کتاب سرنوشت سرنوشت ما

کتاب سرنوشت، سرنوشت ما نوشتۀ محمد عبدالصمدی است. این کتاب را انتشارات آرمان رشد منتشر کرده است.

درباره کتاب سرنوشت، سرنوشت ما

این کتاب به‌منظور پاسخ‏گویی به سؤالات جوانانی که در سنین ۱۷ الی ۲۲ سالگی هستند تدوین گشته و در حد معدودی چاپ شده است. باتوجه‌به اینکه احتمال تجدید چاپ آن در آینده وجود دارد درخواست می‌شود با ارائه نظرات خود اعم از اصلاح، حذف و یا پیشنهاد اضافه‌کردن مطالبی به متن کتاب ما را در تکمیل و ارتقاء این نوشته یاری فرمایید.

در بررسی این موضوع که آیا سرنوشت ما را خود رقم می‌زنیم و یا اینکه دست قضا هرآنچه در عالم ذر خواسته است انجام خواهد داد به موضوعاتی همچون جبرواختیار، قضاوقدر، بدا، تناسخ و علم خداوند می‌رسیم، در این نوشته سعی شده بسیار مختصر درباره هر یک از آنها صحبت شود.

مطالبی که ملاحظه می‌کنید با استفاده از آیات قرآن کریم و روایات رسیده از ائمه اطهار و نیز با استفاده از نظرات اندیشمندان که در نوشته‌های ایشان و یا سایت‌های اینترنتی در دسترس است، جمع‌آوری گردیده است، ناگفته نماند هستند کسانی که اعتقاداتی غیر از آنچه ما گفته‌ایم، دارند.

مشهور است که زندگی ما از روزی شروع می‌شود که خداوند در عالم ذر از ما پیمان گرفته که به آن زمان میثاق یا روز تعیین سرنوشت می‌گویند. در این نوشته از توضیح عالم ذر شروع می‌کنیم.

خواندن کتاب سرنوشت سرنوشت ما را به چه کسی پیشنهاد می کنیم؟

علاقه‌مندان به قران و علوم قرانی می‌توانند از مخاطبان این کتاب باشند.

درباره محمد عبدالصمدی

محمد عبدالصمدی فرزند عباس متولد ۱۳۲۵ تهران دوران دبستان را در مدرسه برهان واقع در خیابان لرزاده در سال ۱۳۳۸ و دبیرستان را در مدرسه علوی در سال ۱۳۴۴ و رشته حسابداری صنعتی را در مؤسسه عالی حسابداری در سال ۱۳۴۹ به پایان رسانده است.

در دوران تحصیل و بعد از آن در کارهای مختلف از جمله حسابداری در بازار، حسابداری در شرکت نساجی ری و بعد از خدمت نظام‌وظیفه با تاسیس شرکت لونکا (شرکت تجاری) و شرکت درجزین (شرکت تولیدی) به عنوان مدیرعامل مشغول شد.

در سال‌های ۱۳۵۵ تا ۱۳۵۷ در خارج از کشور که دو سال آن در انگلستان بود، زندگی کرده است. بعد از انقلاب در مؤسسات تولیدی و صنعتی مانند بنیاد مستضعفان، سازمان صنایع ملی، کفش ملی، شرکت یخچال‌سازی لرستان، شرکت دخانیات و در حال حاضر در بخش خصوصی به‌صورت خویش‌فرما مشغول به کار است. در سال‌های اول انقلاب تا سال ۱۳۶۵ در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان هم زمان همکاری داشته است.

آنچه باعث تنظیم این پایگاه گردید، بیشتر تدوین مطالب مدیریتی و خاطراتی است که از دوران زندگی خود دررابطه‌با مسائل کار و کارگر، تولید و روابط انسانی در جامعه صنعتی به یاد دارم که قسمتی از آنها به‌صورت کتاب تدوین شده است.

ضمناً نظرات و نامه‌ها و مکاتباتی که بیشتر جنبه عمومی و مردمی دارد را آورده که به نظرشان سن‌وسال نویسنده و حال و هوای دوران نوشتن آنها مشخص‌کننده وضعیت جامعه در آن ایام است.

علاوه بر آنها بعضی کارهای دیگر را که انجام شده، مانند تهیه شجره‌نامه را در اینجا آورده تا چنانچه هر فرد بخواهد بتواند ازآن‌جهت فامیل خود استفاده نماید.

بخش‌هایی از کتاب سرنوشت سرنوشت ما

در روز الست بلی گفتی

امروز به بستر لاخفتی

تا کی ز معارف عقلی دور

به زخارف عالم حس مغرور؟

از موطن اصل، نیاری یاد

پیوسته، به لهوولعب دلشاد

مقصود از این شعر چنین است؛

قبل از آمدن به این دنیا از تو تأیید گرفتند اما امروز که آمده‌ای آن را فراموش کرده‌ای، تا کی می‌خواهی تفکر و تدبر را کنار بگذاری و به بازی در این دنیا سرگرم باشی و وطن واقعی خود را که جهان دیگر است فراموش کنی.

و یا این شعر سعدی که می‌گوید:

پیش‌ازآب‌و‌گل‌من‌در دل من مهر تو بود

با خود آوردم از آنجا نه به خود بربستم

قبل از این که به جهان بیاییم ما را با نیک و بد جهان آشنا کرده‌اند و آنچه امروز بر اساس فطرت از اعتقادات در دل ماست همه قبل از به وجود آمدن ما در دل ما جا گرفته است.

به نظر می‌رسد عرفای ما از سرودن این‌گونه اشعار مقصودشان القاء جبر در زندگی این جهان نبوده است، بلکه بیشتر به وحدت وجود و رسیدن مخلوق به خالق نظر داشتند و با این اشعار نه‌تنها به گناه نزدیک نمی‌شدند، بلکه راحتی‌های معمول زندگی را هم برای نزدیک شدن به خالق جهان از خود سلب می‌کرده‌اند.

دیدگاه گروه سوم، مفسران گذشته و حال