کتاب صحبت با کودکان در ارتباط با فقدان
معرفی کتاب صحبت با کودکان در ارتباط با فقدان
صحبت با کودکان در ارتباط با فقدان کتابی از ماریا تروزی و کتی ماسیمینی است. در این کتاب واژهها، راهکارها و خرد برای کمک به کودکان در رویارویی با مرگ، طلاق و دیگر زمانهای سخت به بزرگترها آموزش داده میشود.
درباره کتاب صحبت با کودکان در ارتباط با فقدان
این کتاب داستان کودکانی است که فقدان را تجربه کردهاند. ما نمیتوانیم بدون از دست دادن چیزی زندگی کنیم. هیچکس تاکنون این را شاعرانهتر از سوامی ویوکاناندا ،راهب و قدیس بزرگ هندی، یکی از اولین کسانی که مکتب هندو را در نیمهی دوم دهه ۱۸۰۰ به غرب معرفی کرد، بیان نکرده است:
«با نگاه کردن به اطراف خود متوجه چه چیزی میشویم؟ گیاه از دانه بیرون میآید، تبدیل به درخت میشود، چرخه را کامل میکند و دوباره تبدیل به دانه میشود. حیوان بهوجود میآید، در زمان معینی زندگی میکند، میمیرد و چرخه را کامل میکند. انسانها نیز همین طور. کوهها بسیار آرام اما مطمئناً خرد میشوند، رودخانهها بسیار آرام اما مطمئناً خشک میشوند. بارانها از دریا بهدست میآیند و دوباره به دریا باز میگردند. چرخهها در هر جایی که کامل میشوند: تولد، رشد، توسعه و زوال، با دقت ریاضیاتی به دنبال هم میآیند. این تجربهی هر روزهی ماست.»
این کتاب، دو درس پویا را به ما میآموزد: (۱) چطور حرفها، افکار و احساسات کوچکترها را تفسیر کنیم و (۲) چطور با کودکان ارتباط برقرار کنیم تا بعد از هر فقدانی و با هر ابعادی بتوانند زنده بمانند و رشد کنند. سندیت و عشق، نقاط اصلی پیام این کتاب هستند.
داستانهای هر فصل، خودمحتوا هستند و با هم ارتباط ندارند. اگر نخست فصل آخر را بخوانید اجزای لازم برای راهنمایی کودکان در هر فقدانی را بهدست خواهید آورد، اگرچه این فصل بهطور خاص روی فقدانهایی تمرکز میکند که کودکان در رشد و پیشرفت روزمرهشان با آنها مواجه میشوند. در پنج فصل ابتدایی (بخش ۱)، داستانها روی این مسئله تمرکز دارند که کودکان چگونه مرگ و دیگر فقدانها را پردازش میکنند، یعنی چطور فکر میکنند، چه حسی دارند و چطور واکنش نشان میدهند، در فصلهای ۶ تا ۱۳ (بخش ۲) داستانها نشان میدهند کودکان چطور با مرگ اعضای مورد علاقهشان در خانواده یا دوستان مواجه میشوند؛ و در فصلهای ۱۴ تا ۱۷ (بخش ۳)، داستانها نشان میدهند کودکان چگونه با فقدانهای غیرمرگ کنار میآیند. در هر فصل، نویسنده همچنین با جزئیات بیان میکند که گفتار و رفتار ما آنقدر حیاتی است که کودکان میتوانند بدون اثرات روانشناسی یا اثرات فیزیکی زیانبخش، فقدان را بپذیرند.
خواندن کتاب صحبت با کودکان در ارتباط با فقدان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
والدین، مربیان و روانشناسان کودک مخاطبان این کتاباند.
بخشی از کتاب صحبت با کودکان در ارتباط با فقدان
اگر کودکان بخواهند بعد از هر فقدانی بهبود یابند و درمان شوند، باید برای آن غصهداری کنند. «غصهداری، دومین تکلیف سوگواری، به معنی تجربه کردن احساسات رنجآور مربوط به مرگ یا دیگر فقدانهاست». غصه، پاسخ جسمی و روانی است که وقتی انسانها با واقعیت فقدان کنار میآیند و از شخصی که دیگر در کنارشان نیست یا از موقعیتی که دیگر تحت کنترل آنها یا در دسترس آنها نیست جدا میشوند، آن را تجربه میکنند. «خشم» و «ناراحتی» احساسات اصلی غصه را هم در کودکان و هم در بزرگسالان تشکیل میدهند. همهی انسانها احساس جدایی و تنهایی در رنجشان را دارند زیرا غصه یک خصیصهی فردی است؛ یعنی هر کس شیوهی غصهداری خود را دارد.
بسیاری از مردم بیان میکنند، که به عنوان فرهنگ، ناراحتی را راحتتر از خشم تحمل میکنیم، اما من مخالفم. ناراحتی که معمولاً حاد و شدید است و فوراً بعد از مرگ عزیزان یا دوستان رخ میدهد، بعد از چند هفته یا چند ماه، آرام میشود و کاهش مییابد، بر خلاف خشم. ما در بهبود ناراحتی احساس درماندگی میکنیم؛ بنابراین، به این دلیل که ما را ناراحت میکند، چشمهایمان را به روی آن و همچنین روی کودکان غصهدار میبندیم.
زوجی را به یاد میآورم که وقتی فرزندشان و دوستانش با اسلحهی گرم بازی میکردند، به طور تصادفی تیر خورده بود. فرزندشان چهار خواهر و برادر داشت که به مدرسه میرفتند مادر خانواده عصرها به عنوان سرایدار مدرسه کار میکرد، بنابراین پدر و بچهها با هم شام میخوردند، و میدید که کودکان مشغول انجام تکالیفشان هستند، و مطمئن میشد که در زمان منطقی به رختخواب رفتهاند. پدر برای چندین هفته بعد از مرگ پسرش، بعداظهر خود را در گاراژ میگذراند و دوچرخهی کثیفی که متعلق به پسرش بود را از هم باز میکرد و دوباره سوار میکرد. خارج از ضرورت، دختر بزرگترشان که شانزده ساله بود برای خواهر و برادرهایش مادری میکرد. وقتی من با پدر خانواده کار کردم، متوجه شدم که خود را برای کودکانش غیر قابل دسترس کرده است، نه تنها به این خاطر که غصهدار بود، بلکه به این خاطر که نمیدانست چطور ناراحتی آنها را برطرف کند. او با اجتناب از رفتن پیش فرزندانش، به رنج آنها اضافه میکرد و آنها را منزویتر میکرد. در جلسات مشاورهمان، یاد گرفت که نمیتواند رنج کودکانش را کنار بزند، اما میتواند رنج خود را با آنها در میان بگذارد. همچنین متوجه شد که سوگواری کودکان با بزرگ سالان متفاوت است.
حجم
۲٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۴۰ صفحه
حجم
۲٫۶ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۴۰ صفحه