کتاب نامتناهی
معرفی کتاب نامتناهی
کتاب نامتناهی اثری از جیم کوییک است که در انتشارات رهآورد مدیریت منتشر شده است. این کتاب به ما کمک میکند تا تمام محدودیتهایی را که ذهن را به خود درگیر میکنند از میان برداریم و زندگی متفاوتی، سرشار از یادگیری برای خود رقم بزنیم.
درباره کتاب نامتناهی
فرقی نمیکند که چه سن و سالی داشته باشیم، در کجا زندگی کرده باشیم و زن باشیم یا مرد. همه ما قابلیتهایی داریم که به ما کمک میکند دنیا را متحول کنیم. مغز ما، قدرت خارقالعادهای در آفرینندگی و اندیشیدن دارد و این برتری ما به سایر موجودات است. احتمالا از خودتان میپرسید اگر همه دارای این قابلیتها هستند، چرا نمیتوانند آن را به منصه ظهور برسانند و آن را در دنیای خود، به صورت عملی نشان دهند و از آن استفاده کنند؟
جیم کوییک در کتاب نامتناهی به این سوال پاسخ میدهد: دلیل اینکه ما نتوانستهایم قابلیتهای خود را به منصه ظهور برسانیم و آنطور که باید و شاید از آن استفاده کنیم این است که محدودیتهایی داریم. این محدودیتها البته چیزی جز تعدادی مفاهیم نیستند که امروزه آنها را خارج از رده میخوانیم. بنابراین، با این توضیحات، ما به راحتی قادریم که تمام محدودیتها را کنار بگذاریم و از قابلیتهایمان استفاده کنیم. این کتاب به ما کمک میکند تا با آنچه که قدرت ذهنی ما را در چنگال خود گرفته است، خداحافظی کنیم.
کتاب نامتناهی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
نامتناهی کتابی است برای تمام آنهایی که دوست دارند از تمام قابلیتها و تواناییهایی که دارند، استفاده کنند و آنها را از حالت بالقوه به حالت بالفعل دربیاورند.
بخشی از کتاب نامتناهی
حواسپرتیِ دیجیتالی
پیش از ظهور تلفنهای همراه، در تمام مدتی که آنلاین بودیم، میگفتیم: «زود برمیگردم». امروزه اما از این عبارت دیگر خبری نیست. صدقه سرِ دستگاههای هموارهمتصلِ همیشه آنلاینمان ما اصلا فضای مجازی را ترک نمیکنیم. ما یکسره در «فضای مجازی» زندگی میکنیم، نمیخواهیم برای مدتهای طولانی در روز، قید ارتباط دیجیتالی را بزنیم؛ بنابراین، صرفاً از وحشت اینکه مبادا چیزی را از دست بدهیم، مدام در مدار باقی میمانیم.
مشکل اینجاست که از این وضعیت لذّت نیز میبریم. هر موج پیدرپیِ دوپامینِ برآمده از «لایک» ها یا از نوشتههای دوستان و عزیزانمان، به تقویتِ بیشازپیشِ این رفتار ما منجر میشود و عزم ما را جزمتر میکند؛ اما این پاداشها مغزهای ما را دگرگون میکنند؛ بهجای اینکه در صف اتوبوس، اتاق انتظار پزشک یا هر صف دیگری، از تجربهٔ دورهٔ عدم فعالیت، نهایت بهرهبردای را بکنیم، گوشی هوشمند خود را برداشته و به وَرز دادن ماهیچههای مختصِ حواسپرتی میپردازیم.
درست همانگونه که تنها تعداد اندکی از ما چهگونه آموختن را آموختهایم، شمار کسانی که چگونگی غربالِ انبوهِ اطلاعات را بدانند و سره را از ناسره بازشناسند نیز اندک است؛ تنها کاری که میکنیم این است که به واسطهٔ تنوع وظایف، تمام آن اطلاعات را ببلعیم؛ هرچند که رهآورد مطلوبی هم نصیب ما نمیشود.
بهگفتهٔ دانیل جی لویتین، دانشمند عصبشناس: «اگر از مغز بخواهیم از فعالیتی به فعالیت دیگر بپرد، موجب میشود که قشر پیشپیشانی و استریاتوم، گلوکزِ اکسیژنه بسوزانند و این دقیقاً همان سوختی است که مغز برای انجام وظایف خود نیاز دارد. این سنخ پرشهای پیوسته و باشتابی که ما در حین انجام همزمان چند کار مرتکب میشویم، آنقدر سریع سوخت مغز را تمام میکند که ما در زمانی بسیار کوتاه، دچار حس خستگی و سستی میشویم. ما بهمعنای واقعی کلمه، تهِ مواد مغذّی مغزی را در میآوریم و عصارهاش را میمکیم و این موضوع، عملکردِ شناختی و فیزیکیِ مغز را به خطر میاندازد».
دستگرمی
از قسمت تنظیمات گوشی همراه خود، دنگ و دونگِ تمام گوشزدهای غیرضروری و حواسپرتکن را غیرفعال کنید.
حجم
۵۱٫۷ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۳۳ صفحه
حجم
۵۱٫۷ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۳۳ صفحه