کتاب حالم را از خودت بپرس
معرفی کتاب حالم را از خودت بپرس
کتاب حالم را از خودت بپرس نوشتۀ سروش نزاهی در نشر مهر و دل به چاپ رسیده است.
درباره کتاب حالم را از خودت بپرس
شعر یکی از گونههای کهن ادبی و شاخهای از هنر است. کلامی موزون که برای به اشتراک گذاشتن ایدهها، بیان احساسات، خلق تصویر، هنرمندانه به کار گرفته میشود و قوۀ تخیل خواننده را برمیانگیزد. لغات، اصطلاحات، حسن ترکیب، وزن، قافیه و قواعد همگی در ساخت شعر مؤثر هستند؛ اما موضوع اصلی به ذوق و طبع شاعری و خلاق شاعر برمیگردد. درواقع، شعر وقتی به غایت خود میرسد که توانسته باشد اذهان را تصرف کند و عاطفه و خیال را منتقل کند. شاعر، نقاشی زبردست است که خوبیها و بدیها را مجسم میکند و جامعۀ خود را به بهترین بیان توصیف میکند. او با الهام غیبی و سیر در آفاق و توجه به حقایق شعر میسراید. زبان شعر، زبانی صیقلیافته است و در ان مسامحه دیده نمیشود و همین دقت و ظرافت در بیان است که آن را در خاطره ماندگار میکند.
شعر یکی از راههای انتقال احساسات است. شاعر برای بیان حقیقت احساسات و عواطفش به زبانی نیاز دارد که او را از سردی مکالمۀ روزمره دور کند و بتواند با آن خیالش را معنا کند. شعر، همین زبان است. با شعر از زندگی ماشینی و شلوغ روزمره فاصله میتوان فاصله گرفت و گمشدۀ وجود را پیدا کرد. این احساس گمشدۀ عشق، دلتنگی، دوری و تنهایی و چیزهای دیگری است که قرنها شاعران در شعرشان بازگو کردهاند.
کتاب حالم را از خودت بپرس مجموعهای از اشعار سروش نزاهی است که در قالب شعر سپید سروده است. او میگوید هر اتفاق شاعرانه که با آن نویسنده به ذوق ادبی دچار شود میتواند کانون الهام شعر و ادبیات باشد کما اینکه این عوامل فردی یا اجتماعی باشد یا هر موضوعیتی به خود بگیرد به پرداخت مفاهیم شعر کمک میکند. در این مجموعه او دو مضمون اجتماعی و عاشقانه را به خدمت گرفته است. کتاب دو بخش کوتاه و بلند دارد که عبارتاند از: بخش اول: قلب پلاتینی؛ بخش دوم: صفر نهصد و طپش.
خواندن کتاب حالم را از خودت بپرس را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
به دوستداران شعر سپید پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب حالم را از خودت بپرس
«به ساعت جوان پسندم نگاه نکن
تازه نمیدانم
چند ساعت تنهایی
به دست دیگرم بدهکارم!
وقتی کامپیوتری از عقربهای
مرا زهرآگینتر نیش زد...
وقتی آفتاپرستان
فروشندهی ساعتهای رنگ ثابتند...
از دیر آمدن من گله میکنی؟
منی که مادرانه
باتری را در دهان خود گذاشتم
قرص را در دهان ساعت...
اصلاً تو چرا
بخش قلب بیمارستان آپادانا را
زودتر تأسیس نکردی؟
که من هم زودتر به دنیایت بیایم...
لااقل همان شب تولدم»
حجم
۲۹۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۹۱ صفحه
حجم
۲۹۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۲
تعداد صفحهها
۹۱ صفحه