کتاب درس های اشارات و نجات، فلسفه ابن سینا (۱)
معرفی کتاب درس های اشارات و نجات، فلسفه ابن سینا (۱)
کتاب الکترونیکی «درس های اشارات و نجات، فلسفه ابن سینا (۱)» نوشتهٔ مرتضی مطهری در انتشارات صدرا چاپ شده است. کتاب حاضر شامل درسهای استاد شهید مطهری از کتابهای اشارات و نجات ابنسینا در دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران برای دانشجویان رشته فلسفه این دانشکده است. تاریخ این درسها به سالهای تدریس استاد شهید در آن دانشکده یعنی ۱۳۳۴ تا ۱۳۵۵ باز میگردد. این مباحث، بخشی از جلد هفتم مجموعه آثار آن شهید را تشکیل میدهد که چاپ اول آن در سال ۱۳۷۲ منتشر شده است.
درباره کتاب درس های اشارات و نجات، فلسفه ابن سینا (۱)
بخش اشارات به قلم فیلسوف شهید، مرتضی مطهری است و بخش نجات تنظیمشده درسهای ایشان است که از نوار صوتی پیاده شده است.
در بخش اشارات، نمط چهارم در وجود و علل آن، نمط هشتم در بهجت و سعادت و نمط نهم در مقامات عارفین مورد بحث قرار گرفته و با نثر روان استاد شهید به رشته تحریر درآمده است.
در بخش نجات نیز درباره اقسام موجود، اثبات ماده و بیان ماهیت صورت جسمیه و برخی احکام آن، اثبات تخلخل و تکاثف و درباره ترتیب موجودات بحث شده است.
این کتاب حاکی از تسلط آن فیلسوف شهید بر فلسفه مشاء و فلسفه ابنسیناست، چنانکه درسهای منظومه و اسفار ایشان حاکی از تسلط بر حکمت متعالیه است.
روشن است که این اثر پس از شهادت آن استاد فرزانه منتشر شده است و چنانکه آن بزرگ حضور میداشت و رسالهای در فلسفه ابنسینا مینگاشت اثری کاملتر عرضه میشد.
امید است این اثر رضایت خاطر علاقهمندان آثار فلسفی آن شهید عزیز را فراهم آورد. از خدای متعال توفیق بیشتر در نشر آثار استاد مطهری مسئلت میکنیم.
کتاب درس های اشارات و نجات، فلسفه ابن سینا (۱) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به دانشجویان فلسفه و سایر علاقهمندان به فلسفه پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب درس های اشارات و نجات، فلسفه ابن سینا (۱)
اشارة: کل سلسلة مترتبة من علل و معلولات کانت متناهیة او غیر متناهیة فقد ظهر أنها اذا لم یکن فیها الّا معلول احتاجت الی علة خارجة عنها لکنها یتصل بها لامحالة طرفآ، و ظهر أنه ان کان فیها ما لیس بمعلول فهو طرف و نهایة. فکل سلسلة تنتهی الی واجب الوجود بذاته.
شرح: این فصل به منزله استنتاج از سه فصل گذشته است به اضافه یک تنبیه مختصر. آنچه از سه فصل گذشته و این تنبیه استنتاج میشود در این جمله خلاصه میشود: «کل سلسلة تنتهی الی واجب الوجود بذاته». بیان این مطلب احتیاج به چهار مقدمه دارد:
۱. هر سلسلهای از علت و معلول که همه در صفت معلولیت اشتراک داشته باشند نیازمند است به علتی خارج از خود ـ یعنی مغایر با خود در صفت معلولیت ـ چنان که قبلا اشاره شد و این همان مطلبی است که در فصل اول از سه فصل پیش گذشت.
۲. علت سلسله، علت مع الواسطه وی است یعنی علت جمیع آحاد است به طریق ترتیب، و جمیع آحاد علت سلسله است؛ و این مطلبی است که در فصل دوم استفاده شد.
۳. اگر شیئی علت آحاد سلسله باشد ـ جمیع آحاد یا بعض آحاد ـ قهرآ به آن سلسله پیوسته خواهد بود و جزء سلسله قرار خواهد گرفت؛ و این مطلبی است که شیخ در ضمن جمله «لکنها یتصل بها لامحالة» به آن تذکر داده است.
۴. هر سلسله از علل و معلولات که در میان آنها علتی باشد که آن علت معلول نباشد قهرآ آن علت در سررشته و منتهی الیه آن قرار خواهد گرفت.
پس چون هر سلسلهای از علت و معلول که همه معلولاند نیازمند است به علتی مغایر با این آحاد، و آن علت سلسله که مغایر آحاد است از طریق آحادْ علت سلسله است، و چون علت آحاد است پیوسته با آحاد است، و چون آن علت مغایر با آنهاست یعنی علت است و معلول نیست پس در انتهای سلسله قرار دارد، پس نتیجه اینکه: هر سلسله علّی و معلولی به واجب الوجود پایان مییابد.
حجم
۲۰۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۰۵ صفحه
حجم
۲۰۲٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۰۵ صفحه