دانلود رایگان کتاب شیطان لئو تولستوی ترجمه مهرداد ارغوانی
تصویر جلد کتاب شیطان

کتاب شیطان

نویسنده:لئو تولستوی
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۶از ۲۴ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب شیطان

کتاب شیطان نوشتۀ لیو نیکلائویچ تولستوی و ترجمۀ مهرداد ارغوانی است. انتشارات نوین کوشان این کتاب را روانۀ بازار کرده است. این اثر، از زبان روسی به فارسی برگردانده شده است. نکتۀ جالب و متفاوت دربارۀ این کتاب این است که نویسنده، دو پایان متفاوت برای این کتاب نوشته است.

درباره کتاب شیطان

رمان شیطان، داستان جوانی به نام «یِوگِنی ایرتِنِو» است که پس از مرگ پدرش، ارث و میراث زیادی به او می رسد اما این ارث به همراه خود، بدهی‌هایی هم دارد. به‌همین‌منظور این جوان با مادرش برای نظم و ترتیب دادن به دارایی‌هایشان به روستای آبا و اجدادی خود عظیمت کرده و در آنجا ساکن می شوند.

چیزی که این کتاب را خاص کرده این است که این داستان، دو پایان دارد. هر پایان نیز ساختار متفاوتی به کلیت و مفاهیم درونی داستان می‌دهد.

اخلاقی بودن کتاب از منظر تولستوی و انتقادهای او از رفتارهای غیرعرفی، از ابتدا تا انتهای کتاب با خواننده همراه است.

خواندن کتاب شیطان را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی پیشنهاد می‌کنیم.

درباره لیو تولستوی

لیِو نیکُلائِویچ تولستوی در ۹ سپتامبر ۱۸۲۸ در یاسنایا پولیانا در دویست کیلومتری جنوب مسکو به دنیا آمد. وی نویسنده شهیر روسی است که او را یکی از بزرگترین رمان‌نویس‌های تمام ادوار تاریخ می‌دانند. تولستوی، از سال ۱۹۰۲ تا ۱۹۰۶، هر سال نامزد دریافت جایزۀ نوبل ادبیات و در سال‌های ۱۹۰۱، ۱۹۰۲ و ۱۹۰۹ نامزد جایزه صلح نوبل شد اما هرگز برنده نشد. از آثار ارزشمند او می‌توان به «جنگ و صلح»، «آناکارنینا»، «مرگ ایوان ایلیچ» و «رستاخیز» اشاره کرد.

تولستوی چهارمین فرزند از پنج فرزند «کنت نیکُلای ایلیچ تولستوی»، کهنه‌سرباز و نجیب‌زادۀ روس و «شاهزاده‌خانم ماری نیکُلائِونی وُلکُنسکیخ» بود. او مادرش را در دو سالگی و پدرش را در نه سالگی از دست داد. سرپرستی این هنرمند، در ابتدا به عهدۀ یکی از بستگان دور و پس از مرگ پدر، به عمه‌اش «کنتس الکساندرا ایلینیچنا» سپرده شد. تولستوی تا سال ۱۸۴۱ یعنی تا زمان مرگ عمه‌اش پیش او ماند و بعد از آن به کازان نزد سرپرست جدیدش، یعنی عمه دیگرش، نقل مکان کرد. تحصیلات لئو تولستوی در ابتدا به‌وسیلۀ معلم فرانسوی انجام شد که جایگزین رزلمن آلمانی خوش‌اخلاق شده بود.

تولستوی، در سوم اکتبر سال ۱۸۴۴ هنگامی‌که ۱۶ سال داشت، تحصیل در رشتۀ ادبیات شرقی (عربی-ترکی) را در دانشگاه سلطنتی کازان آغاز کرد اما در آزمون انتقالی پایان سال مردود و مجبور شد دوباره در برنامۀ سال اول شرکت کند. پس از این، او به دانشکدۀ حقوق رفت و آنجا نیز با نمرات برخی از دروس، مشکلات، همچنان ادامه داشت اما بالاخره توانست آزمون انتقالی پایان سال را قبول شود و سال دوم از درس خود را آغاز کند.

تولستوی، پس از چند رفت‌وآمد، به مسکو بازگشت و در آنجا اغلب‌اوقاتش را به قمار گذراند. این روند، بر وضعیت مالی او تأثیر منفی گذاشت. وی در این دوره از زندگی، علاقۀ خاصی به موسیقی پیدا کرد؛ پیانو را به‌خوبی می‌نواخت. اشتیاق به موسیقی، بعدها او را بر آن داشت تا «سونات کریتسرووی» را بنویسد. آهنگسازان مورد علاقۀ تولستوی، باخ، هندل و شوپن بودند. او در زمستان ۱۸۵۰ - ۱۸۵۱ شروع به نوشتن کتاب «دوران کودکی» کرد؛ سپس به دعوت برادرش به ارتش ملحق شد و نوشتن داستان «قزاق ها» را در آن دوران آغاز کرد.

بعد از چاپ چند اثر، لئو تولستوی، در زمرۀ نویسندگان بزرگ جوان آن دوران یعنی ایوان تورگِنیِو، ایوان گنچاروف، دمیتری گریگورُویچ و آلکساندر استرووسکی جای گرفت و شهرت ادبی یافت.

نگارش کتاب‌ها و داستان‌های مانند «بریدن جنگل»، «مجموعه داستان های سواستوپل»، «لوسرن» و یا داستان «آلبرت»، همه، حاصل سفرهای تولستوی، حضور در ارتش و دیدار با آدم‌ها و زندگی‌های گوناگون بود.

تولستوی در سال ۱۸۶۲ با زنی به نام سوفیا ازدواج کرد. حاصل این ازدواج سیزده فرزند بود. او در سال ۱۸۶۹ «جنگ و صلح» را به چاپ رساند. در طول ۱۲ سال «جنگ و صلح» و «آناکارنینا» را نوشت. او در سال ۱۹۰۱ با انتشار کتاب «رستاخیز» که انتقاد شدید از آیین‌های کلیسا در آن جای داشت، به‌وسیلۀ شورای مقدس از کلیسای ارتودکس تکفیر شد.

کم‌کم تولستوی، به گفتۀ خودش، دچار بحران معنوی شد و برای یافتن پاسخی به پرسش‌ها و شبهاتش که دائما او را نگران می کرد، به مطالعۀ الهیات روی آورد؛ از هوس‌ها و راحتی‌های یک زندگی غنی چشم‌پوشی کرد و کارهای بدنی زیادی انجام داد، ساده‌ترین لباس ها را می‌پوشید، گیاه‌خوار شد، تمام ثروت بزرگ خود را به خانواده‌اش بخشید و حقوق مالکیت ادبی را نیز کنار گذاشت.

او سه سال پس از مرگ دوست قدیمی‌اش، ایوان تورگِنیِو، کتاب «مرگ ایوان ایلیچ» را به چاپ رساند که در ابتدا قدغن شد اما پس از ملاقات وی با تزار با دستور مستقیم آلکساندر سوم، تزار روسیه، به چاپ رسید.

تولستوی معتقد بود ادبیات، داستان و رمان، وسیله‌هایی برای بیان مفاهیم اخلاقی و اجتماعی هستند. او فکر می‌کرد که قصه‌ها، تنها برای سرگرمی نیست که نوشته می‌شوند؛ بلکه او می‌خواهند از قضاوت‌های بی‌رحم انسان‌ها کم کرده و به گسترش مهربانی و خوش‌اخلاقی کمک کنند.

لئو تولستوی در ۷ نوامبر ۱۹۱۰، پس از یک بیماری سخت و دردناک، در سن ۸۳ سالگی درگذشت.

در ۹ نوامبر ۱۹۱۰، چندین‌هزار نفر در یاسنایا پولیانا برای تشییع جنازۀ این نویسندۀ بزرگ گرد هم آمدند.

بخشی از کتاب شیطان

«آینده شغلی درخشانی در انتظار « یِوگِنی ایرتِنِو » بود. او تمام آنچه برای این آینده لازم بود را داشت. آموزش بسیار خوبِ در منزل، فارغ‌التحصیلی درخشان از دوره‌های دانشکده حقوق در دانشگاه سن‌پترزبورگ، ارتباطات با محافل سطح بالای جامعه از طریق پدرش که اخیرا درگذشته بود و حتی آغاز خدمت در وزارتخانه، که تحت حمایت شخص وزیر قرار داشت. ثروتمند هم بود، حتی ثروتی بزرگ، اما ثروتی تردید آمیز...»

معرفی نویسنده
عکس لئو تولستوی
لئو تولستوی
روس | تولد ۱۸۲۸ - درگذشت ۱۹۱۰

لئو تولستوی نویسنده و فعال اجتماعی-سیاسی روسی است که از طلایه‌داران ادبیات جهان نیز به شمار می‌رود. بسیاری از مورخان ادبی معتقدند تولستوی را می‌توان در کنار «هومر»، «دانته»، «شکسپیر» و «گوته»، ستون‌های ادبیات غرب دانست و به جرأت می‌توان گفت که آثار هیچ نویسنده‌ای در جهان به اندازه‌ی او، در فهرست «کتاب‌هایی که باید پیش از مرگ خواند» قرار نگرفته است.

Mohammad Bagheri
۱۴۰۱/۰۹/۱۸

داستان زیبایی بود از تولستوی با ترجمه ای خوب و برازنده اثر، داستانی از لغزش یک مرد در زمان تجردش در برابر هواهای نفسانی و کشمکش های درونی و فکری این مرد بین لغزشی دوباره یا عدم انجام اون در

- بیشتر
آرین
۱۴۰۱/۰۶/۲۸

سلام ترجمه خیلی خوب و روانی داشت. پایانی قریب‌الوقوع و سریع، بسته نشدن کار، فرصت ندادن به بقیه شخصیت‌ها؛ چرا به زنش و مادرش نگوید و به عمویش بگوید؟ چرا کسی جلدی آن زن را نمی‌گیرد؟ چرا به این سرعت به چنین

- بیشتر
fateme
۱۴۰۲/۱۱/۱۸

نمیدونم ولی بنطرم جذابیتی نداشت، هیچ راه برگشتی برای یوگنی نبود، یه جوری زود که از اول تصمیم به نابودی یوگنی داشت اونم بخاطر یه اشتباه... ولی بنظرم خیلی از ادما میتونن برگردن و به این سرنوشت یا جنون مبتلا نشن....

hengameh75
۱۴۰۱/۱۰/۱۳

فقط خوندم که تموم بشه

Saeed Daylewis
۱۴۰۳/۰۱/۲۶

ترجمه خوب و روانی‌ داشت. قلم نویسنده هم جذاب بود

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۵۲۴٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۹۳ صفحه

حجم

۵۲۴٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۹۳ صفحه

قیمت:
رایگان