کتاب روش های خودیاری غلبه بر ترس و خشم

روش‌های غلبه بر ترس و خشم کتابی در زمینه خودیاری نوشته رابرت کورتاد است که با ترجمه مهدی قراچه‌داغی در انتشارات لیوسا به چاپ رسیده است. پیام نویسنده در کتاب این است: مهم نیست چه احساسی داریم؛ مهم این است چگونه عمل کنیم.

 درباره کتاب روش‌های غلبه بر ترس و خشم

در کتاب روش‌های غلبه بر ترس و خشم  نویسنده سعی کرده‌ است راه غلبه بر خشم و هراس را با توجه به روش بهبود آموزش دهد. این کتاب براساس نکته‌های بیان شده در جلسات ریکاوری اینترنشنال نگارش یافته است و دربرگیرندهٔ نظریات و نوشته‌های آبراهام لو روان‌پزشک است. علاوه بر نظریات این روان‌پزشک، به‌طور خلاصه به نظریات دیگران هم اشاره شده است.

هدف جلسات غلبه بر خشم و احساس ناامنی است. کسانی‌که با افسردگی و اضطراب روبه‌رو هستند می‌توانند از این کتاب بهرهٔ فراوان ببرند. این روش به کسانی‌که با اختلالات شدید روانی روبه‌رو هستند، همچنین به کسانی‌که از اختلالات خفیف روانی رنج می‌برند، کمک می‌کند.

این روش به کمک هزاران نفری که مایل بودند در مورد سلامت روانی خود کار کنند، مشهور شد. بیماران متوجه شدند که این نظام درمانی مؤثر واقع می‌شود. متأسفانه امروز بسیاری از مردم از این برنامه آگاهی ندارند.

یکی از امتیازات این روش درمانی خودیار این است که هزینه‌ای در برندارد. هرکس می‌تواند بدون پرداخت پولی هنگفت از این روش درمانی استفاده کند. اشخاص می‌توانند به‌تنهایی و با توجه به شرایط خودشان این روش را به‌کار بگیرند. گروه‌های محلی به‌دست اشخاصی غیرحرفه‌ای که برای این کار آموزش دیده‌اند، اداره می‌شود و جلسات خود را برقرار می‌کنند.

 خواندن کتاب روش‌های غلبه بر ترس و خشم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

 علاقه‌مندان به کتاب‌های خودیاری مخاطبان این کتاب‌اند.

 بخشی از کتاب روش‌های غلبه بر ترس و خشم

آدم‌های حساس با انتظارات و توقعات بیجا از خود، نشانه‌های بیماری ایجاد می‌کنند. بعضی‌ها تصور می‌کنند که کمال‌طلبی فضیلت است، حال آنکه ابدآ چنین چیزی نیست.

آبراهام لاو می‌گوید کمال‌طلب‌ها می‌خواهند استثنایی باشند. او معتقد است آدم‌های عصبی می‌خواهند در سطح استثنایی قرار بگیرند. کمال‌طلب‌ها خود را بسیار مهم ارزیابی می‌کنند. برای انحصارطلب‌ها، شکست در انجام کاری به بهترین نحو خشمی ایجاد می‌کند که جهت آن به درون خودشان است. کمال‌طلب حاشیه‌ای برای اشتباه در نظر نمی‌گیرد. وقتی تنیس‌بازِ کمال‌طلب توپش به تور بخورد، راکتش را به کناری پرتاب می‌کند. بازیکن بیسبال وقتی اشتباه کند، چوب چوگانش را می‌شکند. آلبرت الیس۲۹ روان‌شناس می‌گوید بسیاری از ما تفکر یا هیچ یا

همه‌چیز داریم. خیال می‌کنیم اگر کامل و صددرصد بی‌عیب و نقص نباشیم، فاقد ارزش هستیم.

دکتر آبراهام لاو برای درمان این معضل به متوسط بودن نظر دارد. او معتقد است که همهٔ ما در سطحی متوسط عمل می‌کنیم که کمی از کامل بودن فاصله دارد. او می‌گوید هدف معمولی بودن نیست. هدف این نیست که ضعیف باشیم. اما باید کامل و صددرصد بی‌عیب و نقص نبودن را بپذیریم. واقعیت این است که بسیاری از افراد متوسط موفق هستند و شادمان زندگی می‌کنند. اما اغلب کمال‌طلب‌ها خوشبخت و شاد نیستند.

از اینکه بگذریم، کسانی‌که به کامل بودن اصرار دارند کارآیی‌شان کمتر است. کامل نشدن برای این عده تولید ناراحتی می‌کند و تنش به همراه می‌آورد. و این ناراحتی اغلب به عملکردی اشتباه منجر می‌شود. به‌این‌ترتیب چرخه‌ای منفی ایجاد می‌شود که از عملکردها می‌کاهد.

عملکرد ما زمانی خوب می‌شود که کارمان را به‌خوبی انجام دهیم و درضمن کمی کمتر کامل بودن را بپذیریم. اگر بپذیریم که می‌توانیم و حق داریم که اشتباه کنیم، آرامش بیشتری پیدا می‌کنیم و کمتر مرتکب اشتباه می‌شویم. نیازی نداریم که عالی و بی‌کم‌وکاست باشیم. زمانی باید نگران باشیم که بخواهیم عالی و صددرصد بی‌عیب و نقص باشیم.

«بعضی از بدترین اتفاقاتی که برایم افتاد، هرگز اتفاق نیفتاد.»

مارک تواین