کتاب توتو، گربه نینجا؛ جلد چهارم
معرفی کتاب توتو، گربه نینجا؛ جلد چهارم
کتاب توتو، گربه نینجا؛ جلد چهارم نوشته درموت اولیری و ترجمه فاطمه عباسی است. مجموعه توتو، گربه نینجا را انتشارات پرتقال منتشر کرده است، این انتشارات با هدف نشر بهترین و با کیفیتترین کتابها برای کودکان و نوجوانان تاسیس شده است. پرتقال بخشی از انتشارات بزرگ خیلی سبز است.
درباره کتاب توتو، گربه نینجا؛ جلد چهارم
توتو یک ماموریت تازه دارد. او باید سفیر کشور فرانسه را برای دیدار از جواهرات سلطنتی حیوانات به برج لندن ببرد. او اول فکر میکند چه ماموریت راحتی! ولی همه چیز آن طورها هم راحت پیش نمیرود. توتو به دزدی متهم میشود و حالا باید همه قدرت نینجاییاش را به کار بگیرد تا هم فرار کند و خودش را نجات بدهد و هم دزد واقعی را پیدا کند و عدالت برقرار شود.
خواندن کتاب توتو، گربه نینجا؛ جلد چهارم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
کودکان ۷ تا ۱۲ سال مخاطبان این کتاباند.
بخشی از کتاب توتو، گربه نینجا؛ جلد چهارم
از نیمهشب گذشته بود. سرانجام شهردار دیک ویتینگتون۱ سوار بر اسبی غولپیکر همراه با تام گربهٔ مورداعتمادش که لای کتـش فرورفته بود، به مقصدش رسید: بالای هَمپستد هیث۲، بلندترین نقطهٔ لندن در قرون وسطی.
از آن بالا به پایتخت نگاه کردند. بهراحتی کلیسای جامع سَن پُل را میدیدند که با افتخار پابرجا بود. ساختمانی که برای تمامی اهالی لندن مثل فانوس دریایی بود و با منارهٔ بلندش بهطرف آسمان صاف و سرد شب بالا رفته بود.
لحظهای سکوت کردند و با خوشحالی از تماشای منظرهٔ شهری که در ساختن و امنیتش کمک کرده بودند، لذت بردند.
تام آهسته خُرخُری کرد و سروکلهاش از لای کت صاحبش پیدا شد، بیرون آمد و کشوقوسی به خودش داد و قوز کرد. بعد پوزهاش را به گردن دیک مالید و از پشت اسب روی علفهای خزهگرفته پایین پرید.
دیک و تام هر دو بسیار خسته بودند و باید این کار را مخفیانه و در دل تاریکی تمام میکردند. تا حدودی بهخاطر شهرتشان بود (اواخر قرون وسطی در لندن، همه شهردار و گربهاش را میشناختند) اما تا حدودی هم بهخاطر اهمیت و قدرت چیزی بود که تام با خود داشت.
دیک میترسید صدایش را بشنوند پس تا جایی که میشد آرام در گوش تام گفت: «تام، مطمئنی؟ تو با شکست عادلانهٔ شیطانی که میخواست کل شهر یا حتی کل کشور رو طاعونزده کنه، به دستش آوردی. پادشاه رودریک کَروکثیف شکست خورده و ارتشش به لطف تو فرار کرده. حالا با این قلادهٔ مرموز و جادویی تو قویترین حیوون روی زمینی! با قدرتی که بهت میده هیچکس تو مبارزه حریفت نمیشه و فوقالعادهتر از همه اینکه به زبون من میتونی حرف بزنی.»
گربهٔ دانا پاسخ داد: «رفیق قدیمی فکر میکنی این رو نمیدونم. بیشتر به همین خاطر هم هست که میخوام امشب این کار رو بکنم. نمیتونم خطر افتادن این قلاده به دست حیوونهای خطرناک رو به جون بخرم. دنیای حیوونها الان امنه اما امکان داره این قلاده رو گربه، موش یا سگ بدجنسی پیدا کنه... حالا با من بیا؛ وقتش رسیده.»
صاحبش از اسب پایین آمد و از خورجین اسبش صندوقچهای نقرهای بیرون آورد. آن را طرف تام گرفت و باهم کنار برکهای ایستادند.
شهردار به رفیقش لبخند زد. «تام، واسه گپ زدنهامون دلم تنگ میشه.»
«اوه دیک، غصه نخور هنوز هم میفهمم چی میگی اما حالا دیگه مجبور نیستم جوابت رو بدم. میتونم مثل یه گربهٔ معمولی رفتار کنم و بهت محل ندم!»
دیک خندید و تام را نوازش کرد. «خب، اگه مطمئنی که کار درست اینه، خیالت راحت به توافقمون احترام میذارم: نصفش رو میبریم به برج لندن و نصفش برای همیشه گموگور میشه.»
حجم
۱۰٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۰۸ صفحه
حجم
۱۰٫۸ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۰۸ صفحه
نظرات کاربران
توتو در ماموریت جدیدش وظیفه دارد سفیر فرانسه را برای دیدن از جواهرات سلطنتی حیوانها به برج لندن ببرد. به نظرش مأموریت سختی نمیآید ولی همه چیز آنطور که باید پیش نمیرود. در این جلد، توتو متهم به دزدی میشود و باید