کتاب صخره سخت
معرفی کتاب صخره سخت
صخرهی سخت
کتاب صخره سخت نوشته محمدحسن روزی طلب است. این کتاب به بررسی پروندههای امنیتی در جمهوری اسلامی (۱۳۵۹-۱۳۵۷) میپردازد.
درباره کتاب صخره سخت
دستگاهها و نهادهای امنیتی و نظامی حکومت پهلوی با سرنگونی رژیم از هم پاشیده یا در معرض انحلال بودند و عملا مملکت به دست انقلابیها افتاد. ارتش که در بحبوحه انقلاب به مردم پیوسته و در ادامه راه نیز به خدمت انقلاب درآمده بود، مورد بغض و عناد گروهکهای وابسته به شرق و غرب قرار گرفت. در چنین شرایطی تأسیس نهادهای امنیتی نیز چندان سهل و ساده نبود، زیرا هم نفوذ اعضای گروهکها در آن نهادها محتمل بود و هم اینکه مبارزان انقلابی تجربه و سابقه چندانی در این عرصه نداشتند. به علاوه در روزگار مبارزه با رژیم، گروههای زیادی با خط مشی مختلف فعالیت میکردند که بعد از پیروزی انقلاب تمامی این گروهها خود را صاحبان اصلی انقلاب قلمداد میکردند. اگر به این شرایط توطئههای دشمنان خارجی و تحریک احزاب و گروههای قومی نیز اضافه شود، دشواری شرایط سالهای اولیه انقلاب روشنتر میگردد.
این کتاب با نگاهی دقیق و ژرف کاوانه به دغدغههای انقلابیها از فردای پیروزی انقلاب، درصدد ترسیم فضا و شرایط به وجود آمدن نهادهای امنیتی انقلاب و چگونگی عملکرد آنها در آن شرایط دشوار تاریخی است. نویسنده با نگاهی جدید و جستجوی وسیع در منابع مختلف مروری دقیق بر حوادث و موضوعات امنیتی دو سال ابتدایی انقلاب دارد و ضمن آن به توضیح عملکرد احزاب، گروهها و شخصیتها در قبال تحولات مختلف سالهای نخست پیروزی انقلاب پرداخته است.
خواندن کتاب صخره سخت را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به تاریخ انقلاب پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب صخره سخت
شهید فضل الله محلاتی درباره اقدامات اولیه برای تشکیل کمیته استقبال چنین میگوید:
«یک روز صبح بعد از اذان در منزل در حال استراحت بودم که تلفن زنگ زد. مرحوم مطهری بودند و گفتند: «دیشب احمد آقا از پاریس تلفن کردند و گفتند امام تصمیم گرفتهاند بیایند یران. شما رفقا را خبر کنید که به منزل ما بیایند.» من به بعضی از افراد تلفن کردم و صبح اول آفتاب به منزل مرحوم شهید مطهری رفتم. آقای مطهری فرمودند: «باید اول به فکر محلی باشیم، بعد هم کمیته ی استقبال را تشکیل بدهیم.» به مرحوم شهید بهشتی تلفن کردیم که ایشان هم بیایند آنجا. گفتند که بعضی از دوستان اینجا هستند و دارند مذاکره میکنند. دیدیم که دو تا کار میشود. الان آقای مطهری با یک نیرویی دارد کمیته تشکیل میدهد و آقای بهشتی هم با یک دسته دیگر صحبت کردهاند. برای اینکه هماهنگ کنیم، به اتفاق مرحوم مطهری به منزل شهید بهشتی رفتیم. بقیهی افراد جامعهی روحانیت را هم خبر کردیم و شورای مرکزی تشکیل شد. آن وقت دو دسته بودند که بعضیهایشان هم با هم خوب نبودند. یک دسته با آقای مطهری و بیشتر با ایشان همفکر بودند، مثل آقای عسگراولادی و آقای حاج مهدی عراقی و مرحوم حاج صادق اسلامی و آقای بادامچیان و رفقایی که از هیئت مؤتلفه قبلی بودند. گروه دیگری هم بودند که همین نهضت آزادیها و این تیپ بودند. به هر حال بعد گفتیم هر کسی که میخواهد از هر جمعیتی کمیتهی استقبال را تشکیل بدهد، از بین دوستان روحانیت مبارز، باید در کمیتهی استقبال حضور داشته باشند و تمام کارها زیر نظر جامعه ی روحانیت باشد. این پیشنهاد پذیرفته شد. قرار شد سه نفر انتخاب شوند. معمولا در جمعیت رأی مخفی میگرفتند. وقتی رأی گرفتند مرحوم شهید مطهری، مرحوم شهید مفتح و من به عنوان کمیتهی استقبال از طرف جامعهی روحانیت انتخاب شدیم. به من گفتند: شما زودتر بروید آنجا را آماده کنید و مدرسهی رفاه را هم برای ورود امام در نظر گرفتند... تصویب شد که اولین جلسهی کمیتهی استقبال در مدرسهی رفاه تشکیل شود و خلاصه شش نفر در آنجا انتخاب شدند. اینها دکتر سامی، مهندس توسلی، مهندس صباغیان، شاه حسینی، آقای تهرانچی، آقای دانش آشتیانی و آقای بادامچیان بودند. شش نفر آنها بودند، سه نفر هم از روحانیت بودند. مرحوم شهید مطهری و مرحوم شهید مفتح یک مقدار کارهای دانشگاهی داشتند، میرفتند و میآمدند و بنا شد من دائم آنجا باشم.
حجم
۱۰٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۱۰۸ صفحه
حجم
۱۰٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۲
تعداد صفحهها
۱۱۰۸ صفحه
نظرات کاربران
در یک کلام عالی
در بی نهایت قرار بدید لطفا
کتابی متقن و بسیار موشکافانه ناظر به ابعاد امنیتی دهه اول انقلاب اسلامی ایران