سال ۱۳۴۱ به دنیا آمد. وی نمایشنامهنویس، کارگردان تئاتر و پژوهشگر ایرانی است.
اکبرلو مدرک کارشناسی هنرهای نمایشی و کارشناسیارشد پژوهشهای هنری با گرایش تئاتر و سینما دارد و بهعنوان مدرس دانشگاه، روزنامهنگار، منتقد، پژوهشگر، مترجم، نویسنده و ویراستار فعالیت میکند.
نمایشنامههای «راز پروانه ها و هاپچه»، «یک سیب برای دو نفر!»، «استخوان ماهی جادویی»، «پلنگ و آدمیزاد»، «مهمانهای ناخوانده»، «پیک نیک در میدان جنگ»، «سیب خورها، گلابی خورها، آلوخورها و تمشک خورها!»،«تولدت مبارک عمو هانس» و مجموعه «نمایشنامههای کوتاه» برای کودکان از آثار مکتوب اکبرلو هستند؛ او آثار بسیاری را نیز برای نوجوانان یا بزرگسالان کارگردانی کرده و به روی صحنه برده است.
منوچهر اکبرلو نویسندگی و کارگردانی فیلم، برنامههای تلویزیونی و شبکهٔ نمایش خانگی را نیز در کارنامهٔ حرفهای خود دارد.
بخشهایی از کتاب راز پروانه ها و هاپچه
«هلی: سرما نخورده که.
بازیساز دو (دکتر) ولی الان عطسه کرد... به هر حال...برم به مادرش بگم... تو برادرشی؟(میرود)
هلی: از اونم نزدیکتر.
ملی: هاپچه! قیافهام با این وضع خیلی مسخره دشه، نه؟
هلی: خیلی هم بامزه است.
بازیساز یک: وقتی هم که هلی سرخک گفته بود، ملی هر قدر میخواست میتونست پیش دوستش بمونه. چون قبلاً سرخک گرفته بود. هر کی هم یه بار سرخک بگیره دیگه سرخک نمیگیره.
هلی: (مریض است) قیافهام با این وضع خیلی مسخره شده، نه؟
ملی: خیلی هم بامزه است. هاپچه!
بازیساز یک: همه وقتی سرما میخورن ناراحت میشن. اما هلی خوشحال میشد، چون میتونست مثل ملی عطسه کنه.
هلی: هاپچه!
ملی: هاپچه!
هلی: هاپچه!
ملی: هاپچه!
بازیساز یک: وقتی هم که مریض نبودن هر دو میرفتن دوچرخه سواری.
(هلی و ملی دوچرخه سواری میکنند. یک و دو، پدر یا مادر آنها میشوند.)
ملی: تندتر پا بزن! هاپچه! تندتر!
هلی: تندتر نمیشه.
بازیساز یک: بچهها مواظب باشین.
بازیساز دو: بچهها مواظب باشین.
بازیساز یک: کسی اومد جلو زنگ بزنین.
بازیساز دو: تند نرین. شال گردناتون رو نبردین.
بازیساز یک: امان از این بچهها!
بازیساز دو: امان از این بچهها!»
حجم
۲۳۳٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۸۱ صفحه
حجم
۲۳۳٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۸۱ صفحه