کتاب استراتژی خوب، استراتژی بد
معرفی کتاب استراتژی خوب، استراتژی بد
میکروکتاب استراتژی خوب، استراتژی بد؛ چطور استراتژیستی تأثیرگذار بشوی چکیدهای از کتاب ریچارد روملت است که در انتشارات لیوسا به چاپ رسیده است.
درباره کتاب استراتژی خوب، استراتژی بد؛ چطور استراتژیستی تأثیرگذار بشوی
میپرسی از این کتاب چه عایدت میشود؟ یاد میگیری چطور استراتژیستی تأثیرگذار بشوی.
چه چیزی استراتژیهای موفقیتآمیز را از استراتژیهای ناموفق جدا میکند؟ درنهایت، هر دو برای دستیابی به هدفی واحد طراحی میشوند و بااینحال نتایج آنها بسیار متفاوت است.
همچنانکه در ادامه معلوم میشود، بخشی از این تفاوت در این نهفته است که ما درواقع استراتژی را چه چیزی بپنداریم. بهعبارت دیگر، استراتژیهای ناموفق چهبسا اصلاًاستراتژی نباشند.
نکات این کتاب از طریق استفاده از تجربیات موارد موفقیتآمیز- و گاهی موارد بهگونهای فاجعهبار موفقیتآمیز-دیدگاهی در مورد تفکر راهبردی در اختیارت میگذارد. با بررسی دانشی که از نمونههای مختلف جمعآوری شده، اطلاعاتی درباره آناتومیِ استراتژیِ موفقیتآمیز بهدست میآوری و یاد میگیری چطور آن را در زندگی و کسبوکارت بهکار ببری و چطوری خودت متفکرِ استراتژیکِ مؤثری بشوی.
همچنین یاد میگیری که،
• چرا باید حواست باشد که گاف ندهی و چرتوپرتی بهظاهر شهوانی نگویی؛
• چطور ظهور یک مرد در ایتالیا به راهاندازی چهارهزاروپانصد کافیشاپ زنجیرهای منجر شد؛
• چطوری به عمق مسائلِ آشکار نگاهی بیندازی تا قدرتهای پنهان در پسِ موقعیت را پیدا کنی و تأثیرگذاریشان را به حداکثر برسانی؛
• چطور یک طراحی هندسی منجر شد به مرگ پنجاههزار سرباز رومی؛
• و بالأخره، میفهمی که همهی استراتژیهای خوب در چه موردی مشترک هستند و استراتژیهای بد چه کمبودی دارند.
خواندن میکروکتاب استراتژی خوب، استراتژی بد؛ چطور استراتژیستی تأثیرگذار بشوی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به کتابهای موفقیت در زندگی و کسبوکار مخاطبان این کتاباند.
بخشی از میکروکتاب استراتژی خوب، استراتژی بد؛ چطور استراتژیستی تأثیرگذار بشوی
ازآنجاکه هر استراتژی و راهبردی برای رفع نیازی بخصوص طراحی میشود، خیلی طبیعی است که متفاوت بهنظر برسد. درهرحال، جزء ضروری هر استراتژی موفقی هستهٔ اصلی آن است.
این هستهٔ اصلی از سه بخش تشکیل شده که دوتای اولی عبارتند از «ارزیابی و تشخیص» و «خطمشیِ رهبری و هدایت.»
ارزیابی و تشخیص، تجزیهوتحلیلی ساده از مجموعه شرایطی اغلب پیچیده است، و خطمشیِ هدایت و رهبری رویکردی را تعیین میکند که برای مقابله با این ارزیابی و تشخیص بهکار گرفته میشود.
نمونهای از این اجزای کاری را میتوانی در خطمشیِ سال ۱۹۹۳ شرکت آیبیام پیدا کنی. در خلال آن سال، آیبیام رو به افول بود و استراتژی موفقیتآمیز قبلیاش در ارائهٔ کامپیوترهایی کامل، دیگر در صنعتِ آسیبدیدهای که بسیاری از شرکتهای کامپیوتری ارائهٔ قطعات جداگانه را از آنجا شروع کرده بودند، کارآیی نداشت.
درحالیکه خیلیها معتقد بودند این اَبَرشرکت باید خودش را با این فروپاشی وفق بدهد، لوئیس گِرِستنِر، مدیر عامل شرکت، دستبهکارِ ارزیابی و تشخیص متفاوتی شد؛ بهجای اینکه ادارات مختلف آیبیام را تجزیه کند، آنها را متمرکز و در هم ادغام کرد تا رهبر بازار جدید در مشاورهٔ فناوری اطلاعات بشوند.
بعد، برای تصویب این ارزیابی، خطمشی تازهای ایجاد کرد که منابع شرکت را بر راهحلهای مشتریمحور متمرکز میکرد.
جزء آخرِ هستهٔ اصلیِ استراتژی «مجموعهای از اقداماتِ منسجم» است که تضمین میکند خطمشی هدایت و رهبری مؤثر واقع میشود. بهعبارت دیگر، اقدامات لازم برای دستیابی به اهداف خطمشی هدایت و رهبری نباید در تضاد با یکدیگر باشد.
یک نمونه از شکست در ایجاد اقداماتِ منسجم را میشود در شرکت خودروسازی فورد دید.
حجم
۱۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۴ صفحه
حجم
۱۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۴ صفحه