کتاب آسایشگاه ساعت شنی
معرفی کتاب آسایشگاه ساعت شنی
کتاب آسایشگاه ساعت شنی نوشته برونو شوتس است که با ترجمه نگار عباسپور منتشر شده است. این کتاب نوشته نویسندهای لهستانی است که در دوران جنگ جهانی دوم به دست نازی ها کشته شد.
درباره کتاب آسایشگاه ساعت شنی
این مجموعهداستان شرح واقعهنگارانه سیر پیشرفت او طیِ مراحل کشف است. کشفوشهود در طبیعت در تمام فصول آن، در تمام رنگها و مراحلش، جوزف را به شیدایی پرشوری میرساند و مجال شناخت خویش را به آن کودک به مثابه هنرمند میدهد. گوناگونی نامحدود و سرسامآور دنیای گستردهتر، با نمادها و مظاهرِ ملّی، در آلبوم تمبر پسربچّهای مدرسهای (در داستان «بهار») آشکار میشود. در همان داستان، یادآوری اوّلین عشق در فصلی طولانی و خوابمانند با خیالی دربارهی خانهای افسونشده و جریان تلاش نافرجام جوزف برای نجات شهدختِ آینده درهم میآمیزد. داستانهای انتهایی مجموعه این روند خودیابی را ادامه میدهند و تنهایی بنیادی، اندوه و ناامیدی تقریبی در زندگی واقعی شولتس را هویدا میکنند.
آسایشگاه ساعتشنی دومین مجموعهداستان برنو شولتس به نثر است. این مجموعه که در سال ۱۹۳۷ در ورشو منتشر شد، سه سال بعد از انتشار خیابان تمساح بود که بیرون آمد. آسایشگاه هم به گفته خودِ شولتس همچون کتاب قبلی «تلاشی برای دستیافتن به سرگذشت خانواده و خانهای خاص در شهرستان است -آن هم نه براساس اسناد، رویدادها، مطالعهی شخصیّتها یا سرنوشت مردم، که از طریق جستجوی معنای اسطورهای آن و هسته بنیادی آن سرگذشت... آن فضای مبهم و تلویحی، آن هالهای که هرچه بیشتر و بیشتر اطراف سرگذشت هر خانوادهای را میگیرد، تنها گهگاه صورت دوم و اسطورهای خود را بر ادیبان آشکار میکند: همان صورت ثانوی، همان عمقی که رمزورازِ پنهانی خون و نژاد درونش نهان شده... این اصول اسطورهای به طور ذاتی در قلمرو خیالات نخستین کودکانه، شهود، ترسها و انتظاراتی قرار دارند که مشخّصهی دوران طلوع زندگیاند».
آسایشگاه بازآفرینی شاعرانه خودزندگینامهی شولتس است. خاطرات کودکی که نعمت ادراک فوقالعاده به او داده شده و از نگاه یک هنرمند بیان میشوند؛ سفر او به گذشتهای ازدسترفته و شادمانهتر. این دوران، دورانیست که پدر هنوز زنده است ولی آنچنان که در کتاب اوّل نویسنده بود، دیگر فکروذکر اصلی و غالب پسرش نیست. در اینجا مادر حضوری پرعطوفت و آرامبخش دارد. باقی اعضای خانواده حضور کوتاهی در این مجموعه دارند؛ دخترک جوانِ خدمتکارِ چشمآبی و خونگرم، یعنی آدِلا، همچنان در خانه کمکحال است و همچنان همان متصدّی امور و عنصریست که بارِ جنسی دارد. در داستان اصلی و چیرهدستانهی مجموعه که عنوان کتاب هم از آن میآید، جوزف، پسرِ وظیفهشناس و راوی تیزبین، در برزخ به ملاقات پدر میرود و از آشفتگی و ترسهای نهان آنجا آگاهمان میکند. با این وجود، آسایشگاه متعلّق به جوزف است.
خواندن کتاب آسایشگاه ساعت شنی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات داستانی پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب آسایشگاه ساعت شنی
نامش را بدون هیچ ویژگی و وصفی تنها کتاب میگذارم و ردّی از ناچاری در این میانهروی وجود دارد، تسلیمی بیصدا در برابر عظمت امر متعالی، آخر هیچ واژه و هیچ تلمیحی نمیتواند آنطور که باید بیانگر لرزِ برآمده از ترس و دلواپسی از پیشامدی بینام باشد؛ پیشامدی که از تمامی ظرفیّت ما برای حیرت فراتر میرود. هنگامی که با آن رویداد پرشکوه روبهرو هستیم، انبوه صفات یا غنای توصیفات چگونه میتواند به کمکمان بیاید؟ گذشته از این، هر خوانندهی حقیقی، که این داستان روی سخنش تنها با اوست، به هر حال با نگاه مستقیم من به چشمانش هنگامی که سعی میکنم منظورم را به او برسانم حرفم را خواهد فهمید. نگاه نافذ کوتاه و تماس آرام دستْ خواننده را هشیار خواهد کرد و او حیرتزده در برابر شکوه کتاب چشم بر هم خواهد زد. آخر مگر ما از زیرِ آن میز خیالی، که من را از خوانندگانم جدا میکند، مخفیانه دستان همدیگر را نمیگیریم؟
کتاب... افق، جایی میان طلوع کودکی، در اوّلین سپیدهدم زندگی، با تابش ملایمش روشن شده بود. کتاب با تمام شکوهش روی میز پدرم جا گرفته بود و پدر، که بیصدا در آن غرق بود، با حوصله با سرانگشتِ خیسش روی عکسبرگردانها انگشت میکشید، تا آنکه صفحات خالی کمکم همراه با نوعی دلواپسی دلپذیر شکلی مبهم و خیالی به خود گرفتند و ناگهان همانطور که به شکل تکّهکاغذهایی ورقورق میشدند، تکّهای شبیه به پر طاووس۴۲ را نمایان کردند؛ احساسْ آن تصویر را محو کرده بود و با دیدنش چشمان انسان به سوی طلوعی ناب از رنگهای ملکوتی، به سوی رطوبت اعجابآور خالصترین آسمان آبی معطوف میشد.
حجم
۳۱۹٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۸۸ صفحه
حجم
۳۱۹٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۸۸ صفحه