کتاب جوجه ماجراجو
معرفی کتاب جوجه ماجراجو
کتاب جوجه ماجراجو نوشتهٔ مرجان داورزنی است. این کتاب داستان جذابی دربارهٔ یک جوجه طاووس است که میخواهد دنیا را بشناسد.
درباره کتاب جوجه ماجراجو
خانم و آقای طاووس کنار تخم کوچکشان منتظرند تا فرزندشان به دنیا بیاید. یک جوجه طاووس کوچک بیرون میآید. یک جوجهٔ پسر و بامزه. اسم او را شاهزنگ میگذارند اما مادر و پدرش او را شازنگ صدا میکنند. زمان میگذرد و آنها مراقب شازنگ هستند و او هم کمکم از مادر و پدرش زندگیکردن را یاد میگیرد. اما شازنگ بسیار کنجکاو است و میخواهد دنبال ماجراجویی برود.
این کتاب داستان جذابی برای کودکان است و آنها را به دنیای قصهها میبرد، دایره لغاتشان را وسیع میکند، تخیلشان را تقویت میکند و کمک میکند برای زندگی در جهان بزرگسالان آماده شوند. این کتاب با داستانی جذاب و آموزنده کتابی مناسب برای کودکان است.
اگر فرزند شما به داستان علاقه دارد میتوانید با این کتاب او را بهدنیای شیرین قصههای حیوانات ببرید و او را سرگرم کنید.
خواندن کتاب جوجه ماجراجو را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام کودکان علاقهمند به داستان پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب جوجه ماجراجو
«یکی بود، یکی نبود. زیر گنبد کبود غیر از خدای مهربان هیچ کس نبود.
در یک شب گرم تابستان که نور ماه روی زمین پهن شده بود و همه چیز میدرخشید، خانم و اقای طاووس در لانشان بودند و دور تنها تخم طاووسی که داشتند، میچرخیدند و با هم صحبت میکردند.
اقا طاووسه با صدایی که نگرانی در آن موج میزد، به خانم طاووس گفت: همسر، به نظرت جوجمون دیر نکرده؟
تا جایی که من خبردارم، جوجه اکثر طاووسها از تخم در اومدن، غذا می خورن و حتی راه میرن.
خانم طاووسه که دلهرش ازهمسرش کمتر نبود، با شنیدن این حرفها، دلش اشوب شد. با بغض گفت: چی بگم همسر؟!
به نظرت چرا جوجمون ازتخم بیرون نمیاد؟
دلم شور می زنه، چیکار کنم براش؟ اقای طاووس سرشو ازروی افسوس تکان داد و گفت: هیچ کار خانم. ما فعلا نمی تونیم کاری برای جوجو انجام بدیم.
تازمانی که ازتخم بیرون بیاد.
اون موقع، با هم به جوجمون میرسیم. ازکوچولومون مراقبت میکنیم.
بهش اب و غذاهای مقوی میدهیم تا بزرگ و قوی بشه.
طاووسهای قصه ما، به اینجای حرفشون که رسیدند، ناگهان صدایی شنیدند!
تق تق.... تق تق تق
اقا طاووس با خوشحالی و ذوق زدگی گفت: صدای چیه خانم؟
خانم طاووسه با شادی گفت: می دونم که همان چیزی که من بهش فکر میکنم، توسرته همسر.
هردو به تخم کوچکشون نزدیک شدند. سرشونو پایین اوردند و به تخم خیره شدند.
دوباره از درون تخم، صدای تق تق بلند شد.
اه، خدای من!!!
این دفعه دو سه تا ترک ریز هم خورد. اقا و خانم طاووس با چشمان براق و اشک الود به تخمشون که حالا دو سه تاترک عمیق روی پوستش افتاده بود، نگاه میکردند.
خلاصه، ترکها بیشتر و عمیقتر میشد که ناگهان یک تکه از پوست تخم شکسته و جداشد و در نهایت روی زمین افتاد.
بلافاصله یک سر کوچک از سوراخ تخم بیرون آمد و شروع به سر و صدا کرد.
مامان طاووس و بابا طاووس با اشتیاق زیاد به کمک جوجشون رفتند و با شکستن تکههایی پوسته تخم جوجه کوچولو، بهش کمک کردند که به دنیا بیاد.
و بالاخره جوجه قصه ما از تخم بیرون امد.»
حجم
۱۴۳٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۸ صفحه
حجم
۱۴۳٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۸ صفحه