دانلود و خرید کتاب مادری هلن سیمپسون ترجمه حسین کاظمی یزدی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب مادری

کتاب مادری

معرفی کتاب مادری

کتاب الکترونیکی «مادری» نوشتهٔ هلن سیمپسون با ترجمهٔ حسین کاظمی یزدی در انتشارات کتاب‌سرای نیک چاپ شده است. هلن سیمپسون تاکنون جوایزی مانند ای ام فورستر، سامرست موآم و جایزه نویسنده جوان ساندی تایمز را از آن خود کرده است.

درباره کتاب مادری

این اثر تجربه‌ای مشترک از مادری را نشان می‌دهد، جایی که به‌رغم سختی‌ها و مشکلات، همه‌چیز بسیار خالصانه است. کتاب حاضر منتخبی است از سه مجموعه داستان هلن سیمپسون به نام «قانون اساسی» و «جرج عزیز» و «هی آره، زندگیتو بکن»

عناوین داستان‌های این مجموعه عبارت‌اند از:

عدس‌ها و سوسن‌ها

کافه سوسایتی

هی آره، زندگیتو بکن

هوای سنگین

یک روز صبح زود

درباره مجموعه تکه‌های نیک

تکه‌های نیک، ترجمهٔ مجموعهٔ وینتِیج مینی انتشارات پنگوئن است. در یادداشت انتشارات پنگوئن برای معرفی مجموعه وینتِیج مینی آمده است که این مجموعه بزرگ‌ترین نویسندگان دنیا را گرد هم جمع کرده و نقطهٔ مشترکشان نوشتن دربارهٔ تجاربی است که انسان‌ساز است.

هرکدام از این کتاب‌های کوچک گزیده‌ای است از اثر یا آثاری از نویسندهٔ نامدارش، حول محور موضوعی که روی جلد کتاب آمده است. بی‌شک متن اصلی این نویسندگان نامدار که همگی صاحب جوایز معتبر ادبی از جمله نوبل و پولیتزر هستند، خلاصه نشده، بلکه عین جملات نویسنده دربارهٔ موضوع اصلی از اثر یا آثار مختلف او گلچین شده است. این شیوهٔ گردآوری کتاب باعث شده تا بعد از خواندن گزیده‌هایی ازاین‌دست، اشتیاق مخاطب برای خواندن کتاب اصلی در دل بیشتر شود.

کتاب مادری را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب به علاقه‌مندان به داستان کوتاه و داستان‌هایی با درون‌مایهٔ مادری‌کردن پیشنهاد می‌شود.

درباره هلن سیمپسون

هلن سیمپسون رمان‌نویس انگلیسی و داستان‌نویس کوتاه است. وی در سال ۱۹۵۷ در بریستول، در غرب انگلیس متولد شد. مادرش معلم دبستان و پدرش معمار دریایی بود که بعداً شروع به تدریس کرد. هلن ابتدا در ولدستون و سپس در حومه کرویدون بزرگ شد و به مدرسه دخترانه رفت. او ادبیات انگلیسی را در آکسفورد خواند. هلن سیمپسون پیش از نوشتن اولین مجموعهٔ داستانش در مجلهٔ مُد وُگ قلم می‌زد و دو کتاب آشپزی هم چاپ کرده بود. او در لندن زندگی می‌کند و آخرین مجموعه داستانش کوکفوسترز است.

هلن سیمپسون به‌واسطهٔ تک‌تک مجموعه داستان‌های کوتاهش که از ۱۹۹۰ تا به امروز هر پنج سال یک‌بار یکی از آن‌ها چاپ می‌شود و اولینش مجموعه داستان «چهارپای عریان در یک تختخواب» است با چنین ستایش‌هایی مواجه شده است: «استاد معاصر داستان کوتاه» (ساندی تایمز) و «ناظر کنایه‌زن، مهربان و برجستهٔ وضعیت عجیب‌وغریب ما» (ایندیپندنت).

بخشی از کتاب مادری

«بالای سرش درختان گیلاس، پوشیده در کفِ گلبرگ‌های سفید. پرتوی گرم خورشید صورت به‌بالاچرخیده‌اش را با بوسه‌ای نرم لمس می‌کرد و از گوشهٔ مژگانش به اطراف می‌جوشید. او به باغ کنارش چرخید و به درخت ماگنولیا چشم دوخت، سرخی شهوت‌انگیزی پوستهٔ انحناهای سخت گل‌هایش را پوشانده بود. نور و درختان جِید را از جا به‌در کردند؛ و همان‌طور که خود کودکش یک بار تا پایین کوچه‌های سرسبز نقش شیرزنی مبارز را ایفا می‌کرد، حالا خودش را می‌دید که در این نور نرم آفتاب غوطه می‌خورد و مثل پلنگی در راستای روایت گران‌بهای بلندی که آینده‌اش بود، حرکت می‌کند.

چشم‌اندازها و پیروزی‌ها و سرگذشت‌های برگزیده می‌لرزیدند و در این نور زیگزاگ، مانند کریستال‌های آویزان چلچراغ، قاب می‌شدند. ستاره‌ای دنباله‌دار تا سالیان سال به راه خود ادامه می‌داد تا اینکه در سی‌وسومین سال یا سی‌وچهارمین سال ناپدید شد و او را در ستایش اغراق‌آمیز از خود تنها گذاشت، والا و زخم‌ناپذیر، یکی از آن شاهزادگان نیئِپولو که با شعفی زیبا از ابری ازستارگان سینما به پایین می‌نگرد. این همان چیزی بود که فیلم‌ها و رمان‌ها هم برایش به ارمغان می‌آوردند.

وقتی این تصویر ناپدید شد، آهی از دل جِید بیرون آمد و دوباره بنا کرد به راه رفتن؛ از جلو خانه‌های آرام گذشت، شیشه‌های رنگی در پنجرهٔ سالنی بزرگ که لکه‌های نوری از داخل خانه رویش نشسته بود، دوچرخه‌ای بچه‌گانه که جلوی بوته‌ای گل رُز حائل شده بود. جِید تنفس نوزادان را در تخت‌هایشان در اتاق‌های طبقهٔ بالا احساس می‌کرد و زنان تنهایی که در طبقات پایین آرام بودند و میوه قاچ می‌کردند یا پشت تلفن سینی چای را آماده می‌کردند. واقعاً پرده‌ای از حومهٔ شهر دور اینجا را گرفته بود. مانند قفس مرغ‌های ماشینی؛ ردیف‌هایی از قفس‌های شبیه به هم که بسیار تمیز، مرتب و دهاتی بودند. تصور کنید که کل روز نشسته‌اید و در تنهایی به کارهای غلطی که انجام داده‌اید و به نتایج آن‌ها فکر می‌کنید. آیا آن‌ها از شدت کسالت به مرز جنون نمی‌رسیدند؟ این ورای درک جِید بود.»

دختری که ماه را نوشید!
۱۴۰۲/۰۳/۲۸

راضی نبودم

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱۴۶٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۴۴ صفحه

حجم

۱۴۶٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۴۴ صفحه

قیمت:
۴۴,۰۰۰
تومان