کتاب مراقبت از تاریکی
معرفی کتاب مراقبت از تاریکی
کتاب مراقبت از تاریکی نوشته شهرام میرزایی است که نشر مهر و دل منتشر کرده است.
درباره کتاب مراقبت از تاریکی
این کتاب مجموعهای از اشعار لطیف و زیبای شاعر است. او حرفها و دغدغهها و احساساتش را در این کتاب بیان کرده است. شعر یکی از راههای انتقال احساسات است. شاعر برای بیان حقیقت احساسات و عواطفش به زبانی نیاز دارد که او را از سردی مکالمه روزمره دور کند و بتواند با آن خیالش را معنا کند و شعر همین زبان است. با شعر از زندگی ماشینی و شلوغ روزمره فاصله میگیرید و گمشده وجودتان را پیدا میکنید. این احساس گمشده عشق، دلتنگی، دوری و تنهایی و چیزهای دیگری است که قرنها شاعران در شعرشان بازگو کردهاند.
شعر معاصر در بند وزن و قافیه نیست و زبان انسان معاصر است. انسان معاصری که احساساتش را فراموش کرده است و به زمانی برای استراحت روحش نیاز دارد. شاعر در این کتاب با احساسات خالصش شما را از زندگی روزمره دور میکند و کمک میکند خودتان را بهتر بشناسید. این کتاب زبانی روان و ساده دارد و آیینهای از طبیعتی است که شاید بشر امروز فرصت نداشته باشد با آن خلوت کند. نویسنده به زبان فارسی مسلط است و از این توانایی برای درک حس مشترک انسانی استفاده کرده است.
خواندن کتاب مراقبت از تاریکی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به شعر معاصر پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب مراقبت از تاریکی
ده ِشهریور است، خوشحالم
ده ِشهریور است، غمگینم
میروم سینما، بدون هدف
وسط ِگریه فیلم میبینم
ده ِشهریور است، دستت کو!
کیک را با تو چند تکه کنم!؟
مثل قلب ِبه میخ آویزان!
توی دستت یواش چکه کنم
ده ِشهریور است، شهریور!
اول ِاسم ِعاشق من بود
میوه را پوست کندم و گفتم:
«عشق یک جور پوست کندن بود»
دود ِسیگار بود، تا فهماند
چشم، یک کار دیگرش گریه است
مثلِ شمعی که از دو سر روشن!
اولش گریه، آخرش گریه است
رد بوسه به صورت من بود
وسطِ خنده و لب و ماتیک
تلفنهای آخر شب تو
به من ِ منتظر، من ِتاریک
عشق، امضای«دوستت دارم»
آخر نامههای خیسم بود
نسبت ِبیشناسنامه به هم
فحش ناموسی پلیسم بود
توی تاکسی گرفتن دستت!
مثلن رفتن به دانشگاه!
اول شب قدم زدن با تو
آخر شب قدم زدن با ماه!
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۴۶ صفحه
حجم
۱٫۴ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۴۶ صفحه