کتاب هوش عاطفی
معرفی کتاب هوش عاطفی
کتاب هوش عاطفی نوشته الکس سی. وولف است که با ترجمه نسرین حاجی ابولزاده منتشر شده است. این کتاب راهنمای روانشناختی برای کسب مهارتهای اجتماعی، بهبود روابط و ارتقای هوش عاطفی است.
درباره کتاب هوش عاطفی
آیا ذهن انسان میتواند در کمک به بشر برای رسیدن به زندگی موفق مؤثر باشد؟ پاسخ میتواند احتمالاً باشد، اما اگر بخواهید وظایف را در پروژههای متعدد مرتب و مدیریت کنید، بنابراین درخواست بهبود هوش عاطفی چیز زیادی نیست. هوش عاطفی ظرفیت فرد برای شناخت احساسات خودش و مدیریت مؤثر آنها است.
در این کتاب، بهطور مختصر پنج عنصر کلیدی هوش عاطفی را مورد بحث قرار خواهید گرفت: انگیزش، مهارتهای اجتماعی، خودآگاهی، همدلی، و خودتنظیمی. درک واضحی از نقش آنها در کمک به تسلط یافتن بر مهارتهای اجتماعی، بهبود روابطتان، و بالا بردن بهره هوش عاطفیتان کسب خواهید کرد.
در این روند آموزنده، مؤلفههای گوناگون هوش عاطفی، چگونگی کسب آنها، و چگونگی بهبود هوش عاطفیتان در رابطه با مؤلفههای مذکور را خواهید شناخت. نقش هوش عاطفی در دامنه وسیعی از حوزههای زندگی باید پرداخته شود. این حوزهها از سکوهای رهبری پیچیده تا بابهای رایج تربیت فرزند متفاوت است.
خواندن کتاب هوش عاطفی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام دانشجویان روانشناسی پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب هوش عاطفی
هوش در طی قرنها همواره محدود به حل مسائل از طریق زبان و منطق ریاضی شده است. در مقابل، برخی ثابت کردهاند که این توصیف کلی از هوش غلط است. آنها نشان دادهاند که میتوانند مسائل را بدون استفاده از منطق، واژگان و ارقام حل کنند. برای مثال، با استفاده از هوش عاطفی (نه هوش بهتنهایی)، میتوانید یک موضوع را با استفاده از روان افراد، فضا و گاهی حتی موسیقی حل کنید. هنگامی که فردی به یک اختلال هیجانی مانند استرس یا افسردگی مبتلاست، این وضعیت میتواند تنها با تغییر محیط (فضا) اصلاح شود.
درمان جذاب دیگر برای کاهش استرس گوش دادن به یک موسیقی آرام و احساسی است. ازیکطرف، هوش معتقد است که تنها راه درمان افسردگی یا استرس دنبال کردن مراقبت پزشکی است. دکتر یک راهنمای پزشکی فرمولبندی شده را کلمه به کلمه به شما خواهد گفت، که از منطق خاصی برای رفع افسردگی پیروی میکند. درست است – این راهنمایی مؤثر خواهد بود. هرچند، شیوه هوش عاطفی برای حل چنین بیماری مؤثرتر و با یک شیوه دوستانه، مانند موسیقی، خواهد بود. عامل مشهود دیگر در باز تنظیم مفهوم "هوش" نظریهای است که توسط انسانشناسان ارائه شده است. متوجه میشوید که این محققان حتی روانشناس نبودهاند، اما دیدگاه حیرتانگیزی درباره هوش دارند. آنها معتقدند که برخی فرهنگها نظریه شناختهشده بهعنوان هوش را هرگز درک نمیکنند. در حقیقت، اگر قرار بود این فرهنگها هوش را تعریف کنند، آن را در ارتباط با تکوین اخلاقی، اطاعت، و مهارتهای شنیدن بهتر تعریف میکردند.
دیگر محققان شکاکتر درباره هوش دانشمندان علوم اعصاب هستند. توضیح آنها این است که چون مغز انسان تقریباً بهاحتمال بیشتر بسیار متمایز و شامل یک ساختار مدولار، همانند نوع واحدی از توانایی ذهنی – هوش عاطفی – است. این یافتهها نشان میدهند که در زمانهای اخیر هوش برخلاف آنچه سابقاً تصور میکردیم میتواند بهعنوان اتحاد سستتر مهارتها در مقابل در نظر گرفته شود. در اواخر قرن گذشته، کاملاً آشکار بود که کارکردهای مغز انسان تا حد زیادی بههمپیوسته هستند.
کاملاً روشن بود که فرایندهای ذهنی قویاً در هوش و هیجانات انسان دخالت دارند و احتمالاً فعالکننده آنها هستند. بنابراین، هنگامی که گفته میشود فردی باهوش است به چه معناست؟ این سؤالی است که ظاهراً همواره وجود داشته است. این سؤال باعث ایجاد کشمکش در میان دانشمندان مشهور و پژوهشگران مشتاق شده است. بااینوجود، باید معادلهای برای حل این مسئله وجود داشته باشد. مسئله دیگری که مایه نزاع در میان محققان و پژوهشگران شده است تعیین نقش مثبت هیجانات انسانها در هوششان است. این پاسخها را تنها به چند قرن پیش باز میگردند. در یونان باستان، فیلسوفانی معروف به فیلسوفان رواقی وجود داشتند. به نظر میرسید که این نظریهپردازان کشمکش فوق را آسان میکنند. چگونه؟ دیدگاه آنها این بود که احساسات بسیار فردی هستند. آنها توضیح دادند که احساسات بسیار خود جذب نیز هستند. ازاینرو، طبق نظر آنها، استخراج بینش از احساسات نسبتاً نادرست است. آنها نیز تأکید کردند که اتکا بر هیجانات برای آگاهی خردمندانه از یک موضوع خاص مناسب نیست. برای کسب خرد یا بینش از هیجانات، آنها باید از باعقل ترکیب شوند. این ترکیب چیزی است که اکنون هوش عاطفی نامیده میشود.
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۱۷ صفحه
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۱۷ صفحه