دانلود و خرید کتاب افسانه های کهن از سرزمین کهن نوش آفرین امیری
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب افسانه های کهن از سرزمین کهن اثر نوش آفرین امیری

کتاب افسانه های کهن از سرزمین کهن

انتشارات:میراث ماندگار
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۴از ۵ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب افسانه های کهن از سرزمین کهن

کتاب افسانه های کهن از سرزمین کهن گردآوری و نوشتهٔ نوش آفرین امیری است و نشر میراث ماندگار آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب افسانه های کهن از سرزمین کهن

این کتاب مجموع ۱۲ داستان از افسانه‌های کهنِ سرزمین‌های کهن است. نام این داستان‌ها عبارت است از: داستان کاکل زری، داستان حسن و دروغش، داستان رشته مروارید، داستان سنگ صبور، داستان چل کّره، داستان حسن و دختر شاه پریان، داستان نارنج و ترنج، داستان زن و مرد خل، داستان پسری که آهو شد، داستان سعد و سعید، داستان گرگ و خارکن، داستان سبز پری و زرد پری 

داستان‌ها زبان ساده و روانی دارند و راحت خوانده می‌شوند. 

خواندن کتاب افسانه های کهن از سرزمین کهن را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

اگر می‌خواهید داستان‌های قدیمی با حال و هوای قصه‌های مادربزرگ‌ها بخوانید این کتاب را به شما پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب افسانه های کهن از سرزمین کهن

یکی بود یکی نبود. در زمان‌های گذشته در شهری آباد جوانی به نام حسن با مادر پیرش زندگی می‌کرد.

حسن جوانی با هوش اما فقیر بود روزی افراد حاکم در شهر جار زدند که ای مردم اگر کسی از شما بتواند سه دروغ بگوید که همه درباریان قبول کنند که دروغ است حاکم دخترش و نیمی از ثروتش را به او خواهد داد.

این حرف به گوش حسن رسید و با خود تصمیم گرفت تا به قصر حاکم رفته و شانس خود را امتحان کند. پس به مادرش گفت: مادرجان مقداری تخمه کدو برای من آماده کن که می‌خواهم به قصر حاکم بروم.

مادر گفت باشد فرزندم حسن تخمه کدو را در جیبش ریخته و همچنان که مشغول خوردن تخمه کدو بود وارد قصر حاکم شد همه سران حکومتی در اطراف حاکم نشسته بودند و به حرف‌های کسانی که به قصر می‌آمدند و دروغی میگفتند گوش می‌دادند و نظر می‌دادند که حسن وارد شد و به حاکم و افرادش احترام گذاشت و گفت قربان من هم آمده‌ام و می‌خواهم دروغی بگویم.

حاکم گفت بگو حسن گفت من وقتی می‌خواستم به قصر شما بیاییم مشغول خوردن تخمه کدو بودم که یکی از تخمه‌ها از دستم به زمین افتاد و ناگهان مشاهده کردم که از آن تخمه کدو بته کدویی سبز شد و در دم کدویی داد به بزرگی گنبد مسجد محله و از بس بزرگ بود، من نتوانستم که آنرا برای شما بیاورم.

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۶۳۳٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۲۸ صفحه

حجم

۶۳۳٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۲۸ صفحه

قیمت:
۲۵,۰۰۰
تومان