کتاب معمای چشم لندن
معرفی کتاب معمای چشم لندن
کتاب معمای چشم لندن نوشتۀ شیوان داود و ترجمۀ آرزو مقدس است. نشر پیدایش این کتاب را منتشر کرده است. این اثر، یکی از کتابهای «مجموعه رمان نوجوان» است. این کتاب، در ژانر معمایی، به داستان خانوادهای درگیر در بحران میپردازد.
درباره کتاب معمای چشم لندن
کتاب معمای چشم لندن، موفقیتهای ارزشمندی کسب کرده است. این کتاب، برندۀ جایزه Cybils برای داستان نوجوان، برندۀ جایزه کتاب سال CBI، برندۀ جایزه سالفورد و کاندید مدال کارنگی بوده است.
رمان معمای چشم لندن، حاوی ماجرایی معمایی است.
داستان، از دیدار عمه گلوریا با خانواده تد آغاز می شود. تد پسری با سندرم آسپرگر است. افراد مبتلا به سندرم آسپرگر اغلب علائق شدیدی از خود نشان میدهند و تد بهشدت به آب و هوا علاقهمند است.
خواندن کتاب معمای چشم لندن را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن این کتاب را به دوستداران داستانهای معمایی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب معمای چشم لندن
«رفتم طبقهی پایین. من هم همانچیزی را فهمیده بودم که کَت فهمیده بود و حسابی خوشحال بودم. ولی حالا باید کمی دیگر هم فکر میکردم. بعدش باید چه میکردم؟ پلیسها توی آشپزخانه بودند. در باز بود. کمی دیگر فالگوش ایستادم و صدای بازرس کارآگاه پیِرس را شنیدم که میگفت: «هرکسی میتونسته پشت تلفن باشه گلوریا. حتماً سلیم نبوده که. ممکن بوده کسی باشه که گوشیش رو پیدا کرده یا قرض گرفته.»
بعد یک مأمور پلیس دیگر گفت: «گاهی پیش مییاد که گوشیها خودبهخود یه شمارهای رو میگیرن؛ وقتی صفحهکلیدشون قفل نباشه.»
حرفهایشان زیاد جالب نبود و تصمیم گرفتم تا حواس بزرگترها پرت است، خودم دستبهکار شوم.
یواشکی رفتم توی هال و گوشی تلفن را برداشتم. یکی از کارهایی که مامان یادم داده این است که شمارهتلفنی را که نمیدانم، از راهنمای مشترکین تلفن بگیرم. شش رقمی را که باید برای این کار میگرفتم، حفظ بودم. شمارهها را گرفتم و مردی جواب داد.
گفتم: «محافظتِ بیکران، توی لندن.»
بعد من را به جایی وصل کرد که صدایی ماشینی، یک شمارهی یازدهرقمی را برایم خواند. آن را حفظ کردم. قطع کردم و این یکی شماره را گرفتم.
اول آهنگی پخش شد و بعد صدای پیام ضبطشدهای آمد:
«به محافظت بیکران، برترین شرکت خدمات امنیتی لندن، خوش آمدید. خدمات ما حراست فروشگاه، مأموران جمعآوری بلیت، مأموران بازرسی بدنی و نگهبانهایی با بیسیمهای دوطرفه را شامل میشود. کلیهی خدمات موردنیاز برای برگزاری مهمانی برای افراد مشهور، نمایش آتشبازی، کنسرت یا نمایشگاهی محبوب در این شرکت عرضه میشود. محافظتِ بیکران، محافظتِ تمامو کمال. لطفاً تا زمان برقراری ارتباط با اپراتور، پشت خط بمانید.»
دوباره آهنگ پخش شد. دستِ آزادم بالبال زد. هنوز منتظر «اپراتور» بودم که رشید آمد تو. فکر کردم شاید باید گوشی را بگذارم، اما بدون اینکه حرفی بزند، لبخند زد. کتش را از پشت مبل یکنفره برداشت و از اتاق رفت بیرون. من هنوز گوشی را نگه داشته و منتظر بودم. پیام ضبطشده دو بار دیگر هم پخش شد. وسط بار چهارم بود که صدای تَقّی آمد و یک زن واقعی گفت: «سلام، محافظت بیکران، چه کمکی ازم ساختهست؟»
من هوووممممهووومممم کردم.
زن دوباره گفت: «اَلو؟»
نمیدانستم چه بگویم.
«اَلو؟»
ذهنم مثل یک چَرخَند استوایی دور خودش میچرخید.
«اَلو؟ صدای من رو میشنوید؟ محافظت بیکران، بفرمایید.»
قطع کردم.»
حجم
۲۰۳٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۹۶ صفحه
حجم
۲۰۳٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۹۶ صفحه