کتاب هنر از دریچه نظریه
معرفی کتاب هنر از دریچه نظریه
کتاب الکترونیکی «هنر از دریچه نظریه» نوشتهٔ مهدی انصاری در انتشارات روزبهان چاپ شده است. در این کتاب بهاختصار دیدگاههای متفکران، فیلسوفان، جامعهشناسان و نظریهپردازان دربارهٔ هنر شرح داده شده است.
درباره کتاب هنر از دریچه نظریه
فلسفهٔ هنر ازجمله مفهومهایی است که با زیباییشناسی عجین شدهاست. زیباییشناسی، دانشی است که میکوشد به امور حسی، جنبهای علمی ببخشد یا به بیان دیگر، میخواهد جهان تأثّرات، شهود، تخیل و هیجان را بهطور عقلانی بررسی کند و آن را در قالب نظریهها و مفهومها بگنجاند. درواقع، زیباییشناسی میکوشد که دریافتهای حسی و ذوقی ما را از امر زیبا بهصورت منطقی بیان کند.
زیباییشناسی، چیستی و ماهیت زیبایی را در طبیعت و هستی بررسی و فلسفهٔ هنر، زیبایی منعکسشده در اثر هنری و ماهیت هنر را مطالعه میکند. درمجموع، میتوان ادبیات زیباییشناختی را برحسب وابستگی آنها به دو دستگاه جامع فلسفیِ متفاوت، در دو رویکرد نظری کلی طبقهبندی کرد که عبارتاند از:
الف) بحثهای زیباییشناسی مبتنی بر رویکرد وجودشناختی؛
ب) بحثهای زیباییشناسی مبتنی بر ذهن و ذهنیت که در ماهیت خود، رویکردی معرفتشناسانه دارند.
کتاب هنر از دریچه نظریه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به زیباییشناسی، هنر و فلسفهٔ هنر پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب هنر از دریچه نظریه
زیباییشناسی شاخهای از فلسفه است و دربارهٔ تحلیل مفهومها و راهحل مسائلی بحث میکند که از تأمل درخصوص موضوعهای ادراک زیباییشناختی برمیخیزد. موضوع ادراکِ زیباییشناختی نیز تمامی اشیائی را در بر میگیرد که موضوع تجربهٔ زیباییشناختیاند. بنابراین، فقط پس از تجربهٔ زیباییشناختی، توانایی تحدید طبقهٔ موضوعهای ادراک زیباییشناختی را خواهیمداشت. البته هستند کسانی که وجود هر نوع تجربهٔ زیباییشناختی متمایزی را انکار میکنند ولی امکانِ صدور حکمهای زیباییشناختی یا عرضهٔ برهانهایی را در تأیید این حکمها انکار نمیکنند. به این ترتیب، اصطلاح «موضوعهای ادراک زیباییشناختی» همهٔ اشیائی را در بر میگیرد که درخصوص آنها چنین حکمها و برهانهایی عرضه میشود؛ …پس دو مفهوم «ارزش زیباییشناختی» و «تجربهٔ زیباییشناختی» و نیز تمامی مفهومهای مطرحشده - بهویژه در فلسفهٔ هنر- در دانشی مضبوط، سنجیده و بررسی میشود که به زیباییشناسی مشهور است. اما فلسفهٔ هنر در مقایسه با زیباییشناسی، قلمرو بهنسبت کوچکتری را در بر میگیرد؛ زیرا در فلسفهٔ هنر فقط به مفهومها و مسئلههایی پرداخته میشود که از آثار هنری برمیخیزد و بنابراین تجربهٔ زیباییشناختی طبیعت کنار گذاشته میشود. با وجود این، از اغلب مسائل و پرسشهای جالبتوجه و پُردردسر در فلسفهٔ هنر بحث میشود: بیان هنری چیست؟ آیا در آثار هنری، حقیقت وجود دارد؟ نماد هنری چیست؟ آثار هنری چه معنایی میدهند؟ آیا تعریفی کلی از هنر وجود دارد؟ چهچیزی اثر هنری را به یک اثر هنری بدل میکند؟ تمامی این پرسشها، گرچه پرسشهای زیباییشناسیاند و در هنر نیز جای خودشان را دارند، در ملاحظهٔ موضوعهای ادراک زیباییشناختیِ آثار غیرهنری مطرح نمیشوند. فلسفهٔ هنر را میباید از نقد هنر نیز بهدقت متمایز کنیم؛ زیرا در نقد هنر از تحلیل انتقادی و ارزشگذاری خود آثار هنری بحث میشود و این با روشنکردن مفاهیم مندرج در این نوع حکمهای انتقادی جداست که وظیفهٔ زیباییشناسی به حساب میآید. درواقع، نقد هنر متوجه آثار هنری مشخص یا انواع خاصی از آثار هنری است؛ برای نمونه، آثاری با یک سبک یا از یک نوع و مقصود نقد هنر کسب درک بالاتر و فهم بیشتر از این آثار است. بنابراین، تحقق وظیفهٔ منتقد، متضمن تحقق وظیفهٔ زیباییشناس یا فیلسوف هنر است؛ زیرا منتقد در بحث و ارزشگذاری آثار هنری، مفهومهایی را به کار میگیرد که فیلسوف هنر، آنها را تحلیل و روشن کردهاست.» (بیردزلی و هاسپرس، ۱۳۹۲:۷۳_۷۴)
حجم
۸۳۹٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۶۶۸ صفحه
حجم
۸۳۹٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۶۶۸ صفحه
نظرات کاربران
کتابی خواندنی و بسیار آموزنده … سپاس از نویسنده خوبش