کتاب سایه هایی بر پنجره
معرفی کتاب سایه هایی بر پنجره
کتاب الکترونیکی «سایه هایی بر پنجره» نوشتهٔ غائب طعمه فرمان با ترجمهٔ موسی اسوار در انتشارات شرکت کتاب هرمس چاپ شده است. دگرگونیها و تحولاتی که به لحاظ سیاسی و اجتماعی و فرهنگی پس از ۱۹۶۳ سال وقوع اولین کودتای خونین بعثیها و ناکام ماندن حرکت انقلابیِ ۱۹۵۸ رخ داده بود در این رمان سایه انداخته است. غائب طعمه فرمان در این رمان به زندگی خانوادهای بغدادی و ماجراهای آن در پی واقعهای که به تراژدی خانواده مبدل میشود، میپردازد. به تعبیر نویسندهٔ توانای شهید، غسّان کنَفانی، غائب طعمه فرمان «از بهترین کسانی است که امروز قلم به دست دارند»، و به گفتهٔ نویسنده و منتقد نامدار، جَبْرا ابراهیم جَبْرا، «غائب طعمه فرمان تقریباً یگانه نویسندهٔ عراقی است که شخصیتها و وقایع را به طرزی واقعی در رمانهای خود مینشاند».
درباره کتاب سایه هایی بر پنجره
یکی از شاخصترین و برجستهترین رماننویسان عراقی غائب طعمه فرمان است که او را بهحق پیشگام رمان امروز عراق میشناسند. البته پیش از او نویسندگان توانایی همچون ذوالنّون ایّوب و محمود احمد السِّیّد رماننویسی را در این کشور آغاز کرده و ادامه داده بودند اما آثار غائب طعمه فرمان، به ویژه نخستین رمان او، درخت نخل و همسایهها، واجد همهٔ خصلتها و خصایص رمان به معنای دقیق و هنری آن است و نقطهٔ عطفی مسلّم در رمان امروز عراق به شمار میرود.
بر این رمان بینشی هنرمندانه حاکم است و چالش آگاهی، خاصه ندای وجدان، در کنشها و حالات و تعاملات شخصیتها رصد میشود. در آن، شاهد تقابل صداهایی هستیم که با خصلتهای اجتماعی و سیاسی و ایدئولوژیک زمانهٔ خود بار آمدهاند. نیز در این رمان شگردهای متفاوت به کار رفته است. با آغاز بحران خانواده و بروز کشمکش، موضع شخصیتها روشن میشود و نویسنده تناقضات حادّ درونی آنها را که در پس پردهٔ بیاعتنایی پنهان است، نشان میدهد.
غائب طعمه فرمان در اغلب رمانهای خود از نماهای سریع و پراشاره در ساختار واقعه استفاده میکند و گاه بر شخصیتهایی خاص متمرکز میشود سپس این شخصیتها کنار میروند و لختی بعد بازمیگردند. برای او شخصیتهای اصلی و فرعی تفاوت ندارند و روایت یا از زبان شخصیت داستان است یا از زبان دانای کل. در این رمان هم این شیوه به کار رفته و افزون بر تکنیکهای متعارف رماننویسی از جمله استفاده از جریان خودآگاه ذهن و تداعی و بازگشت به گذشته و درهمتنیدگی گذشته و حال و تکگوییِ درونی و رؤیاهای بیداری و صداهای متعدد و متداخل، از دیالوگهای تئاتر در فصولی جداگانه و مستقل استفاده شده، و از این مجموعه متنی سرشار از عناصر زیباشناختی فراهم آمده است. گاه نیز در تداعیهای ذهنِ یک شخصیتِ رمان به تمرکز خواننده نیاز است تا دو تصویر یا دو تصوّر را از هم بازبشناسد. نویسنده در فضای رمان آزادی عمل بسیار داشته و از این آزادی آگاهانه و به نحو سنجیده و مطلوب استفاده کرده است. رمان سایههایی بر پنجره، بهحق، از آثار مطرح این نویسنده است، زیرا با نگاه صادقانهٔ ژرف و واقعی نوشته شده و از قلم و قریحهای خلّاق تراویده است.
کتاب سایه هایی بر پنجره را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به ادبیات عراق پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب سایه هایی بر پنجره
فکر عبدالواحد به جای دیگر هم میرود. شاید حَسیبه واقعاً دلتنگ خانهٔ قدیمش شده. مگر خود او بارها برای خانهٔ قدیمی خود دلتنگ نشده بود، همان خانهای که در آن بزرگ شد و زن گرفت و بچهدار شد و نهال سالهای عمر را در کفِ خاکیِ آن نشاند، آن هم در جایی که تمام روزش را در محلهای میگذراند که با محلهٔ سابقش سر سوزنی تفاوت ندارد؟ پس دربارهٔ حَسیبه چه باید گفت که در سه سال یک بار هم از خانه پا بیرون نگذاشته؟ و باز به خود میگوید: ولی او دلتنگ چه شده؟ مخروبه؟ حتی برای مخروبه هم میتوان دلتنگ شد اگر در آن عزیزی به جا مانده باشد. اما کدام عزیز را حَسیبه به جا گذاشته؟ کدام را... عمهاش را... یا همان کسی را که اسمش را گذاشته عمه؟ در این دنیا همه چیز ممکن است. شاید پس از این همه سال ویری به جانش افتاده و شوقِ زندگیِ گذشته مثل جن که بر گردهٔ آدم سوار شود بر وجودش نشسته، و برای هواخوری بیرون رفته. برای هر کسی پیش میآید که زمانی از همه چیز بگذرد و از هر چیز دست بکشد و حتی از پوستِ تن خود کنده شود، تا خودش باشد و خودش، رودررو. حَسیبه هم از خانه بیرون رفته و از خیابانِ مقابل گذشته و خیابان مجاور را گز کرده. در خود غرولند میکرده و حسِ آزار دیدن و به تنگ آمدن بر او غلبه کرده یا بوی گذشتهها به مشامش خورده، و خانه و همسر را، و پدر و مادرِ شوهر را، و حتی خودش را هم از یاد برده. در خیابانهای بغداد که هر یک به پهنای رودخانه است گم شده. جدی جدی گم شده. ترسیده نشانی را بپرسد به این امید که خانه را در پیچ دوم پیدا کند در حالی که خانه دورتر و دورتر میشده و در لفافهٔ راهها و پیچها فرومیرفته. شاید وقتی که از خانه بیرون رفته پشیزی هم با خود نبرده. آدم وقتی که به تنگ میآید حتی از یاد میبرد چیزی بپوشد و برهنه فرار میکند. و وقتی شب از راه رسیده ترسیده برگردد و از بس راه رفته بوده از فرط خستگی و گرسنگی از پا افتاده و مثل سگ یا گربهٔ ولگرد همان جا که بوده گرفته خوابیده. مثل زنهای گدا پای دیوار خانهای ناآشنا خوابیده... در این دنیا همه چیز ممکن است.
حجم
۲۵۵٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۲۸ صفحه
حجم
۲۵۵٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۲۸ صفحه