کتاب موانع دلبستگی و صمیمیت
معرفی کتاب موانع دلبستگی و صمیمیت
کتاب موانع دلبستگی و صمیمیت نوشتهٔ لیندا کاندی و همکاران و ترجمهٔ مهسا میشنچی و سعید قنبری است و نشر پندار تابان (جیحون) آن را منتشر کرده است. این کتاب دربارهٔ درک و درمان دلبستگی اجتنابی، نفرت از خود و شرم است.
درباره کتاب موانع دلبستگی و صمیمیت
ممکن است فردی را غرق در اضطراب فرساینده و نارضایتی نسبت به نگارههای دلبستگی بیرونیاش و همچنین بازنماییهای درونیشده از آنها دیده باشید یا حتی خودتان این ویژگی را داشته باشید. این نوع افراد اجتنابیاند و ظاهراً هیچ نوع دلواپسی ندارند، حتی بیتفاوت هستند و گویی خود را در پیلهای ازخودبسندگی کاذب پیچیدهاند. ماهیت دفاعی سبک اجتنابی و شیوههای مختلفی که این دفاعها در آن نمود پیدا میکنند در کتاب موانع دلبستگی و صمیمیت بررسی میشود. عنصر مشترک در پشت جلوههای متفاوت این دفاعها این است که باورهای عمیقی ایجاد میکند مانند اینکه باید روی پای خود ایستاد، درخواست کمک نشانهٔ ضعف است و از هیجانات شدید بهویژه آنهایی که منفی و ناراحتکننده هستند، باید اجتناب کرد.
این باورها به شکل متناقضی در درمان بروز پیدا میکنند، فردی ظاهراً برای کمک گرفتن مراجعه میکند، اما انتظار و حتی امکان هیچ کمکی را پیش روی خود نمیبیند. افراد نادیدهانگار و اجتنابی بیشتر به دنبال مشورت با یک متخصص هستند تا به دنبال درمان. در واقع بخش قابلتوجهی از کسانی که برای رواندرمانی مراجعه میکنند توسط والدینی نگران یا همسری درمانده فرستاده شدهاند. باوجوداین، عدهای نیز خود داوطلبانه به درمان راه مییابند؛ این به خودی خود دستاوردی بزرگ برای فردی است که باور عمیقی به خودبسندگی دارد؛ اما به محض اینکه در اتاق درمان قرار میگیرند، مشارکت واقعی برایشان دشوار میشود. کاندی الگوی متداولی از تبعیت، عدم تعامل هیجانی یا علاقه به درمانگر به عنوان یک انسان و مخصوصاً به پایان رساندن جلسه بدون ایجاد هر گونه مشکلی را در کتابش برمیشمرد.
در کتاب موانع دلبستگی و صمیمیت، لیندا کاندی چهار مقاله با موضوع محوری دلبستگی را از نویسندههای مختلف گردآوری کرده است. کتاب با تجربههای بالینی و ابزارهای پژوهشیای که ارائه کرده است، نهتنها مناسب درمانگرانی است که مراجعانی اجتنابی و دفاعی دارند، بلکه برای تمام افرادی که ایجاد یک رابطهٔ صمیمی و حفظ آن را دشوار میپندارند نیز کاملاً خواندنی و کاربردی به شمار میرود. موضوع دلبستگی اجتنابی در هریک از مقالات با دیدگاه متفاوت و در بین گروههای گوناگونی بررسی شده است و همین امر دایرهٔ مخاطبان اثر را گستردهتر میکند.
این کتاب را میتوان خواهر کتاب دلبستگی اضطرابی: درک و درمان دلبستگی دلمشغول دانست که در سال ۲۰۱۷ به چاپ رساید. هر دوی این کتابها برگرفته از کنفرانسهایی هستند که در ویمبلدون گیلد و با مشارکت گردآورندهٔ کتاب، لیندا کاندی، برگزار شد. این کنفرانسها متخصصانی با رویکرد دلبستگیمحور، روابط موضوعی و پژوهشگرانی در زمینهٔ دلبستگی و همچنین خیل زیادی از مخاطبان دانشجو، روانشناسان بالینی و پژوهشگران فعال و مشتاق را گردهم آورد.
خواندن کتاب موانع دلبستگی و صمیمیت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام درمانگران و همچنین کسانی که برقراری رابطهٔ صمیمی برایشان سخت است پیشنهاد میکنیم.
درباره لیندا کاندی
لیندا کاندی رواندرمانگر تحلیلی دلبستگیمحور و ناظر بالینی مشغول به کار در دفتر شخصی خود و مدرس در حوزهٔ دلبستگی است. او دورههای آموزشی متعددی در دانشکدهٔ رواندرمانی و مشاورهٔ رجنت (دانشگاه رجنت فعلی)، مرکز بالبی و انجمن رواندرمانی گروهی و فردی (AGIP) برگزار کرده است. او گواهینامهٔ آموزشی تحصیلات تکمیلی را برای رواندرمانی دلبستگیمحور بنیان نهاد، برنامهای که در طول چهار سال گذشته در ویمبلدون گیلد با موفقیت اجرا شده است. آنچه از لیندا به چاپ رسیده شامل چندین مقاله در مجلات علمی، یک کتاب تألیفی به نام عشق در دوران اینترنت: دلبستگی در عصر دیجیتال و یک تکنگاشته با نام دلبستگی اضطرابی: درک و درمان دلبستگی دلمشغول است. او همچنین دورههای آموزشی یکروزهای را به صورت مستقل برگزار میکند و قصد دارد در آینده زمان بیشتری را به نویسندگی و مشاوره اختصاص دهد.
بخشی از کتاب موانع دلبستگی و صمیمیت
افراد اجتنابی باید با مراقبانی سازگار میشدند که سرد، بیاعتنا و یا تحقیرکننده بودند. این افراد بیشتر احساسِ مورد نیاز بودن میکردند تا خواستنی بودن. چنین احساسی مهمترین جراحت دلبستگی آنهاست که پشت دیوار حفاظتشدهای از دفاعهایشان پنهان است. در دوران کودکی، آموختهاند که هم خود را تسکین بدهند و هم برانگیزند، الگویی که روابط زوجی بزرگسالانهشان را دچار مشکل میکند.
تاتکین یکی از نویسندگانی است که درک شفاف و مشفقانهای از فرد اجتنابی در روابط ارائه میدهد. او خاطرنشان میکند که اجتناب نوعی سازگاری است و هرچه این سازگاری بیشتر باشد، اینطور به نظر میرسد که فرد به دیگران نیازی ندارد. او فرضیهٔ جالبی ارائه میدهد: «امنیت کاذبِ فردِ اجتنابی ریشه در فانتزیِ حضور همهجایی و مانایی [رابطه] دارد. این فانتزی موجب میشود فرد اجتنابی بتواند زمانی طولانی به دور از نگارههای اصلیاش سپری کند.» (۲۰۰۹,Tatkin) فرد دلمشغول انتظار دارد ترکش کنند، در مقابلْ فرد اجتنابی بنا را بر ثبات رابطه میگذارد در عین حال که میداند قرار است بازهم مورد غفلت قرار بگیرد. دفاعهای اجتنابی ممکن است باعث شوند فرد نسبت به احساسات شریک زندگیش از نظر هیجانی نابینا گردد. جای تعجب خواهد داشت اگر فرد دوسوگرا خسته شود و سرانجام رابطه را ترک کند، همانطور که فرد اجتنابی هم فرض را بر این میگیرد که طرف مقابل دوسوگرا همیشه در رابطه باقی خواهد ماند و او را برای توجهطلبی به ستوه خواهد آورد.
کستیانو و همکارانش توصیفات تأثربرانگیز مشابهی از خللی که مراجعان نادیدهانگار در روابط ایجاد میکنند ارائه میدهند. آنها خاطرنشان میکنند که چگونه الگوی اجتناب میتواند روابط زوجین را خالی از صمیمیت کند.
«در چنین شرایطی، روابطْ سرزندگیشان را از دست میدهند، زیرا زوجین در الگویی از رابطه تثبیت شدهاند که هدفش کوچکشماری گسستها یا مدارا کردن با آنها به شکلی منفعلانه است. آنها نه پریشانی خود را ابراز میکنند... و نه با این گسستها و هیجانهایشان روبهرو میشوند.» (Castellano, ۲۰۱۴) از آنجا که نزدیک شدن به دیگران برای آنان دشوار است، شاید تعجب کنیم که چرا افراد اجتنابی رنج برقراری رابطه را به خود تحمیل میکنند. مشاهدات بالبی پاسخ به این سؤال را روشن میکند. از دیدگاه او، موجود انسانی براساس نیازهای دلبستگی شکل میگیرد. افراد اجتنابی/ نادیدهانگار هم به همان اندازه نیاز به مجاورت و پاسخگویی دارند اما راهکار خاصی برای مدیریت این نزدیکی و به حداقل رساندن هیجانات دلبستگی اتخاذ میکنند. این راهکارها در پاسخ به یک مراقبِ طردکننده یا مداخلهگر آموخته میشوند. اجتنابْ یک راهبرد مصالحهجویانه برای دستیابی به میزانی از مجاورت به یک مراقب بیتوجه است. در این خانوادهها، بیشترین مراقبت احتمالی نصیب کودکانی میشد که میتوانستند به شکلی دفاعی میل خود به نزدیکی و راحتی را کنار بگذارند. این داستانِ بیماران نادیدهانگار ماست که بیش از حد گزیدهگو هستند و بهراحتی همکاری نمیکنند. برای این افراد صمیمیت با دیگران دشوار است و به گفتهٔ ولین، «آنها با خود نیز صمیمی نیستند» (Wallin, ۲۰۰۷). این فاصله از خود باید حفظ شود تا فرد اجتنابی احساس امنیت کند و در برابر ما بنشیند. چنین مراجعی ممکن است به طور ناهشیار فکر کند: «اگه به خودم اجازه بدم که احساسی داشته باشم، مهمترین ارتباطم رو از دست خواهم داد... ارتباط با کوچکانگار درونیام رو که مطمئنم همه چیز رو برایم مدیریت میکنه.»
حجم
۲۰۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
حجم
۲۰۵٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۷۶ صفحه
نظرات کاربران
این کتاب دفترچه ی راهنما و کاتولوگ آدم های اجتنابیه. کسانی که اجتنابی هستن یا شریک اجتنابی دارن، باید خیلی خوش شانس باشن که با چنین کتابی آشنا بشن. محتوای کتاب بسیار به روزه و فکر کنم نگارش کتاب برای
بد، کسل کننده، همان سبک مزخرف پرسش و پاسخهای باب این مدل کتابها؛ که مثلا فلانی وارد دفترم شد، من لبخندی زدم و او حالت دفاعی گرفت. سپس اسم بردن از چند رواندرمانگر که مثلا نام این حالت خودشیفتگی فرا