کتاب شپش پالاس
معرفی کتاب شپش پالاس
کتاب الکترونیکی «شپش پالاس» نوشتهٔ الیف شافاک نویسندهٔ کتاب ملت عشق با ترجمهٔ طاهره کریمی در انتشارات آئینه بهار چاپ شده است. شپش پالاس نامزد جایزه بهترین داستان خارجی ایندیپندنت شده است. شخصیتها در این رمان در موقعیتهایی قرار میگیرند که با تمام جدّیت و تلخیشان وجهی بهشدت طنزآمیز دارند و به فرجامی طنزآمیز - باز هم در عین تلخی و جدیت - میرسند. رویدادها نیز وجهی طنزآمیز دارند. اعتراضی خیابانی که به موقعیتی مضحک تبدیل میشود، مزاری خالی که در هر دورهای بهنحوی زائرانی را به خود میخواند، خیابانی که لازم است برای خیابانکشی احداث شود، دیوارنوشتههای فحش، نفرین و هشدار و... و اینهمه بالاخره هر کدام به نوعی به موضوع آشغال ختم میشوند.
درباره کتاب شپش پالاس
شافاک دربارهٔ ایدههای نوشتن کتاب شپش پالاس میگوید :
« میدانید چه شد نوشتن این رمان را شروع کردم؟ روزی از روزها که نزدیکیهای میدان تاکسیم قدم می زدم، نوشتهای به رنگ سفید دیدم که کنار چشمهای تاریخی حک شده بود؛ در این مکان درویشی آرمیده است. آشغال نریزید وگرنه به زمین گرم میخورید… شاید ده بیست دقیقه همان جا ایستادم. به این فکر افتادم چطور شده این را نوشتهاند. خیال بافتم و رمان در ذهنم آغاز شد.»
«این داستان را که مینوشتم، از چیزهای بیاهمیت و سادهٔ زندگی مانند شپش، اسباب و اثاثیه، عکس آپارتمان و آشغالنوشتهها الهام گرفتم و روزمرگیها و حوادث گوناگون را در آنها جستجو کردم.»
شپشپالاس لحنی طنزآمیز دارد. این طنز از توصیف شخصیتها (حاقسیزلیق که نطفهاش با بیعدالتی عجین شده یا آنتیپوف که یونیفرم ژنرالی را درآورده و یونیفرم دربانی پوشیده) آغاز میشود.
بونبون، که روزگاری عمارتی باشکوه در استانبول بود، اکنون به ویرانهای تبدیل شده که خانهٔ ده شخصیت بسیار متفاوت و خانوادههایشان است: افرادی چون معلمی دائم الخمر و علاقه مند به فلسفه، زنی مبتلا به وسواس پاکیزگی و دخترش، یک یهودی که به دنبال عشق واقعی است و بانویی زیبا و ساده دل که گذشته اش، هنوز هم او را رها نکرده است. زمانی که آشغال های عمارت بونبون دزدیده می شوند، مجموعه ای از اتفاقاتی اسرارآمیز به وقوع می پیوندد که همه را برای یافتن حقیقت به تکاپو وا میدارد.
کتاب شپش پالاس را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به رمانهای اجتماعی و دوستداران آثار الیف شافاک پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب شپش پالاس
اگر علاقهمند هستید، میتوانند هر روز صبح به آن محل بروید، تا با چشمهای خودتان ببینید که چگونه حجم لایههای روی هم افتادهٔ این دیوار از جنس زباله که باغچهٔ عمارت را از پیادهروی خیابان جدا کرده است، هرگز تغییر نمیکند. کیسههای زباله از آنجا جمعآوری میشوند، اما با وجود این صعود و نزول، به نظر میرسد این گومهٔ زباله قصد دارد حضور جاودانهاش را به دیگر بنمایاند. این تپهٔ زبال جاندارانی را نیز همیشه در کنار خودش داشته است ـ دوره گردهایی که روزانه برای جمعآوری ضایعاتی مثل قوطی حلبی، مقوا، پسماندهٔ غذای همسایهها... و همچنین ارتشی از گربهها و کلاغها و مرغهای دریایی. البته در این چنین محیطهایی حضور حشرات موذی نیز اجتنابناپذیر میشود؛ هرکجا که مقداری زباله تلمبار شده باشد، قطعاً حشرات موذی نیز ضیافتی برپا کردهاند. شپشها هم در کاخ بنبن برای خودش امپراطوری باشکوهی به راه انداخته بودند.... و البته به آنچه میگویم اعتماد کنید: از میان ساسها، کنهها، سوسکها و انواع حشرات موذی، شپشها از بدترینها هستند...
حجم
۳۸۱٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۴۰۰ صفحه
حجم
۳۸۱٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۴۰۰ صفحه