دانلود و خرید کتاب لطفا انسان باشید! محمود نامنی
تصویر جلد کتاب لطفا انسان باشید!

کتاب لطفا انسان باشید!

معرفی کتاب لطفا انسان باشید!

کتاب لطفاً انسان باشید نوشتۀ محمود نامنی است. در این کتاب درمورد قلب که محوریت و مرکزیت اصلی زندگی ما است صحبت می‌کنیم.

درباره کتاب لطفاً انسان باشید

در این دل‌نوشته می‌خواهیم در مورد قلب تپندۀ زندگی و اساس و اصل هستی که مرکزیت زندگی ما را تشکیل می‌دهد صحبت می‌کنیم. مسئلۀ بسیار، بسیار مهمی که قرن‌هاست همۀ ما آن را فراموش کرده‌ایم و نمی‌دانیم که زندگی با آن نفس می‌کشد! 

اگر هنگام مطالعه ملاحظه می‌کنید که در بعضی موارد تعدادی از اشعار و سخنانی که در کتاب‌های دیگر و یا در همین کتاب تکرار شده نشانۀ بی‌توجهی نویسنده نمی‌باشد بلکه به بهانۀ مهم و مؤثرتر بودن آن موضوع مجبور به تکرار شده‌ایم تا در ذهن شما خوبان کاملاً عینیت و تجسم یابد.

لطفاً قبل از مطالعه کتاب، به نکات مهم آتی توجه فرمایید:

کتاب را در حالت عمودی بخوانید، نه افقی! به بیانی دیگر: کتاب را نخوانید که بخوابید، کتاب را بخوانید که بیدار شوید؟

زیرا بعضی کتاب‌ها قصه می‌گویند که بخوابید و بعضی کتاب‌ها قصه می‌گویند که بیدار شوید؟

فراموش نکنید: چقدر خواندن مهم نیست! چگونه خواندن است که مهم است؟

به بیانی دیگر: سعی نکنید چندین کتاب را بخوانید! بلکه یک کتاب خوب را چند بار بخوانید.

و ما می‌گوییم: فقط بخوان، بخوان و بخوان

زیرا دانش نهفته در کتاب‌ها جان بسیاری را نجات داده است؟

خواندن کتاب لطفاً انسان باشید را به چه کسی پیشنهاد می کنیم؟

کتاب لطفاً انسان باشید برای همۀ انسان‌هایی که دوست دارند زندگی خود را بهتر کنند و ذهن خود را باز کنند مناسب است.

درباره محمود نامنی

محمود نامنی متولد سال 1331 از نویسندگان پرکار ایرانی می‌باشد.

بخش‌هایی از کتاب لطفاً انسان باشید

این عشق عجیب از مادربزرگ به گفتة خودش که یک دختر معمولی با یک جهان معمولی بود، چطور به پروانة عاشق ساخت که هر بیت شعر، هر غزل، هر نگاه، هر قطره بارون، روحشو به اوج خلوت شعف‌انگیز فرشتگان می‌برد و سراپای وجودشو سرشار از شوق می‌کرد و دلشو پر از شراب تور که مست، مست می‌شد و بی‌قرار دیگه اون به دختر عادی نبود، هر شامگاه، بالشش به ابر صورتی می‌شد که به یاد دوستش بر آسمان‌ها مخمل می‌گزید و هر پگاه، به شوق باد لب دوستش، بوسه بر لب فرشته‌ها می‌زد. به سفارش دوستش وقتی در دل شبه تسبیح سبزش را به سینة گرمش می‌فشرد و تصویر چشمای معصوم و سیاه دوستشو با شبنم چشماش شستشو می‌داد و از شعف این غم، همنام خودشو صدا می‌زد و تا پگاه، ۱۲۱۰ باره می‌سرود: یا عشق مدد یا مادربزرگ می‌گفت: این عشق، زندگی را برایم پس شیرین و دلنشین کرده، این لطف خداست که بهمن مرحمتی عطا کرد تا روح نیازمند و خسته‌ام را با روح پاک و زلال شما بیامیزم راستی یادته؟

مادربزرگ مثل همیشه با شیطنت خاص خودش در یکی از نامه‌هاش علت این آشنایی را به گردن اخوان ثالث و شعر دریچه‌هایش انداخت! و دوستش در نامه‌ای با تبسمی فقط او را «دزد دل» نامید و گفت: گناه خود را گردن دیگران نیندازه.

Jaseem
۱۴۰۳/۰۶/۱۱

بسیار یک کتاب عالی بود تشکر از نویسنده محترم این کتاب

Diniz Arash
۱۴۰۳/۰۷/۱۵

یکی از موثرترین کتاب ها است✨

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۵٫۶ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۹۷۶ صفحه

حجم

۵٫۶ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۰

تعداد صفحه‌ها

۹۷۶ صفحه

قیمت:
۲۵۷,۰۰۰
تومان